۱۴۰۱ مهر ۱۲, سه‌شنبه

عربده کشیدن خامنه ای برای جنبش توده ها

 

 


  عربده کشیدن خامنه ای برای جنبش توده ها

 بالاخره خامنه ای«حرف» زد! 
خامنه ای چیزی در چنته ندارد که بگوید جز این که برای توده ها شاخ و شانه بکشد! جز آنکه رذیلانه و با پستی هر چه تمام تر آنها را« اغتشاشگر» بنامد!
 این آخوند مستبد بلاهت را به سرحد اعلای آن رسانده است چندان که گویی بلاهت و حماقت، تمامی جهان را رها کرده و در این شخص وجودی را یافته که می تواند به بهترین شکل تمامی چهره ی خود را مجسم و به نمایش گذارد.
 از سوی دیگر وی خود را عامدانه به نفهمی می زند و خیزش توده ها را به نیروهای بیگانه نسبت می دهد:
 این خیزش بزرگ «کار خارجی هاست، کار آمریکا و صهیونیست های اسرائیل است، کار حقوق بگیران آنهاست»!
و چه قدرتی می دهد به این آمریکا و اسرائیل که پس از 40 سال حکومت و رسیدن جمهوری خامنه ای و اراذل پاسداراش به پهپاد و نزدیک شدن به بمب اتم و قدرت اول منطقه و احتمالا دنیا!؟ شدن، هنوز تا داخل بیت رهبری می آیند و نیز می توانند چنین جنبشی علیه خامنه ای به راه اندازند!؟
خامنه ای به این بسنده نکرده و پیوستن هنرمندان و ورزشکاران را به جنبش بی اهمیت می خواند.
 او خود را به نشنیدن این فریاد پیچیده در جامعه می زند که آنکه از نظر خیزش توده ها اکنون بی اهمیت ترین و بی ارزش ترین فرد این جامعه است خود اوست. او و دم و دستگاه خلافت اش است که باید جمع شود و همچون عکس ها و تصاویرشان سوزانده و به زباله دان انداخته شوند.
خامنه ای این فرد خودپرست و مغرور که حتی جناح اصول گرایش را هم به بدترین موقعیت طی چهل سال اخیر کشانده، کسی که برای خاندان خود حکومتی طولانی دوخته بود اما اینک آرزوهای خود را برباد رفته می بیند، چاره ای ندارد که در اوج درمانده گی به خباثان دفترش و نیروهای سپاهی پلیداش انرژیِ تزریق کند و از آنها بخواهد که از حکومت او و خاندان اش دفاع کنند و نگذارند سر بچه اش بی کلاه( بی عمامه!) بماند!
خامنه ای همچون گذشته سپاه و بسیج و نیروهای انتظامی اش، این نیروهای جنایتکار را که خشم و نفرت خلق ایران را برانگیخته اند و توده ها علیه آنها شعارهای «مرگ بر سپاهی» و «مرگ بر بسیجی» و« بیشرف، بیشرف» سر می دهند«مظلوم» می خواند. او البته فراموش می کند که «لباس شخصی ها»یش یعنی پاسداران تفنگ به دستی را که از ترس حاضر نیستند با لباس خود بیایند جزو این دارودسته ی«مظلومین» قرار دهد!
 و چه«مظللومانی»! نیروهایی که تا دندان مسلح اند و خلق بی سلاح را با شلیک گلوله جنگی و ساچمه می کشند و مجروح می کنند!
به راستی که اگر خامنه ای این گونه سخن نگوید چه بگوید!
تضاد باند خامنه ای  با دیگر باندهای اصول گرا
آنچه که در عربده کشیدن های خامنه ای مهم است در درجه ی نخست آشکار کردن تضادهای شدید در جناح اصول گرا و در درجه ی دوم بازتاب مبارزات مردم در این جناح و دم و دستگاه  تبلیغاتی است:
خامنه ای آنها را خطاب قرار می دهد:
« برخی افراد نسبت به اینکه گفته شود فلان حادثه طراحی و کار دشمن بوده است، حساس هستند...»
 این حرف ها درست آشکار کردن تضادها در جناح اصول گرا است. برخی از افراد و باندهای درون این جناح دیگر بر نمی تابند که جنبش ها و شورش های مردم به خارجی ها و«حقوق بگیران» آنها( و از جمله ساواکی ها!؟) نسبت داده شود. این جریان های جناح اصول گرایان که در ارگان ها کشور و از جمله مجلس هم حضور دارند بروز این جنبش ها را نه متوجه «خارجی ها»ی خامنه ای بلکه متوجه خامنه ای و دفتر او و پسرش و سیاست های آنها می دانند.
خامنه ای برآشفته شده و مزورانه و شیادانه آنها را هم نخست به وسیله ی عباراتی که در پی می آید به خارجی ها وصل می کند:
«[ این افراد] سینه سپر می‌کنند برای دفاع از سازمان جاسوسی امریکا و صهیونیستها و انواع تحلیل‌ها و لفاظی‌های مغالطه‌آمیز را نیز به کار می‌گیرند تا بگویند کار خارجی‌ها نیست.»
و پس از تعیبر هر گونه «حساسیت» در مورد این که درست نیست هر جنبشی را کار دشمن بدانیم، به «سینه سپر کردن» برای خارجی ها( به بیانی ساده اگر شما مخالف حرف های من باشید که این شورش ها را به خارجی ها نسبت می دهم در حقیقت برای دشمن خارجی «سینه سپر» می کنید و بنابراین شما هم جزو حقوق بگیران این دول خارجی هستید!) و مشتی استدلال بی خاصیت که چون دول غربی پشتیبانی لفظی کردند پس به راه افتادن جنبش نیز کار آنهاست( خامنه ای به خوبی می داند که اگر دارودسته اش دست از ادا و اطوارهای دروغین ضد برجامی شان بردارند امپریالیست ها چطور با آنها  کنار می آیند!)، ته حرف خویش را به زبان می آورد:
«در اول کار برخی خواص بدون تحقیق و احتمالاً ناشی از دلسوزی، اطلاعیه و بیانیه دادند و اظهار نظر کردند. برخی از آنها اتهام را به سمت سازمان انتظامی بردند و برخی هم مجموعه نظام را متهم کردند. اکنون که دیدند قضیه چیست و نتیجه حرف‌های آنان با برنامه‌ریزی دشمن چه اتفاقاتی را در خیابانها رقم زده است، باید کار خود را جبران و صریحاً اعلام کنند با آنچه اتفاق افتاده و با برنامه دشمن خارجی، مخالفند.» و « ...اگرنفهمیدید حالا بفهمید و صریحا موضع گیری کنید.» 
این عبارت پایانی جز تهدید باندهای رقیب در جناح اصول گرایان و همچنین جناح اصلاح طلبان نیست. باند خامنه ای به گوشه ی رینگ افتاده و جز این که عربده کشی کند چیز دیگری در چنته ندارد.
 مساله ی حجاب اجباری
 اما خامنه ای یک رویه ی دیگر در حرف هایش داشت که باید به آن اشاره کرد. وی گفت:
« دعوا بر سر حجاب و بد حجابی نیست، بر سر ایران مستقل و قوی است.»( این را شریعتمداری  نوچه ی خامنه ای در کیهان اش تیتر کرده است!)
و این در مقابل نظراتی در جناح اصول گر است که معتقدند «دعوا بر سر حجاب و بد حجابی است». این بخش ها مخالف حجاب اجباری هستند و احتمالا بر این باورند که این مساله چشم اسفندیار جمهوری اسلامی شده است.
خامنه ای در ادامه گفت:
«خیلی از کسانی که حجاب کامل ندارند جزو هواداران جدی جمهوری اسلامی هستند و در مراسم مختلف شرکت می کنند.»
این حرف ها در عین حال که گونه ای پاسخ دادن به همان بخش های جناح اصول گرایان است( یعنی برای ما مهم نیست حجاب کامل باشد بلکه مهم این است که آنکه حجاب اش کامل نیست هوادار جمهوری اسلامی باشد)، و همچنین گونه ای مانور تبلیغی موذیانه است برای فریب جوانان و زنان و توده های ستمدیده که مثلا امکان اش هست که ما کاری به بی حجابی نداشته باشیم، احتمالا برای باز کردن جا برای عقب نشینی تاکتیکی عملی و لغو حجاب اجباری به طور موقتی و در صورت تداوم و اوج گیری بیشتر خیزش کنونی نیز هست. مساله ای که در مورد مانور« قانونی کردن اعتراضات» نیز به چشم می خورد. این ها اموری است که خلق ایران در مورد آن ها هشیار خواهد بود.
هسته ی سخت قدرت
خامنه ای و دفترش و پسرش مرکزی هستند که «هسته سخت» قدرت نامیده شده اند. این ها دارای قدرت سیاسی، قدرت مالی و نفوذ ایدئولوژیک هستند. این آنها هستند که می گویند جمهوری اسلامی آخرین حکومت ایران است! و اگر ما نباشیم ایران هم نخواهد بود. و همین ها هستند که بیشتر رهبران جناح اصول گرا را با انواع توطئه منزوی و گوشه نشین کردند و اکنون که صدای این باندها علیه خامنه ای در آمده آنها را تهدید می کنند.
 این هسته سخت قدرت حسابی خیال برش داشته است. آنها اکنون که رویاهای خود را برباد رفته می بینند به سخت ترین تلاش ها دست می زنند تا آب رفته را به جوی بازگردانند. آنها و به ویژه کسانی که نفوذ ایدئولوژیک هسته ی سخت قدرت در آنها سفت و چغر شده، قطعا به سخت ترین مقاومت ها دست می زنند. پس خلق باید پتک خود را قوی تر و فولادین تر کند و بر مغز این جاهلان فرود آورد. راه دیگری برای از هم پاشیدن این هسته ی سخت و متلاشی کردن قدرت آنها نیست! 
زنده باد خیزش بزرگ توده ها
مرگ بر خامنه ای
مرگ بر جمهوری اسلامی
برقرار باد جمهوری دموکراتیک خلق ایران
 گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران
12 مهر 1401

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر