۱۴۰۱ مهر ۲۷, چهارشنبه

دفاع وتهاجم در مبارزه ی انقلابی کنونی

 
 
 
دفاع و تهاجم در مبارزه ی انقلابی کنونی
 متن تازه با بازنگری و افزوده ها
 
تدافع و تهاجم در خیزش بزرگ خلق
جنبش کنونی خلق تنها تدافعی نبوده بلکه در عین حال تهاجمی است.
«دفاع مشروع»( یا در بهترین حالت دفاع فعال) که از آن صحبت می شود در حالی که نسبت به دفاع غیرفعال گامی به پیش است اما ماهیت آن در نهایت تصرف قدرت از طریق مبارزه ی مسالمت آمیز است. «دفاع مشروع» یکی از دو جنبه را می بیند و جنبه ی دیگر را از نظر فرو می گذارد و یا عمدا چشم بر آن می بندد.
تمامی حملات خلق به پایگاه ها و حوزه های مقاومت بسیج( آخرین تا چند روز پیش در نازی آباد تهران بوده است) کلانتری ها، فرمانداری ها، زندان ها و دیگر محل های حکومتی و تسخیر آنها و سپس رها کردن آنها در مرحله ی کنونی مبارزه، در چارچوب تدابیر و اقدامات تهاجمی قرار می گیرد.
تمامی شناسایی و تهاجم به نیروهای پاسدار، بسیجی و انتظامی و لباس شخصی ها و به درک واصل کردن برخی از تنفربرانگیزترین آنها در چارچوب تهاجم قرار می گیرد.
برخی شورش ها در بلوچستان و کردستان در این راستا قرار می گیرد.
جنبش ها و خیزش های انقلابی که به ناچار باید به سمت شورش ها و قیام های مسلحانه ی توده ای و یا جنگ های خلقی سوق یاید تهاجمی است. بدون وجود تهاجم در حرکات ریز و درشت و کوچک و بزرگ خلق و در کنار حرکات تدافعی، مبارزات خلق نمی تواند به شورش و قیام های مسلحانه برای سرنگونی تکامل یابد.
 در حقیقت از این چنین حملاتی است که شورش ها و قیام های مسلحانه و یا جنگ های توده ای آینده زاده می شوند.
اما این خود به خودی نیست بلکه مشروط به این است که از میان کارگران و زحمتکشان و توده های ستمدیده و دیگر گروه ها به ویژه جوانان( دانشجویان و دانش آموزان دختر و پسر)، دسته ها و گردان های مسلح انقلابی که برای یک جمهوری دموکراتیک انقلابی می جنگند، شکل بگیرد. 
در زمان انقلاب 57 دسته های مسلح در همان دوران یک ساله ی انقلاب شکل گرفتند. همچنین سازمان هایی مانند چریک های فدایی خلق و مجاهدین خلق که مسلح بودند و نیز تا حدودی هم پیوستن برخی دسته های مسلح ارتش ( خواه پیش و خواه پس از باز کردن انبارهای اسلحه) به جبهه ی انقلاب، این خلاء را پر کردند.
در حال حاضر در مناطقی مانند کردستان، بلوچستان، خوزستان این چنین دسته هایی وجود دارند. همچنین  برخی از قوم ها مانند لرها، بختیاری ها و قشقایی ها و ... در شرایط  اوج گیری انقلاب گرایش به استفاده از سلاح دارند. باید برنامه ریزی برای  بالابردن آگاهی سیاسی- انقلابی و سازماندهی این دسته های مسلح توده ای داشت و به آنها برای روز شورش و قیام آموزش داد.
 و اما در مورد  رویزیونیست ها و سوسیال دمکرات ها؛
برخی از حضرات رویزیونیست خروشچفی از جمله طوایف راه کارگری به همراه سوسیال دمکرات های رفرمیست که بخشی از راست های «شبه چپ» ایران را تشکیل می دهند پیوسته هوار می کشند:
 «الان وقت قیام مسلحانه نیست!»
تو گویی کسی گفته همین الان مردم قیام مسلحانه کنند!
حضرات قیافه ی افراد «پخته» و «با تجربه» را به خود می گیرند و شروع به نصیحت کردن می کنند:
« قیام مسلحانه الان مانند سم است»!
تو گویی عده ای الان توی خیابان می خواهند قیام مسلحانه کنند!
این طوایف فسیل و گروه های سوسیال دمکرات به رد نظراتی خیالی که خود ساخته اند می پردازند. آنها را باید از جمله دسته هایی به شمار آورد که با فرسنگ ها فاصله در پی مردم روان اند.
و بعد همین حضرات با «عقل» و «درایت» فوق بشری و حیرت انگیز خود می گویند:
 «مردم که توی خیابان زیاد و میلیونی شدند و اعتصابات هم که زیاد شد، مردم خودشان قیام مسلحانه می کنند»!؟
و سپس با همین «عقل و درایت»  اعجاب آور و باور نکردنی ادامه می دهند:
« آخر ما می دانیم که این رژیم با اعتصاب و مبارزه ی خیابانی سرنگون نمی شود.»
به راستی که چه چیزهای گنده گنده ای می دانید حضرات رویزیونیست!؟
و بالاخره به سراغ این مساله باید آمد که حالا که وقت قیام نیست پس وظیفه این فسیل ها در مورد شورش و قیام مسلحانه چیست!
دفاع یعنی تهاجم و تهاجم یعنی دفاع. جنبش دفاعی در عین حال تهاجمی است و جنبش تهاجمی در عین حال دفاعی. این ها حقایق بسیار ساده ای هستند. در جنبش دفاعی، دفاع فعال عمده و تهاجم غیرعمده است. در جنبش و مبارزه ی تهاجمی، تهاجم عمده و دفاع غیرعمده است.
 بدون همراهی تهاجم در دفاع فعال که البته در مرحله ی کنونی غیرعمده است، یعنی تنها به طور مطلق دفاع کردن هر چقد هم فعال باشد نمی تواند ثمر بخش باشد.
از سوی دیگر اگر قرار است حکومت سرنگون شود و به وسیله شورش و قیام مسلحانه هم سرنگون شود، آن گاه باید عناصر جنینی این شورش ها و قیام های مسلحانه را در همین زد و خوردهای خیابانی و در این تهاجم غیرعمده یافت.
ما در بالا اشکال کنونی این تهاجم را برشمردیم که از گذشته وجود داشته و هر روز هم که می گذرد بیشتر رشد می کنند. کسانی که به این اشکال دست می زنند نطفه هایی را تشکیل می دهند که از آنها می تواند دسته های مسلح خلق زاده شود و البته زاده هم شده و باز هم می شود.
 به مرور و با رشد جنبش خیابانی و اعتصابی و به موضع انفعال رانده شدن نیروهای نظامی رژِیم، در بسیاری مناطق امکان دست زدن به مبارزات ریز و درشت گروه های مسلحانه شهری و روستایی فراهم می شود. این در تمامی انقلابات و از جمله انقلاب 57 بوده است و امری مختص خیزش انقلابی کنونی ما نیست.
حال این حضرات رویزیونیست وارد می شوند و می گویند:
«دسته های مسلح خلق یعنی چه؟ اینها دیگر چیست که سرهم می کنید؟ هر وقت زمان قیام مسلحانه رسید مردم خودشان دسته های قیام کننده را تشکیل می دهند.»
پس وظیفه حضرات بیان این است که «مردم خودشان وقت اش که رسید کارهای را که نیاز است سامان دهند انجام خواهند داد»!
اینجا عمق این انفعال سیاسی و نظامی به چشم می خورد و این حضرات که عشق بیان کردن نظرات«مکُش مرگ ما» و البته بی خاصیت خود را در تلویزیون های بی خاصیت ترشان دارند به خوبی آن را نشان می دهند.
در مورد برخی گروه های مسلح کرد که اسم خودشان را کمونیست گذاشته اند باید بگوییم این ها هیچ کدام مارکسیست- لنینست نیستند و سال هاست که با آن بدرود گفته اند. این ها تماما یا ترتسکیست هستند( که بیشتر آنها مثل عبدالله مهتدی با آمریکا سروسر ی دراز داشته و دارند) و یا سوسیال دمکرات اند و ماهیتا رفرمیست و دنباله رو.
 روشن است که زمانی که جنبش در کردستان رشد بیشتری کند و این ها مجبور به دخالت شوند نباید این دخالت را از روی نفشه بلکه باید به معنای فرصت طلبی برای گرفتن سهم از قدرت دانست.
در مورد بلوچستان باید گفت که رهبری جنبش در بلوچستان دست نیروهای انقلابی نیست بلکه در دست محافظه کارترین نیروهای مذهبی سنی است که بخشا یا به جمهوری اسلامی وصل اند و یا بدون اینکه وصل باشند خط سازش و مدارا را با حکومت دنبال می کنند. روشنفکران و انقلابیون بلوچ ما باید با این رهبری محافظه کار مذهبی در چارچوب بستیزند و شرایط را برای رشد بیشتر خود آماده کنند.
 گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران
27 مهر 1401
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر