۱۴۰۱ آبان ۸, یکشنبه

این گل پرپر شده

 
 
                                              این گل پرپر شده
                                                                  هدیه به میهن شده
 
خامنه ای و دارودسته ی پاسدارش گمان می کنند که با حمله به دانشجویان و دانش آموزان و زنان و کارگران و دیگر گروه های اجتماعی می توانند جنبش را سرکوب کنند. اما آن چه نمی توانند بفهمند این است که چرا هر چه می گیرند و می ربایند و زخمی می کنند و می کشند و تخریب می کنند این جنبش نه تنها نمی ایستد بلکه گامی بلندتر به پیش بر می دارد. 
 
مدت هاست که توده ها شعاری را فریاد زده و می زنند:
«هر یک نفر کشته شه، هزار نفر پشت شه»
این شعار بیان اتحاد توده ها و بیان هدف و اراده و عزم جزم شان برای سرنگونی جمهوری اسلامی است.
اما این کثافات بازمانده از سده ها و اعصار سپری شده، نمی توانند بفهمند که زمانی که جوانی را در شهری می کشند، به جای آنکه خاموشی حاکم کنند، جوانان یک شهر و توده های یک شهر را بیشتر آگاه کرده و به جنبش می کشانند.
 
جانباختن فرشاد شهیدی نژاد
فرشاد جوان بود و یک روز مانده بود بیست سال اش شود. سرآشپز بود و در رستورانی کار می کرد. این جوان به این سن و سال را می گیرند و در بازداشت سازمان اطلاعات و برای شکنجه آن قدر با باتوم به سرش ضربه می زنند تا جان می سپارد.                            
رشد مبارزات انقلابی در اراک
 کار به اینجا پایان نمی یاید.
مزدوران خامنه ای می کشند و گمان می کنند با کشتن جوانان انقلابی می توانند جنبش و انقلابی را خفه کنند.
توده های اراک اما به خشم می آیند و مبارزات را با برگزاری مراسم یادبود فرشادخویش پی می گیرند. آنها برای این شیردل جوان در روزی که فرشاد بیست سال اش می شد شعار می دهند:
فرشاد با غیرت، تولدت مبارک
و اما این تولد دیگر تنها معنای ساده روز تولد فرشاد را ندارد.
 این تولد به معنای تولدی دیگر است. تولدی در جان باختن است. مرگ نیست، که زندگی است، آمدنی در رفتن است. تولد و آمدنی که فرشاد با جان باختن و رفتن خود در راه آزادی میهن از دست خامنه ای دژخیم و دژخیمان سازمان های اطلاعات و سپاه آن را موجب می گردد.
یک جوان را در اراک می کشند و شهری را به دادخواهی وی برانگیخته و به جنبش و خیزش می کشانند. جوانی را می کشند و شهری را به انقلاب می کشانند.
 
این امر تنها در اراک نیست که رخ می دهد. در کرمانشاه نیز توده های مبارز این شهر مراسم یادبود جانباخته ی شهر خویش مینو مجیدی را که در  29 شهریور با شلیک مزدوران خامنه ای جان باخت، به مراسم تیز کردن سلاح نبرد تبدیل می کنند.
 از جان باختن مهسا به این سو این رویه وجود داشته و گسترده تر شده است:
 هر یک نفر کشته شه، هزار نفر پشت شه
این شعار نیست بلکه یک واقعیت عینی است.
اکنون این مساله برای توده ها عادی شده است که در این راه بزرگ و در این انقلاب برای سرنگونی این جمهوری تعفن و نکبت و جنایت، برای سرنگونی ولایت فقیه خامنه ای و آخوندها و پاسداران باید بهایی پرداخت. آنها پس جان باختن عزیزان و نورچشم هایشان چنین آوایی سر می دهند:
                                 این گل پرپر شده
                                                      هدیه به میهن شده
 
و دانشجوبان دختر و پسر مبارز ما اندوه و درد جانکاهی را که در دل هاشان انبوه شده به کینه و نفرت و خشم تبدیل می کنند. 
آنها شعار می دهند:
                               وقت عزا نیست 
                                          که هنگامه ی خشم است
 
 اراده ی توده های ستمدیده ی ایران استوار است. آنها می خواهند به هدف بزرگ خود یعنی سرنگونی جمهوری اسلامی دست یابند و خود را از زیر ستم این و جنایت کارترین و مشمئز کننده ترین موجودات تاریخ ایران، رها سازند. آنها می خواهند تا به دست آوردن آزادی تام و تمام، انقلاب خویش را ادامه می دهند.
 
یاد تمامی جانباخته گان گرامی و راه شان پر رهرو باد
مرگ بر خامنه ای
مرگ بر جمهوری اسلامی
برقرارباد جمهوری دموکراتیک خلق ایران به رهبری طبقه ی کارگر
 گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران
8 آبان 1401
    
 

 

 

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر