۱۴۰۱ مهر ۱۰, یکشنبه

9 مهر و تکامل در مبارزات خلق ایران

 
همنوایی در خیزش بزرگ توده ها
 
9 مهر و تکامل در مبارزات خلق ایران
روز 9 مهر روز مهمی برای خیزش جاری به ویژه در خارج کشوراست. در داخل کشور توده ها کنار یکدیگر مبارزات را علیه خامنه ای و استبداد مذهبی حاکم ادامه دادند و در خارج از کشور نیز به فراخوان خانواده های قربانیان هواپیمای مسافری بری اوکراینی( پی اس 752) برای گرامیداشت یاد جانباخته گان هواپیمای اوکراینی و همچنبن اتحاد با مبارزات توده های داخل کشور برای سرنگونی حکومت جمهوری اسلامی پاسخ مثبت داده و در بیش از 150 شهر در کشورهای گوناگون جهان گردهمایی و راهپیمایی برگزار کردند. شکی نیست که این روز تاریخی نقشی چشمگیر در ارتقاء و تکامل مبارزات خواهد داشت.
«مرگ بر ستمگر چه شاه باشد و چه رهبر»
«مرگ بر ستمگر چه شاه باشد چه رهبر» یکی از بهترین شعارهایی است که می تواند در کنار دیگر شعارهای اصلی و کلیدی در مورد برچیدن استبداد مذهبی حاکم و برقراری آزادی و دموکراسی به کار رود. اهمیت این شعار در شرایط کنونی خط و مرزی است که با سلطنت طلبان طرفدار امپریالیست های غربی ترسیم می کند.
هدف سلطنت طلبان و جمهوری خواهان هوادار امپریالیست های غربی استفاده از مبارزات توده ها در داخل است به نفع قدرت گرفتن  یک طبقه ی سرمایه دارانگلی و وابسته و گذاشتن کشور در اختیار امپریالیست های غربی؛ همان کاری که سلطنت پهلوی 50 سال انجام داد.
این جریان در داخل و در بین طبقات خلقی نیرویی ندارد و در خارج از کشور نیز نیروهایشان ناچیزتر از آن چیزی است که پرچم های بزرگ شان نشان می دهد. در واقع باید این ها را زمانی که مشترکا با حزب خودفروخته و حکمتی کمونیسم کارگری و دیگر حکمتی ها گردهمایی می گذارند دید و عیارشان را سنجید.
مهم ترین بوق های این دارودسته، یکی چندتایی تلویزیون است که دارند و دیگر دفتر و دستک خواننده های لوس آنجلسی آنهاست و این جا نیز حتی نیروهای اصلی شان چند نفری بیشتر نیستند که سلطنت طلبان آنها را پیش انداخته اند و پشت آنها پناه گرفته اند. اگر مجاهدین را جزو آنها به شمار نیاوریم، نیروی عملی ای ندارند اما می خواهند با بوق و کرنا وانمود کنند که زیادند و امید دارند که به پشتیبانی امپریالیست ها و پس از سرنگونی جمهوری اسلامی قدرت را به دست گیرند.
سیاست ما در مورد سلطنت طلبان و امپریالیست های غربی
 در شرایطی که تضاد عمده ی جامعه ی ما تضاد میان طبقات خلقی یعنی کارگران و کشاورزان و طبقات میانی با خامنه ای و حکومت استبداد مذهبی کنونی است، تضاد خلق ما با  امپریالیست های غربی و برای استقلال ایران  در چارچوب همین تضاد پیش می رود و تابع آن است. از این رو در شرایط کنونی لبه ی تیز حمله ی ما قاعدتا علیه سلطنت طلبان و امپریالیست های غربی نیست.
همچنین در چارچوب تضاد توده ها با حکومت خامنه ای و دولت رئیسی و سران مرتجع پاسدار، ما از هر گونه اقدامی که امپریالیست های غربی در انزوای رژیم جمهوری اسلامی و اموری مانند برقراری اینترنت انجام دهند پشتیبانی خواهیم کرد.
 از سوی دیگر - و این بخش بسیار مهم موضع ماست- وظیفه ی تعیین تکلیف با خامنه ای و حکومت کنونی با مردم ماست و طبقات خلقی ما و در راس شان طبقه ی کارگر به خوبی از عهده ی این کار برخواهند آمد و حکومت برگزیده ی طبقات خلقی ایران را تشکیل خواهند داد. از این رو مردم ما نیازی به هیچ گونه مداخله ی خارجی برای سرنگونی این رژیم ندارند و بر این مبنا با هر گونه دخالت نظامی امپریالیست ها برای سرنگونی جمهوری اسلامی ایران( و همچنین دولت سازی) مخالف بوده و در صورت عملی کردن شدیدا علیه آن به مقابله بر می خیزند.
خامنه ای همین تفنگ هاست که به توده ها شلیک می شوند!
عده ای از افراد مدام به دنبال خامنه ای می گردند و  گویا حرص شان گرفته که چرا خامنه ای چیزی نمی گوید!
اما نیاز نیست که خامنه ای  بیاید و چیزی بگوید تا نشان دهد حضور دارد و یا سیاست اش چیست. خامنه ای در افراد و نیروهای حکومت اش و در کارهایی که می کنند وجود دارد.
خامنه ای همین دارو دسته های حاکم از رئیس جمهور و وزیر دولت و وکیل مجلس و سران پاسداران است که سخنرانی می کنند و مدام توده ها را تهدید می کنند.
خامنه ای همین  لباس شخصی هاست که به مردم شلیک می کنند.
خامنه ای و دفترش همین پاسدارانی است که بیش از 100 ها نفر از مردم بلوچ را کشتند و در حال کشتن تعداد بیشتر هم هستند.
خامنه ای و دین اش همین استفاده ی رذیلانه از آمبولانس ها و اتوبوس های عمومی و ماشین های آتش نشانی برای سرکوب توده هاست.
خامنه ای همین سیاست به کار گرفتن کودکانی است که اسلحه به دست شان می دهند تا اگر آسیبی دیدند چندتایی علی اصغر و علی اکبر بتراشند و دلایل بیشتری برای سرکوب های  شدیدتر داشته باشند!
خامنه ای جز تزویر و سالوسی و توطئه و ترور و جنایت و کشتار چیزی بلد نبوده و نیست!
 کشتارهای متعدد به جای کشتارهای گسترده
سپاه در حال کشتار توده های ستمدیده ی بلوچ است. این سپاه پوشالی که پوشالی بودن اش از تمامی اعمال اش پیداست (مانند استفاده ی بزدلانه از آمبولانس و اتوبوس برای نقل و انتقال نیروهای نظامی و برخی دیگر که در بالا اشاره کردیم) چیزی در چنته ندارد جز آنکه توده های بی دفاع و ستمدیده ی بلوچ را با هلیکوپتر به رگبار ببندد. 
کشتار خونین زاهدان را باید با وقایعی مانند حمله به مسجد کرمان در زمان انقلاب 57 مقایسه کرد و یا اشکال کوچک تر کشتارهای میدان ژاله و سینما رکس نامید. چنانچه وضع به شکل کنونی تکامل یابد این موجودات کثیف و جانیان تمام عیار ممکن است حتی اگر نتوانند از ترس شان کشتارهای بزرگی را صورت دهند اما به کشتارهایی در ابعادی کوچک تراز میدان ژاله،  در مناطق گوناگون و به تعداد زیاد دست زنند.
اعتصابات سیاسی می تواند از کشتارهای بزرگ تر جلوگیری کند
گویا برخی از افراد و گروه های اجتماعی منتظرند تا حوادثی مانند سینما رکس آبادان و یا میدان ژاله ای پیش بیاید تا آنها به خیزش کنونی بپیوندند!؟
هر گونه گسترش کمی خیزش کنونی و نیز دست زدن به دیگر اشکال مبارزه به ویژه اعتصاب سیاسی مانع چنین اتفاقاتی می شود.
چنانچه اعتصابات سیاسی سراسری صورت گیرد، این اعتصابات می تواند مانع کشتارهایی از نوع میدان ژاله و یا سینمارکس شوند. 
نباید منتظر شد که چنین کشتارهایی به وجود آید و آن گاه اعتصابات آغاز شود.
زنده باد مبارزات توده ها
مرگ بر خامنه ای
مرگ بر سران مرتجع پاسدار قاتلان خلق بلوچ
مرگ بر جمهوری اسلامی
برقرار باد جمهوری دموکراتیک خلق به رهبری طبقه ی کارگر
 
گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران
10 مهر 1401
 

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر