۱۴۰۱ مهر ۲۴, یکشنبه

شنبه های انقلاب

 
شنبه های انقلاب
 
انقلاب دموکراتیک نوین ایران در حال شخم زدن ایران است و هر روز زمین های تازه ای را شخم می زند.
شنبه های انقلابی یکی از روزهایی است که جوانان دختر و پسر و دانشجویان و توده های زحمتکش هر بار در آن یا به خیابان می آیند و یا در محل تحصیل خود عهد خود را با انقلاب بزرگ خویش تجدید می کنند و آن را به پیش و حکومت را باز هم گامی به پس می رانند.
اکنون دیگر انقلاب در حال گسترش خود به مناطقی است که یا تا کنون نرفته بود و یا جسته و گریخته رفته بود. اردبیل یکی از استان هایی است که در این هفته به گونه ای توفانی به پا خاست و توده های مردم یکی از بزرگ ترین روزهای انقلاب را برای شهر و استان خود ورق زدند.
اسرا پناهی کودکی که خامنه ای قربانی خودپرستی های خود کرد
خامنه ای در خودپرستی و خودبزرگ بینی سرآمد مستبدین و دیکتاتورهاست. این موجود کودن و پلید در سخنرانی اخیر خود که برای مشتی ابله تر از خودش کرد، انقلاب کنونی را به این نسبت داد که گویا « جهانی شدن» ناسرود « سلام فرمانده» اش یکی از دلایل این انقلاب بوده است. این است که به مشتی احمق تر از خودش دستور می دهد که نوجوانان را جمع کنند و به آنها دستور اجرای این ناسرود مشئمز کننده را بدهند.
در پی این امر، در اردبیل دختران مدرسه ی شاهد این شهر را گرد می آورند و از آنها می خواهند که این مدح نامه ی دروغین را اجرا کنند. دانش آموزان از اجرای آن سر باز می زنند و به شعار دادن علیه  دیکتاتور می پردازند. آن گاه لباس شخصی های خامنه ای که از مطمئن ترین عناصر پاسدار و اطلاعاتی نظام هستند و اکثریت به اتفاق آنها با اسلحه به دست در میان نیروهای سرکوب کننده ظاهر می شوند، به مدرسه حمله کرده و در گیرودار بازداشت دانش آموزان به  ضرب و جرح آنها دست می زنند. یکی از این دانش آموزان به نام اسرا پناهی که به شدت آسیب دیده به بیمارستان منتقل و در آن به سبب جراحات وارده به سرش جان می بازد.
این امر موجب خشم توده های اردبیل و مبارزه و شورش در این شهر شده و توده ها با لقب« کودک کش» به حکومت خامنه ای با نیروهای سرکوب درگیر می شوند. این شورش شهر اردبیل را دربر می گیرد چندان که در این روز اردبیل یکی از بزرگ ترین کانون های شورش و مبارزه در ایران می شود. این مبارزه به تبریز نیز گسترش می یابد و دانشجویان و جوانان و توده ها در این شهر به پشتیبانی توده ها در اردبیل دست می زنند.
 زندان اوین
شامگاه شنبه همچنین لحظاتی پر اضطراب و رنج آور برای توده های مردم تهران و ایران بود. صدای انفجار و گلوله که از زندان اوین به گوش می رسید و همچنین آتش سوزی بزرگی که به چشم دیده می شد موجب نگرانی عمیق مردم تهران و ایران شد و توده های بسیاری در تهران به سوی زندان اوین روانه شدند و در اطراف آن تجمع کردند.  
مقامات حکومت علت این حوادث را درگیری زندانیان بند سرقت و بند زندانیان مالی دانسته اند و آتش سوزی را نیز در کارگاه خیاطی زندان. تا زمان نگارش این متن به گفته مقامات قضایی جمهوری اسلامی که به هیچ سخن شان اعتماد نیست 4 نفر از زندانیان سرقتی کشته شده و بیش از 61 زندانی آسیب دیده اند. و این گفته ها درباره ی آنچه روی داده با ابعاد آتشی که مردم دیده و صدای شلیک ها و انفجارهایی که شنیده اند تطبیق نمی کند. با این همه، چند و چون این حادثه در زمان نگارش این متن هنوز به حد کافی روشن نشده است و از این رو نظر دادن در مورد آن را به روشن شدن جنبه های بیشتری از این واقعه می سپاریم.   
حکومتی که نمی داند چه بکند!
حکومت دست و پاچه ی خامنه ای به راستی که در تنگنا افتاده است. آنها نمی دانند چه بکنند و تمامی راه ها را بسته می بینند. هر راهی که بروند توده ها پادزهر آن را در دست دارند.
عقب نشینی کنند که تا به حال مجبور شده اند بسیار آن را انجام دهند توده ها جلوتر می آیند؛ سرکوب را شدیدتر کنند توده ها خون هر مبارز قربانی را به گسترده کردن ابعاد مبارزه و بلند شدن هزاران مبارز دیگر و گسترش انقلاب بدل می کنند.
 وضع کنونی را حفظ کنند به این امید که جوانان و توده ها خسته شوند، توده ها با دلبستگی به آینده ای که از این موجودات مومیایی های خونخوار در آن اثری نباشد، روز به روز شورو شوق بیشتری می یابند.
پس روز به روز رویاهای این موجودات متعفن که گویا تاریخ به آنها فرصتی، فرصتی برای قدرت و مال اندوزی و جنایت داده و آنها باید این فرصت را به سده ها حکومت خود تبدیل کنند رنگ می بازد؛ و همین هم  از یک سو موجب ریزش های بیشتری در میان شان شده و می شود و از سوی دیگر بغض و دشمنی برخی از آنها را با انقلاب و توده ها بیشتر می کند و این دسته ها را که جانی ترین و کثیف ترین و فرومایه ترین آنها و در عین حال بی شعورترین و احمق ترین آنها هستند وا می دارد که به کشتارهای بیشتری دست زنند.
آنچا اینان نمی دانند این است که نیامدند که بمانند بلکه آمدند که بروند؛ و تاریخ  نیاوردشان که برای سده ها نگه شان دارد بلکه درست برای این آوردشان که نشان مردمی دهد که هنوز به آنها باور داشتند و نشان دهد که آنها کهنه و گندیده و بی رنگ و بو و بی خاصیت هستند و  شایسته اند که ببردشان و نیز همراه آنها تمامی اندیشه ها و نهادهای پوسیده و گندیده و متعفن را و این همه را در گور جای دهد.
توده های مردم ایران به ندای تاریخ گوش می دهند و این موجودات خونخوار و مشمئز کننده را به گور خواهند سپرد.
مرگ بر خامنه ای
مرگ بر جمهوری اسلامی
برقرار باد جمهوری دموکراتیک خلق به رهبری طبقه ی کارگر
 
گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران
24 مهر 1401

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر