۱۴۰۱ مهر ۱۹, سه‌شنبه

اعتصابات سیاسی

 
 
اعتصابات سیاسی طبقه ی کارگر ایران
 
متن تازه 
 
وظیفه ی متشکل ترین بخش های طبقه ی کارگر، شورای کارگران پیمانی شرکت نفت و همچنین پتروشیمی، سندیکای شرکت واحد، فولاد اهواز، سندیکای شرکت هفت تپه و هپکو و آذر آب اراک آغاز اعتصاب سیاسی است.
کارگران پیمانی و رسمی شرکت نفت و به ویژه کارگران پالایشگاه ها و پتروشیمی ها، کارخانه های ذوب آهن و فولاد اصفهان، تراکتور سازی و ماشین سازی تبریز و دیگر کارخانه های بزرگ در استان های گوناگون و نیز کارخانه های بزرگ و کلیدی تهران به ویژه ماشین سازی ها و همچنین راه آهن و کارکنان حمل و نقل به ویژه رانندگان کامیون ... نیز باید اعتصاب سیاسی سازمان دهند. کارگران و کارمندان ادارات دولتی در سراسر کشور باید اعتصاب سیاسی کنند و به جنبشی که اکنون در خیابان ها جریان دارد و نیز دیگر اعتصاب کنندگان یعنی فرهنگیان، دانشجویان و کارگران پیشرو اعتصابی یاری رسانند.
دست زدن به اعتصاب سیاسی به معنای این نیست که اعتصاب اقتصادی صورت نگیرد یا نخواهد گرفت. برعکس در این دوره باید طبقه ی کارگر در هر کجا که می تواند و میدان برای پیشروی آماده است، کارخانه سود ده است و دستمزدها کفاف زندگی را نمی دهد، در کنار اعتصابات سیاسی دست به اعتصاب اقتصادی بزند و خواست های اقتصادی خود را به ویژه برای افزایش حقوق ها و ساعات کار و بهبود شرایط کار طرح کنند.
اعتصاب سیاسی را محدود به صنایع نفت و پتروشیمی  و حمل و نقل نکنیم!
از سوی دیگر تنها اهداف اعتصابات سیاسی فلج کردن اقتصاد کشور نیست که آن را صرفا محدود به صنعت نفت و حمل و نقل کنیم و بگوییم که تنها اعتصاب صنعت نفت و حمل و نقل کافی است.
 اعتصاب یکی از مهم ترین اشکال مبارزه ی طبقه ی کارگر است و نخستین شکل شرکت طبقه ی کارگر در مبارزه به عنوان یک طبقه است. در اعتصاب است که کارگران به توان و قدرت واقعی خود آگاه می شوند. در اعتصابات است که آگاهی کارگران از نظر سیاسی رشد می کند. و به نقش و وظیفه ی خویش در قبال انقلاب پی می برند. همچنین هر چه دامنه ی این اعتصابات بیشتر باشد و تمامی بخش های کارگران را در تمامی کشور و یا بیشتر نقاط آن را در بر بگیرند، به این علت که کارگران بیشترین رابطه را با روستاها دارند، بیشتر موجب حرکت روستاها و کشاورزان می شود و این همه  هم زور و نیروی انقلاب را بیشتر می کند و سرنگونی حکومت را پیش می اندازد.
 از سوی دیگر اگر اعتصابات محدود به صنعت نفت و حمل و نقل و تنها فلج کردن امور اقتصادی شود، طبقه ی کارگر به زائده ی طبقات دیگر تبدیل خواهد شد و به  طور همه جانبه و به عنوان یک طبقه ی قدرتمند در عرصه ی سیاسی حضور پیدا نخواهد کرد. این در حالی است که پیروزی انقلاب دموکراتیک نوین ایران و برقراری یک جمهوری دموکراتیک مردمی نیاز به شرکت گسترده ی  و رهبری طبقه ی کارگر دارد و بدون شرکت گسترده و رهبری این طبقه حتی اگر حکومت اسلامی سرنگون شود، اما چنین جمهوری ای برقرار نخواهد شد و هر آنچه برقرار شود، شکست خواهد خورد و ما به کشوری نیمه مستعمره و زیر سلطه ی امپریالیست ها تبدیل خواهیم شد.     
رهبری جنبش و شوراهای انقلابی طبقات
جنبش تازه در آغاز شکفتگی اش است و تشکیل شوراهای انقلابی کارگران و کشاورزان و دیگر طبقات انقلابی برای ایجاد یک دولت دموکراتیک و انقلابی در پیش رو است.
رهبران انقلاب از دل مبارزات خود توده ها، از دل مبارزات کارگران، کشاورزان، فرهنگیان، کارمندان، دانشجویان و استادان، رانندگان کامیون ها، پرستاران و پزشکان و کسبه و دیگر بازاران و به طورکلی تمامی مبارزان طبقات خلق و همچنین نیروهای مسلح خلق که دیر یا زود شکل خواهند گرفت بیرون می آیند. شوراهای نمایندگان کارگران، کشاورزان، فرهنگیان، دانشجویان و دیگر طبقات، نماینده گان توده ها خواهند بود. از میان رهبران این شوراها، رهبران کشور انتخاب خواهند شد.
نقش مهاجران خارج از کشور در انقلاب
شرکت اکثریت مهاجران خارج از کشور که جزو خلق به شمار می آیند در این فرایند و تنها در این فرایند شکل گیری رهبری در داخل و نه مستقل از آن می تواند صورت بگیرد. یعنی مهاجران تابع تکوین داخلی سازمان دهی حکومت نوین هستند و نه سازنده ی و تشکیل دهنده ی اصلی آن. آنها هرگز نمی توانند مستقل از این فرایند و به عنوان نماینده ی مثلا داخلی ها دست به ساختن شورا و دولت بزنند و خود را نماینده ی طبقات داخل کشور قلمداد کنند.
به این دلیل تمامی جریان هایی که می خواهند خود را در خدمت رشد اقتصادی و سیاسی و فرهنگی مستقل کشور قرار دهند باید با جریان های سلطنت طلب و جمهوری خواه وابسته به امپریالیست های غربی خط و مرز بکشند و تابع بازی ها و شوراسازی و یا دولت سازی آنها نشوند.  
طرح برخی از نخستین اقدامات انقلابی دولت دموکراتیک خلق در عرصه ی اقتصاد( باید کم و زیاد و همچنین پرداخته شوند)
درصورت پیشروی مبارزات، فعال شدن توده های پس رانده شده از سیاست و دخالت آنها در مبارزات و بالاخره ورود به مرحله ای که خیزش انقلابی کنونی به یک انقلاب توده ای واقعی که اکنون برخی از طلایه ها آن به چشم می خورد:
سلب مدیریت از مدیران برگزیده حکومتی  و دولتی و سپاهی -  تصرف و مصادره ی موسسات تولیدی و خدماتی، کارخانه ها و شرکت ها و... متعلق به حکومت و مقامات جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران، بنیاد مستضعفان و آستان قدس رضوی و دیگر موسسه های اقتصادی حکومتی و همچنین تمامی اموال سازمان اوقاف و دیگر سازمان های مذهبی و همچنین  وابسته گان به حکومت  و دولت و سپاه پاسداران و...
 طبقه ی کارگر باید موسسات و کارخانه های و کارگاه های متعلق به دولت کنونی و سپاه پاسداران و همچنین تمامی کارخانه های خصوصی متعلق به وابستگان جمهوری اسلامی را مصادره کرده و به وسیله ی شوراهای کارگران و کارمندان آنها را اداره کند.
تمامی زمین های قابل کشت متعلق به اوقاف و دیگر سازمان های مذهبی باید در اختیار کشاورزان بی زمین و کم زمین قرار گیرد.
تبدیل اکثریت فیضه ها و مدارس مذهبی متعلق به مقامات ارشد جمهوری اسلامی به بیمارستان، کتابخانه، اداره و محل گردهمایی شوراهای خلق و یا محل اقامت خانواده هایی که خانه و کاشانه ندارند.
 
 گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران
18 مهر 1401

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر