متن کامل بیانیه جمعی از وکلای دادگستری
۱۴۰۳ اردیبهشت ۱۰, دوشنبه
جمعی از وکلای دادگستری - برخورد خشونت آفرین پلیس با زنان در خصوص حجاب را محکوم میکنیم
متن کامل بیانیه جمعی از وکلای دادگستری
۱۴۰۳ اردیبهشت ۸, شنبه
نامه رسول بداقی و یادداشت اسماعیل عبدی درباره توماج
کانال شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
زندهباد هنر ایستادگی در میدان اندیشه، زنده باد توماج
توماجِ دلاور، سالهاست دریچه ای به روی اندیشه ی من باز شده، اندیشه ای که هیچ میز و نیمکت و تخته سیاهی ندارد، و آن “آموزگاری ارادههاست “.
آموزگاری باورهای انسانی، آموزگاریِ ارزشی به نام “بی ارزشی باورهای کور”.
سرزمین ما هنوز پرورش دهنده انسانهای آزاده ای مانند؛ گاندی، نلسون ماندلا، بیبی مریم، ژاندارک، ستارخان، مصدق، چگوارا، مارتین لوترکینگ، کالوین، سارتر، فرخی یزدی، سرداراسعد، میرزا رضا، کاوه آهنگر و میلیون ها آزاده جان برکف است، که مرگ را به بردگی ترجیح می دهند.
در بزم ستم، حنجره تا حنجره فریادیم
۱۴۰۳ اردیبهشت ۷, جمعه
بیانیه شورای فرهنگیان ایران در محکومیت حکم اعدام توماج صالحی
بیانیه شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران در محکومیت حکم اعدام توماج صالحی
خبر کوتاه بود اما تلخ و ناگوار
ملت شریف ایران
سال ۱۴۰۱ سال کشت و کشتار و ابراز خشونت عریان
حاکمیت علیه مردمی بود که به روشی کاملا مسالمتآمیز اعتراض خود را اعلام نمودند.
در سال ۱۴۰۲ شاهد دستگیری گسترده، اعدام، اخراج،
انفصال و تحمیل سکوت به معترضان، فعالان مدنی، صنفی و خانوادههای دادخواه
بودیم.
در سال ۱۴۰۳ هم شاهد لشکرکشی حاکمیت به خیابانها
هستیم تا لباس فرم تعریف شدهی خود را به دختران و زنان تحمیل نمایند.
اما خبری که آحاد مردم را در بهت و نگرانی فرو برد،
صدور حکم اعدام توماج صالحی بود. هنرمند بزرگی که ضمن حمایت از مردم، صدای اعتراض
آنها شد.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران، حکم
اعدام توماج صالحی را که فاقد وجاهت حقوقی و در تعارض با عدالت قضایی میباشد،
شدیدا محکوم نموده و خواهان نقض حکم و آزادی فوری ایشان میباشد در صورت عدم لغو
حکم، (تجمعات اعتراَضی) شکل خواهد گرفت.
بدیهی است برخوردهای خشونتبار حاکمیت از سال ۱۴۰۱
تا امروز در مقابل خواستههای بحق مردم نمیتواند منجر به سکوت و خاموشی
جنبشی گردد که ناشی از ناکارآمدی حاکمیت در زمینههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی،
فرهنگی و بینالمللی در چند دهه اخیر بوده است.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
بیانیه ۱۴ زندانی سیاسی در محکومیت حکم توماج صالحی
شنبه هشتم اردیبهشت 1403
بیانیه ۱۴ زندانی سیاسی از زندان اوین در محکومیت حکم توماج صالحی
سزای سکوت امروز ما، حکم فردای تک تک ماست
صدور حکم بیشرمانهی اعدام برای توماج صالحی،
هنرمند متعهد و مبارز، آنهم با رویهای رسوا در بیدادگاههای نظام یکبار دیگر ماهیت
ضد بشری و عمق تباهی این حکومت را افشا کرد.
حکومت اسلامی اینروزها غره از توهم اقتدار خارجی،
در تمنای اقتدار داخلی از هیچ تلاشی دریغ نمیکند. از سویی با لشگرکشی، خیابانها
را به میدان جنگ تن به تن با زنان آزادیخواه ایران تبدیل کرده و از سوی دیگر در
تقلای انتقامکشی از معترضین و مخالفین، امیدهای جامعه را به کمین نشسته و در
مقابله با مدنیترین نوع مبارزه و حتی اعتراض به زبان هنر هم با نهایت بیرحمی
واکنش نشان میدهد تا با احکام غیر انسانی، حبسهای طولانی و تبعید و "طنابهای
آماده برای گردن" برابر مردم بیدفاع قدرتنمایی کند و به جامعه هشدار دهد که
هر اعتراضی حتی بیخشونت و مدنی را هم با پنجهی استبداد انتظار میکشد. گویی برای
کینجویی از جامعهای که "النصر بالرعب" را بیاثر کرده، کمر به حذف
تمام منتقدین و مخالفین وضع موجود بسته و قصد دارد هر شهروند دغدغهمندی را در خوف
سرکوب و قتل سازمان یافتهی حکومتی نگاه دارد.
پیام آمران و حاکمان حکم توماج دقیق به ما رسیده!
زنهار که سزای سکوت امروز ما، حکم فردای تک تک ماست که هر صدایی را خفه خواهند
کرد. غافل از آنکه پایان این تباهی مطلقه با قدرت بی انتهای مقاومت مردم در همین
خیابانهای اشغال شده خواهد بود.
گلرخ ایرایی
هستی امیری
رسول بداقی
مصطفی تاجزاده
امیرسالار داودی
حسین رزاق
ویدا ربانی
رضا شهابی
نرگس محمدی
عبداله مومنی
محمد نجفی
صدیقه وسمقی
فائزه هاشمی
مریم یحیوی
۱۴۰۳ اردیبهشت ۶, پنجشنبه
حکومت منفور
کانون نویسندگان ایران - صدور حکم اعدام توماج صالحی
خشم و اعتراض گسترده
اعلامیه ی چهارشنبه 5 اردیبهشت کانون نویسندگان ایران علیه حکم اعدام توماج صالحی
صدور حکم اعدام توماج صالحی
وکیل توماج
صالحی، خوانندهی معترض بازداشتی در ایران، از صدور حکم اعدام برای موکلش خبر داد.
این حکم به اتهام «افساد فیالارض» صادر شده است. به گفتهی این وکیل «دادگاه
انقلاب اصفهان، در اقدامی که در نوع خود بی سابقه است، حکم دیوان عالی کشور درباره
پرونده سال ۱۴۰۱ توماج صالحی را اجرایی نکرد و با «ارشادی» خواندن این حکم و
تاکید بر استقلال دادگاه بدوی، توماج صالحی را به اتهام افساد فی الارض، به اشد
مجازات یعنی اعدام محکوم کرد.»
او همچنین
افزوده است: «البته این دادگاه در حکم خود قید کرده که از کمیسیون عفو درخواست «یک
درجه تخفیف» با توجه به «جوانی» متهم را دارد. این در حالی است که دادگاه بدوی،
امکان قانونی این را داشت که با توجه به احراز کیفیات مخففه، حکمی جز اعدام برای
توماج صالحی صادر کند ولی این کار را نکرده و صرفا قید کرده که از کمیسیون عفو
درخواست یک درجه تخفیف دارد.»
انتشار این
خبر خشم و اعتراض گستردهای در شبکههای اجتماعی برانگیخته است و برخی از وکلا
اعلام کردهاند که این رای دارای تعارضات حقوقی آشکار است.
کانون
نویسندگان ایران
جمعی از زندانیان سیاسی و ...نمایش شوم سوءاستفاده از قوای قهریه برای ارعاب حداکثری مردم
۱۴۰۳ اردیبهشت ۲, یکشنبه
جنگ علیه زنان نشانه ی ضعف خامنه ای و سران پاسدار است
خامنه ای کم آورده است. در اقتصاد و سیاست و فرهنگ و سیاست نظامیگری اش. در تمامی موارد با شکست های پی درپی روبرو شده است. شکست هایی که عقب نشینی های مداومی را به وی و سران سپاه خواه در داخل و خواه در خارج تحمیل کرده است. آخرین آن کشته شدن هفت فرمانده پاسدار در سپاه قدس اش در سوریه بود. جبران این حمله و تهاجم پهپادی و موشکی اش نیز با وجود اصابت چند موشک به یکی از پایگاه های نیروهای هوایی ارتش اسرائیل مشکلی را برایش حل نکرد و شرایطی را به وجود نیاورد که وی باد به غبغب اندازد و هنگامی که در پیش حزب اللهی های داخلی و نیروهای نیابتی ایش حرف می زند توپ اش پر باشد!
خامنه ای طراح اصلی جنگ علیه دختران و زنان
اما خامنه ای برای جبران شکست های خودش و دولت اش و مجلس اش و سپاه پاسداران اش فکر کرد که تنها جایی که می تواند مانور داده و خودی نشان دهد و ورق را به نفع خویش برگرداند، ایستادن روبروی دختران و زنان است. با این کار هم می تواند ضربه شستی به جنبش زنان نشان دهد و پیشروهای صورت گرفته پس از خیزش ژینا را پس بگیرد و جنبش زنان را به عقب و به آن مرزهایی که در نظرش بود برگرداند( به گفته ی برخی از این جوجه ملاها «چادر سر زنان می کنیم»!) و هم با درنده خویی نشان دادن به زنان، دیگر جنبش های اجتماعی از مبارزات طبقه ی کارگر گرفته تا جنبش خلق های بلوچ و کرد را مرعوب قدرت خود سازد.
پس « طرح نور» اش را به راه انداخت و مشتی از اوباش قلدرش را دوباره با ون هاشان به خیابان فرستاد تا با خشونت و دشنام دختران و زنان مبارز و جنگجوی ایران را به پس براند.
توازن قوای نیروهای انقلاب و ضد انقلاب
حقیقت این است که جنبش های اجتماعی- سیاسی سه دهه ی اخیر ایران گرچه نتوانسته اند حکومت ولایت فقیه را سرنگون کنند اما علیرغم برخی افت ها و پس رفت های موقتی، توقف پذیر نبوده اند.
این جنبش های پی در پی ضربات کوبنده ای به نظام زده اند. ضرباتی که توانسته اند در توازن نیروهای دو سوی مبارزه یعنی نیروهای انقلاب به ویژه سه طبقه ی اصلی کارگر، کشاورز و خرده بورژوازی ( تهیدست، میانی و مرفه) و نیروهای ضد انقلاب حاکم بر جمهوری اسلامی ( پاسداران و آخوندهای سرمایه دار اختلاس گر و دزد و فاسد حاکم) تغییرات کمی فراوان به نفع نیروهای انقلاب ایجاد کنند چندان که وضع آگاهی سیاسی و فرهنگی و نیز تشکیلاتی نیروهای انقلاب با وضع این نیروها در آغاز جنبش های نوین در دهه ی هفتاد و نیز جنبش های دهه هشتاد و نود تفاوتی بسیار دارد. از سوی دیگر این جنبش هاو ضربات تضادهای درون نیروهای ضد انقلاب را بسیار شدت داده تا مرزهای تبدیل حکمرانی طبقه به حکمرانی یک جناح و یک باند یعنی همان هسته ی سخت قدرت( خامنه ای، دفتررهبری و بخشی از سران سپاه) پیش برده اند چندان که وضع کنونی طبقه ی حاکم با وضع این طبقه در سه دهه ی هفتاد و هشتاد و نود به کلی متفاوت گشته است.
یکی از نشانه ی اساسی این تغییرات در توازن نیروهای انقلاب و ضد انقلاب این است که در جبهه ی انقلاب بیشترین پیوندها و غلیان ها و اوج ها به وجود آمده و در جبهه ی ضد انقلاب بیشترین ریزش ها و از هم گسیختگی ها و فرودها.
توازن قوای کنونی بین نیروهای انقلاب و ضد انقلاب به وضعیتی رسیده که تلاش برای پیروز شدن بر برخی ضعف ها و کمبودها در جنبش و در درجه ی نخست پیگیری یک برنامه ی کلی و یک خط مشی معین برای اتحاد برای سرنگونی جمهوری اسلامی و در درجه ی دوم ایجاد تشکیلات ها برای تحقق این برنامه و پیشبرد این خط مشی معین، می تواند جنبش را وارد تحولات تازه و کیفی ای کند و موجب جهش های تازه و محسوس تری گردد.
امکان این گام های بعدی جنبش را خامنه ای و سران سپاه و نیروهای اطلاعاتی تا حدودی می بینند و برای همین است که شمشیر را دوباره از رو بسته و به آن مرکزی که از نظر اینان بهترین توجیه را برای حمله به آن دارند یعنی جنبش زنان حمله کرده اند.( خامنه ای می گوید حجاب از نظر واجب شرعی است و نیز قانون کشور است و باید همه ی زنان آن را رعایت کنند). در شرایط عادی تکامل و پیشروی جنبش، آنها نمی توانند چنین آشکار و عریان، چنین درنده خویانه و وقیح و چنین مستبدانه و وحشیانه به هیچ یک از جنبش های دیگر حمله کنند. در عین حال انگار تنها روسری کردن سر زنان است که عطش احساس قدرت را در استبداد حاکم و پیروان فرومایه و حقیرش فرو می نشاند.
اما جنبش زنان در گذشته و حال تسلیم قدرت حاکم نشده و در آینده نخواهد شد. ویژگی پیشرفت کنونی جنبش زنان در این است که حرکت جنبشی زنان در عین اینکه حرکتی عمومی و متمرکز است حرکتی پراکنده و فردی و اتمیزه شده است. یک جنبش که هم در کل پیش می رود وهم در اجزایش. هم عمومی پیش می رود و هم فردی. هر زن آگاه و هر مادر و دختر و همسر و خواهر و هر خانواده که خواهان حق و حقوق خود است یک پای مبارزه ای جانانه است که همواره جریان داشته و در هنگامه ی جنبش زن زندگی آزادی ژرفش و غنا یافته است. دختران و زنان ایران در جنبشی بزرگ بوده و هستند و پس از عقب نشینی نسبی جنبش به مبارزه ی خود تداوم بخشیده اند. همین جنگ سنگر به سنگر و با تمامی وجود و همین تداوم و پیشرفت های ریزگون و وجب به وجب است که وضعیت توازن را به هم زده و جنبش زنان را پیش تر برده است.
این همچون جنگ دو لشکر انقلاب و ضد انقلاب است. پس از زورآزمایی ها و نبردها آنگاه که صحنه های نبرد برای مدتی آرامشی نسبی می یابند هر لشکر بر مبنای پیشرفت ها و پسرفت هایش در مجموعه ی صحنه های نبرد آرایش تازه ای می یابد و در جایگاه و وضعیت تازه ای از رویارویی قرار می گیرد. این جایگاه توازن تازه و موقعیت کنونی نیروهای درگیر را نشان می دهد. یکی از دو لشکریعنی لشکر ضد انقلاب با وجود عقب راندن نسبی لشکر انقلاب چون در صحنه ی نبرد مواضع حساسی را از دست داده نه تنها احساس پیروزی نمی کند بلکه احساس شکست کرده می خواهد آن مواضع حساس را دوباره پس بگیرد.
اما چنین بازپس گیری ای با توجه به وضعیت پیش آمده که بر مبنای تاریخ آن جنگ و نیروهای درگیر در آن و ویژگی مواضع از دست رفته و نیروهایی که این مواضع را از دست لشکر مقابل درآورده اند و ایستادگی مداوم آنها و بنابراین به طور کلی رشد نیروهای این لشکر یعنی لشکر انقلاب استوار است، شدنی نیست. پس لشکر ضدانقلاب دست به تلاشی هایی مضحک می زند که این مواضع از دست رفته را باز پس گیرد. امری که ممکن نیست زیرا رشد نیروهای لشکرانقلاب که این مواضع را به دست آورده این اجازه را نمی دهد و هر گونه حرکتی برای بازپس گرفتن آنچه این لشکر به دست آورده است نه تنها با ایستاده گی جانانه و تا پای جان نیروهای آن روبرو خواهد شد بلکه در عین حال می تواند موجب آن شود که خشمگین تر و جری تر شده و حملاتی تازه را علیه لشکر ضدانقلاب خونخوار سامان دهند و موجب شوند که چنین حملاتی از جانب ضدانقلاب نتایج کاملا معکوسی به بار آورد.
تلاش های بیهوده برای بازگرداند آب رفته به جوی!
حملات تازه ی خامنه ای و سران سپاه با گشت های کشتارشان جز تلاش برای برگرداند آب رفته به جوی نیست. تلاشی مضحک و بیهوده و بی نتیجه. همچون به آب و آتش زدن دشمنی که بازی را در برخی از بخش ها باخته است و می خواهد باخته اش را جبران کند اما تغییرات در وضعیت عینی وصف آرایی و تعادل نوین نیروها این اجازه را به او نمی دهد. در نتیجه خود را به آب و آتش زدن اش گرچه بهیمی و کراهت بار است اما مضحک می شود.
بازتاب حملات وحشیانه ی خامنه ای به دختران و زنان در طبقه ی حاکم
این البته تنها نتیجه ی این حملات مضحک و بی نتیجه نیست. بازتاب این حملات در طبقه ی حاکم نیز به جای خود مهم است. اکنون بخش های زیادی از اصول گرایان و از جمله بخشی از خود آخوندهای این جریان مخالف با حجاب اجباری هستند( زیرا از نظر برخی از متعصب ترین آنها نسبت به حفظ حکومت، بی حجابی سرنگونی حکومت نیست اما تداوم تقابل با بی حجابی ممکن است کار را به سرنگونی حکومت کشاند) و می گویند که خامنه ای و سران پاسدارش نه تنها نمی توانند آنچه از دست رفته بازستانند بلکه در عین حال ممکن است با این حملات سبعانه موجب خشم جامعه و اوج گیری دوباره ی جنبش مهسا شوند و آنها مواضع تازه ای را از دست بدهند. این است که زبان عتاب را علیه نیروهایی که رهبری این حملات را دارند و از جمله خود خامنه ای گشوده و خواه آشکار و خواه در خفا علیه این دسته ها به جدال برخاسته اند.
خامنه ای فرمانده ی اوباشان
این را هم افزون کنیم که خامنه ای سردسته ی این اوباشان گشت کشتار است. این اوست که طراح اصلی بسیاری حملات به جنبش و از جمله حملات شیمیایی به مدارس دخترانه بود. این که این مستبد احمق که وضع واقعی را نسنجیده و دست به این حمله زده، در عین حال با شدت گرفتن انتقادها از درون دیگر جناح های طبقه ی حاکم و همچنین نیروهای اصلاح طلب حکومتی خودش را به نفهمی زده و یک باره در پیشاپیش منتقدین از شیوه های رفتار اوباشان اش در می آید و می گوید:« کشف حجاب، هم حرام سیاسی و هم حرام شرعی است. منتها دشمن با نقشه و برنامه وارد این کار شده، ما هم باید با برنامه و نقشه وارد شویم؛ کارهای بیقاعده و بدون برنامه نباید انجام بگیرد» نشانگر اوج ضعف و در عین حال سالوسی اوست. خامنه ای خود سردسته اوباشان و متهم ردیف اول این پرونده ی جنگ علیه زنان و شکل ها و شیوه های خشن و کثیف برخورد با دختران و زنان در خیابان ها و بازداشتگاه ها است.
پایان یک دور حملات جمهوری اسلامی و اسرائیل علیه یکدیگر
یک دور تقابل دولت اسرائیل و حکومت جمهوری اسلامی در چارچوب تضاد این دو دولت با یکدیگربا حمله ی روز های پنجشنبه و جمعه ی اسرائیل به پایگاه هشتم شکاری اصفهان و انهدام بخش مهمی از پدافند هوایی اس 300 جمهوری اسلامی ظاهرا پایان یافت.
در کنار این حمله و در شب پس از آن(جمعه 31 فروردین) حمله ای به یک پایگاه نظامی گروه حشد الشعبی درجنوب بغداد صورت گرفت که ظاهرا نه آمریکا و نه اسرائیل مسئولیت آن را نپذیرفته اند اما می توان احتمال داد که کار یکی از این دو دولت و مکمل حمله ی اسرائیل به پایگاه هوایی بوده باشد.
چنان که نتایج این دو حمله ی جمهوری اسلامی به اسرائیل و دولت اسرائیل به پایگاه هشتم شکاری در اصفهان را با یکدیگر مقایسه شود اختلاف اساسی ای دیده نخواهد شد. تنها تفاوتی که دیده می شود کمیت ابزارهای حمله و کیفیت حمله است. جمهوری اسلامی زیاد فرستاد و کم زد( به گفته ی خودشان زیاد فرستادند برای اینکه حداقل تعدادی از آنها به هدف اصابت کنند) و اسرائیل کم فرستاد و کم(و به گفته خودشان دقیق تر و موثرتر) زد. هر دو حکومت از دیدگاه خودشان پیام هایی به یکدیگر دادند. جمهوری اسلامی با بیش از 300 پهپاد و موشک دست به خودنمایی بی حاصل زد و اسرائیل با اتخاذ اهداف مشخص و زدن آنها، امکانات خود را برای حملات مشخص به پایگاه های نظامی و سایت های اتمی جمهوری اسلامی به رخ خامنه ای و سران سپاه کشید.
هزینه حمله برای جمهوری اسلامی و در واقع برای مردم ایران بین 500 تا 600 میلیون دلار برآورد شده و هزینه ی دفاع برای اسرائیل نیز بر مبنای برخی منابع اسرائیلی حدود یک میلیارد و اندی دلار تخمین زده شده است.
چنانکه حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در سوریه و کشتن هفت تن فرماندهان سپاه را نیز در چارچوب این حملات در نظر آوریم آن گاه در مجموع اسرائیل بیشتر ضربه زده و کمتر ضربه خورده است.
روشن بود که هیچ کدام از دو دولت ارتجاعی خواهان جنگی گسترده نبودند. اسرائیل خواه به دلیل دوری از ایران و خواه به دلیل امکانات نظامی توان مقابله ی به تنهایی با جمهوری اسلامی را ندارد و افزون بر آن تصمیم برای جنگ گسترده با جمهوری اسلامی در حوزه ی اختیارات دولت این کشور نبوده و اساسا در حوزه ی اختیارات امپریالیسم آمریکا و انگلیس و آلمان و فرانسه و دیگر امپریالیست هاست که منافع اساسی در خاورمیانه و نیز در حفظ یک قدرت سیاسی وابسته به خود دارند. خامنه ای و شرکای پاسدارش نیز توان جنگ با اسرائیل را نداشته و ندارند زیرا به خوبی می دانند که در چنین جنگی، اسرائیل تنها نخواهد ماند و امپریالیست ها به یاری اش خواهند شتافت و از سوی دیگر می دانند گرچه ممکن است آغاز جنگی برای آنها آسان باشد اما پایان دادن اش آسان نخواهد بود و چه بسا وضع را به گونه ای در آورد که پایان جنگ پایان حکومت آنها باشد.
به اینها باید افزود که حمله ی اسرائیل به کنسولگری ایران در سوریه و کشتن فرماندهان سپاه قدس نه اقدام نخستین دولت اسرائیل بوده و و نه آخرین آنها خواهد بود. اسرائیل از پیش ضرباتی به فرماندهان و نیروهای سپاه در سوریه زده بود و این حمله نیز در ادامه ی آنها بود و تا زمان تداوم تضادهای کنونی اش با گروه های نیابتی و خامنه ای و شرکا چنین حملاتی هم ادامه خواهد یافت. روشن است که دولت این کشور زمانی که پی برده بود که چنین جمعی که به گفته ی حماس در برنامه ریزی حمله حماس به اسرائیل نقش داشته اند، در چنین مکانی گرد می آیند( اخباری پخش شده که سازمان اطلاعات دولت بشاراسد و پوتین به سازمان اطلاعات این کشورخبر داده بودند) بهترین فرصت را برای کشتن آنها دیده و بنابراین از این فرصت استفاده کرده و به این مکان حمله کرده بود. این حمله و کشتن فرماندهان سپاه چنان که پیش از این گفته ایم در چارچوب تضاد اسرائیل با نیروهای حماس و حزب الله و خلق فلسطین بوده است و چرخش دادن آن به تضاد با جمهوری اسلامی و جنگ با خامنه ای بنا به دلایلی که ما در بالا و همچنین در اطلاعیه های پیشین شرح داده ایم نمی توانست مدت زیادی دوام داشته باشد.
استفاده خامنه ای از حمله برای اعلام جنگ علیه جنبش زنان و توده ها
اما اهمیت استفاده ای که خامنه ای و سران پاسدارش خواسته اند از این شبه جنگ بکنند از خود آن بسیار مهم تر است.
خامنه ای درست همزمان با سردادن نعره ی« پاسخ سخت» به اسرائیل و« تنبیه»دولت این کشور و حمله ی توخالی اش به اسرائیل، عربده کشی علیه زنان و جنگ با زنان را اعلام و آغاز کرد. او به همراه زنان حزب اللهی شاغل در گشت «ارشاد»ش، مشتی اوباش قلدر و چاله میدانی را به خیابان ها فرستاد تا روسری سر زنان کنند و ایشان را با انواع فحاشی ها و تحقیرها و بگیر و ببندهای وحشیانه و شکنجه ها و تجاوزها به «راه راست»هدایت و «متدین» گردانند.
روشن است که وی همواره دنبال فرصتی بود تا دستاوردهای جنبش زنان (و در وجهی گسترده تر جنبش های توده ای) را از آنان باز ستاند و از این رو همراه با برنامه ریزی حمله ی پر سرو صدا به اسرائیل برنامه ی حمله به زنان را در دستور کار قرار داد. اکنون آن حمله ای که این جنگ در پشت آن پنهان شده بود پایان یافته و این جنگ اصلی و واقعی ادامه یافته است.
در واقع جنگ اصلی خامنه ای با اسرائیل نیست. اگر اسرائیل بازهم از خامنه ای پاسدار بکشد و یا نیروهای نیابتی اش را سلاخی کند واکنش خامنه ای از نظر محتوی به احتمال فراوان در همان حدی خواهد بود که عین الاسد و این حمله ی اخیرش به اسرائیل بوده اند. اینجا شکل«حفظ نظام از اوجب واجبات است» و بقای جمهوری اسلامی، های و هوی ظاهری و درعمل نوشیدن انواع زهرها و سکوت و سازش و تسلیم است. اما به جنبش های داخل کشور که می رسد خامنه ای می شود خامنه ای عربده کشی که تیغ از نیام کشیده تا بر سر زنان و کارگران و زحمتکشان و دانشجویان و و هنرمندان و دیگر بخش های جامعه و خلق های دربند فرود آورد.
به این ترتیب از این دو تقابلی که جریان یافت، آنکه مهم تر بود همان تقابل داخلی بود نه خارجی.
اما خامنه ای و سران پاسدارش کور خوانده اند. جنبش زنان و جنبش طبقه ی کارگر و توده ها و خلق های ستمدیده ایران اکنون به آن درجه پیشرفت کرده اند که وی و دارودسته اش دیگر نتوانند آن را سرکوب کنند. ایستاده گی دختران و زنان ایران در همین روزهای اخیر نشان از آن دارد که حاضر نیستند آنچه را با خون خود و با صدها جان باخته و زندانی و شکنجه دیده و آسیب دیده به دست آورده اند از دست بدهند.
آنچه نیاز است ستایش شود این ایستاده گی ها و پشتیبانی تمامی طبقات و بخش های جامعه از آن است.
۱۴۰۳ فروردین ۳۱, جمعه
بیانیه کانون نویسندگان ایران به مناسبت پنجاهو ششمین سال تاسیس کانون
۳۱ فروردین ۱۴۰۳