۱۴۰۳ فروردین ۲۶, یکشنبه

عین الاسد دوم خامنه ای و سران سپاه

 
عین الاسد دوم خامنه ای و سران سپاه
پر سر و صداتر اما پوشالی تر!
 
«پاسخ سخت» اجرایی شد!
بالاخره خامنه ای و سران پاسداراش«پاسخ سخت» کذایی شان را به حمله‌ی‌ اسرائیل به کنسول‌گری ایران و کشتن  ۷ نفر از فرماندهان ارشد سپاه قدس از جمله محمدرضا زاهدی فرمانده سپاه قدس در سوریه و لبنان  دادند و«انتقام سخت» شان را گرفتند!
این امر طی عملیاتی با نام «وعده صادق» و طبق اخبار با شلیک 185 هواپیمای بدون سرنشین و 36 موشک کروز و همچنین 110 موشک بالستیک نقطه زن به اسرائیل صورت گرفت که تقریبا اکثریت آنها( به گفته ی دولت اسرائیل 99 درصد از آنها) در هوا و پیش از آنکه به اسرائیل برسند به وسیله ی آمریکا، انگلیس، فرانسه ، اردن و یا در فضای کشور به وسیله ی نیروهای نظامی اسرائیل منهدم شدند.
اطلاع دادن زمان به آمریکا و اسرائیل
حمله البته غافلگیرانه نبوده است. گویا از سه روز پیش از آن، ساعت و تعداد و نوع پهپادها و موشک هایی که قرار بوده است به اسرائیل شلیک شود مستقیم و یا به وسیله ی کشورهای عربی به دولت آمریکا اطلاع داده شده بود. بنابراین هم آمریکا و هم دیگر کشورها از جمله اسرائیل دقیقا از تمامی ابعاد حمله خامنه ای اطلاع داشتند و می توانستند بهتر برنامه ریزی کرده و پهپادها و موشک ها را رهگیری و نابود کنند.
برنامه ریزی برای ریختن معدود هواداران خامنه ای به خیابان و به راه انداختن جشن پیروزی
در کنار این حمله در نقشه ای از پیش برنامه ریزی شده به وسیله ی سپاه و دیگر ارگان ها، مشتی از حزب اللهی ها و نان خورها را به خیابان ها فرستادند تا همزمان با شلیک پهپادها و موشک ها به قیل و قال بپردازند و در حالی که هنوز حمله به سرانجام نرسیده و نتایج عملی آن روشن نبود طبق معمول این « پیروزی بزرگ» را جشن بگیرند.
«خاتمه ی عملیات»
و بالاخره باقری یکی از سران سپاه، پس از شلیک پهپادها و موشک ها گفت که عملیات از نظر جمهوری اسلامی«خاتمه » یافته و «قصدی برای ادامه ی عملیات» ندارد.(گویا وی و دیگر سران سپاه و خامنه ای امیدوارهستند که سخنان شان گوش شنوایی به ویژه از جانب آمریکا که در جریان همه نکات قرار دارد پیدا کند و این کشور مانع از پاسخ متقابل اسرائیل شود!)
حمله ی پر های و هوی و پرخرج اما توخالی
و اما برمبنای اخبار منتشر شده از جانب دولت اسرائیل اکثریت این پهپادها و موشک ها یا در حال رسیدن به اسرائیل و یا در فضای اسرائیل سرنگون شدند و تنها برخی از آنها به زمین اصابت کرده که خسارت جدی ای به همراه نداشته است. بر طبق گفته های دولت اسرائیل یکی از موشک ها توانسته به زیرساخت های یکی از پایگاه های هوایی اسرائیل آسیب وارد کند و در ضمن یک دختر بچه ی عرب از ناحیه سر زخمی شده که در بیمارستان بستری و در حال مداوا است. (نتایج حمله دیر یا زود و به وسیله ی منابع مستقل تر بیشتر مشخص می شود و امکان وارسی قضیه بیشتر فراهم می گردد).
در اعلامیه ی خود با نام حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در سوریه به تاریخ 16 فروردین 1403 نوشتیم:
«با این حال، خامنه ای و جریان هسته ی مرکزی قدرت از«پاسخ سخت» سخن می گویند و روشن نیست که این بار نیز دولت خامنه ای و پاسداران اش از طریق نیروهای نیابتی شان«پاسخ سخت» می دهند و در عراق و یمن به مواضع آمریکا و یا کشتی ها حمله می کنند و یا خودشان مستقلا وارد عمل گردیده و مثلا موشکی به اسرائیل شلیک می کنند.
در مورد موشک زدن، مشکل که اگر هم خودشان موشکی شلیک کنند آن را به داخل شهرهای اسرائیل بزنند زیرا برایشان آخر و عاقبت آن مشخص نیست و بنابراین شاید بتوان بیشتر احتمال داد که اگر همچون«انتقام سخت» از آمریکا برای ترور قاسم سلیمانی چنین کنند، چند موشک به خاک اسرائیل در مرز سوریه شلیک کنند! گرچه این بار پیش از آن به اسرائیلی ها خبر نخواهند داد!»( گویا نظر ما درمورد خبر ندادن درست نبوده و حضرات مستقیما و یا از طریق دولت های واسط به آمریکا و در نتیجه به اسرائیل اطلاع دادند!)
دلایل اصلی خامنه ای برای «پاسخ سخت»
اگر آنچه دولت اسرائیل می گوید راست باشد آن گاه این حمله ای پرسرصدا اما توخالی و پوشالی بوده است. یک هارت و پورت پرخرج.
از میان دلایلی که خامنه ای و سران سپاه دارند دو دلیل مهم تر از دیگر دلایل است:
واکنش به تحقیر شدن در مقابل ارزشی های داخلی و نیروهای نیابتی
یکی تحقیرشدن خامنه ای و سران پاسدار در نزد نیروهای داخلی پشتیبان حکومت و همچنین  نیروهای نیابتی شان در منطقه در جریان حمله دولت اسرائیل به کنسولگری  و کشتن 7 تن از فرماندهان سپاه قدس و به اصطلاح خواست این که خود را از این خوارشده گی بیرون کشند و گردن در مقابل اینها به فراز در آورند و باد در پوست شان کنند که« 60  سال است دولتی به اسرائیل حمله نکرده و چندین قدرت جهانی مشغول زدن پهپادها و موشک های ما شدند» و از این گونه...
حمله ی خامنه ای به جنبش زنان و توده ها
و دوم شرایط داخلی و وضعیت اقتصادی و سیاسی اسفباری است که برای اکثریت توده ها وجود دارد و هر دم بدتر شده و امکان برخاستن توده ها و شکل گیری خیزش ها را در خود دارد.
گفتنی است که طی همین ده روز پیش از«حمله» ارزش ریال در مقابل ارزهای خارجی بازهم کاهش یافت و قیمت دلار آمریکا به بالای هفتاد هزارتومن رسید و در نتیجه از ارزش داشته های ریالی حال و آینده ی توده های مردم باز هم بیشتر کاسته شد. طی همین ده روز بسی از روزنامه های داخلی می گفتندکه اگر می خواهید پاسخ دهید بدهید زیرا ماندن میان پاسخ دادن و ندادن موجب می شود که هر روز به قیمت ارزها افزوده گردد و حال استرس بر جامعه حاکم شود!  
بنابراین خامنه ای نیاز داشت که با اقدامی، موقعیت روانی - فرهنگی و سیاسی فروتری را که در مقابل توده ها به ویژه پس از خیزش «زن زندگی آزادی» خواه در سیاست داخلی و خارجی پیدا کرده بود و کشتن فرماندهان پاسدارش آن را بدتر کرده و موجب مسخره شدن اش را در میان توده ها فراهم کرده بود تغییر داده و خود را به موقعیت فراتر ارتقاء دهد تا بتواند بیشتر سیاست های خود را پیش برد و بهتر جنبش های توده ای را سرکوب کند.
این کار از زمان برنامه ریزی حمله طراحی شد. خامنه ای دوباره به گفته ی توده ها«بیرون بودن تار موی زنان» را «چالش» اصلی کشور خوانده و دوباره دستور داد که دارودسته های گشت ارشادی به خیابان ها بریزند و مانع از گسترش آزادی پوشش زنان شوند. طبق معمول هر کجا که کم می آورند و یا بوی جنبش و خیزش به مشام شان می رسد سراغ زنان می روند و به سرکوب زنان می پردازند تا جنبش در جامعه را به عقب برانند.
عملیات، بی نتیجه ای درخور هزینه اش!
اما عملیات مزبور تا کنون نتوانسته هیچ کدام از آن نتایجی که خامنه ای و سران سپاه دنبال آن بودند به بار بیاورد. نه با این حملات پرخرج از جیب مردم ایران که حتی اگر آسیب هایی به مکان های نظامی و یا اطلاعاتی ای در اسرائیل وارد کرده باشد(سران سپاه گفته اند قصد آسیب زدن به محل های اقتصادی و جان مردم را نداشته اند) خرج و دخل اش به هم نمی خورد و در نتیجه عملا توخالی و پوچ است، جنبش توده ها آرام می گیرد و نه احتمالا پشتیبانان داخلی حکومت و یا نیروهای نیابتی اگر خام نشوند، اقناع و ارضاء می شوند. شکی نیست که های و هوی کرکننده بوق های تبلیغاتی سران جمهوری اسلامی هزارها برابر آن حمله و نتایجی است که حمله داشته است.
پاسخ اسرائیل؟
اما به ساده گی نمی توان گفت که این پایان ماجراست. دولت صهیونیستی اسرائیل و به همراه اش امپریالیست های آمریکایی و اروپایی سوی دیگر قضیه هستند.
دولت اسرائیل در شرایط کنونی درگیری با جمهوری اسلامی را کمتر در خود و در چارچوب تضادهایش با جمهوری اسلامی و بیشتر در چارچوب تضادش با خلق فلسطین و سازمان حماس دنبال می کند( حمله به کنسولگری و کشتن سران سپاه قدس بیشتر به واسطه ی نقش آنها در جنگ غزه بود) و بنابراین بیشتر تابع وضعیت اش در قبال جنگ با خلق فلسطین است. از سوی دیگر جناح حاکم بر دولت اسرائیل به نقش دست زدن یا نزدن به این پاسخ یا جنگ در چارچوب حفظ موقعیت خود در قدرت و سرکوب مخالفت ها در اسرائیل توجه می کند.
اگر پاسخ به حمله ی خامنه ای و سران سپاه و تغییر محدود و یا کامل میدان جنگ بتواند به این دولت یاری کند که در در داخل و نیز در جنگ غزه موقعیت اش را بهبود بخشد( از جمله در مورد وجهه اش در افکار عمومی) آن گاه پاسخ خواهد داد و اگر نتواند به این دولت در حفظ خود در داخل و یا در این جنگ یاری کند پاسخ نخواهد داد.
در کنار منافع خاص دولت حاکم بر اسرائیل و نیز وضع این کشور در قبال جنگ با خلق فلسطین، منافع امپریالیست های آمریکایی و اروپایی و همچنین دولت های منطقه نیز مطرح است.
در راستای این منافع اگر امپریالیست های آمریکایی و اروپایی تداوم درگیری دولت اسرائیل را با ایران به صلاح وضع حکومت خامنه ای و سران سپاه در ایران که سر وسر فراوان با دولت بایدن دارند و نیز شرایط منطقه و دولت های آن و همچنین آماده گی خودشان برای درگیری تازه نبینند و فکر کنند که تداوم این پاسخ ها اوضاع خاورمیانه را به هم می ریزد و بنابراین از دولت حاکم اسرائیل بخواهند که پاسخ ندهد، این امکان وجود دارد که دولت اسرائیل پاسخ ندهد و اوضاع را به حال خود رها کند تا فرصتی دیگر ضربه ای دیگر همچون ضربه های پیشین اش به نیروهای جمهوری اسلامی وارد کند.      
گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران
26فروردین 1402

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر