۱۴۰۳ فروردین ۲۱, سه‌شنبه

نگاهی به جنگ اسرائیل و امپریالیست های غربی علیه خلق فلسطین در غزه

 
نگاهی به جنگ اسرائیل و امپریالیست های غربی علیه خلق فلسطین در غزه
 
وضعیت کلی
 جنگ غزه  از 7 اکتبر 2023 و با حمله ی حماس به اسرائیل آغاز شده و تا کنون ادامه یافته است. در این جنگ از خلق فلسطین بیش از 33 هزار نفر کشته و 75 هزار زخمی شده اند که بخش مهمی از کشته ها و زخمی ها را کودکان و فلسطینی زنان تشکیل می دهند. در این جنگ به گفته ی منابع اسرائیلی حدود 604 نفر از نیروهای  اسرائیلی کشته شده اند.
ماهیت جنگ
جنگ غزه ماهیتا جنگی است از جانب امپریالیست های غربی علیه خلق فلسطین.
خلق فلسطین خلقی زیرسلطه ی یک قدرت منطقه ای وابسته به امپریالیسم یعنی اسرائیل و امپریالیست های غربی است و برای بازپس گیری سرزمین غصب شده اش به وسیله ی استعمار و امپریالیسم و صهیونیسم مبارزه می کند. مبارزه ی توده های فلسطینی دهه هاست که ادامه دارد و سرشار از پیروزی ها و شکست هاست.  
گرچه آغاز کننده ی این جنگ حماس بود اما چون این جنگ تاریخی طولانی دارد ماهیت آن با توجه به ماهیت اندیشه ی ارتجاعی حاکم بر حماس که با ماجراجویی خود آغازکننده جنگ بود تعیین نشده، بلکه بر مبنای تاریخ این جنگ و ماهیت طرفین درگیر یعنی امپریالیست های غربی و ژاندارم آنها در منطقه اسرائیل و از سوی دیگر خلق فلسطین به عنوان خلقی زیرسلطه ی امپریالیسم تعیین می شود. اندیشه و احساسات طبقه ی کارگر و خلق های زیرسلطه و کشورهای امپریالیستی همراه و یاور خلق فلسطین بوده و هست.
رقابت امپریالیستی در جنگ غزه
در این جنگ در عین حال رقابت امپریالیستی بین امپریالیست های غربی که پشتیبان اسرائیل هستند و امپریالیسم روسیه و بلوک وی که به نیرنگ و دودوزه بازی ادعای پشتیبانی از آرمان فلسطین را دارند جریان یافته است. یکی از نتایج این جنگ برای امپریالیسم روسیه فشار بیشتر به امپریالیست های غربی و منحرف شدن افکار عمومی از جنایات این کشور علیه توده های اوکراین است.( جنگ اوکراین نیز یک جنگ امپریالیستی بر سر تجدید تقسیم جهان بین امپریالیست های غربی و دولت اوکراین از یک سو و امپریالیسم روسیه و هم پیمانان آن از سوی دیگر است).
وضعیت جنگ پس از شش ماه
بررسی وضع طرفین این جنگ خواه دولت صهیونیستی اسرائیل و پشتیبانان امپریالیست غربی آن و خواه حماس نشان می دهد که هیچ یک از طرفین به اهداف خود نرسیده اند و پیروزی نهایی را به دست نیاورده اند اما هر دو به گونه ای و به نسبت های گوناگون شکست خورده اند.
حماس
حماس آغاز کننده ی این حمله بود و دلایل گوناگونی برای آن ارائه داد، اما تا کنون نه تنها به هیچ یک از آنها دست نیافته است بلکه بسیار از آنچه پیش از این داشت نیز از دست داده است. نخست شیوه ی اجرای ضربه به اسرائیل و کشته شدن یا کشتن غیرنظامیان که بنا به گزارش ها حدود 1200 نفر بوده اند و نیز گروگان گرفتن  253 نفر در یک جشنواره موسیقی شبانه شرایطی ایجاد کرد که به ضرر موقعیت حماس در میان توده های عرب و در کشورهای دیگر گشت. از این گروگان ها 133 نفر کماکان در دست حماس هستند.
 از سوی دیگر حماس گرچه توانسته بخش اصلی رهبران خود را حفظ کند اما حتی اگر گفته های دولت اسرائیل مبنی بر اینکه از 24 گردان حماس 16 گردان آن و حدود 13 هزار نفر از نیروهای آن را نابود کرده است راست نباشد، در مجموع سازمان حماس ضربات سنگینی خورده است.
و بالاخره حماس موقعیت خود را به عنوان سازمان حکومت کننده در غزه از دست داد و وضعیت کنونی جنگ نیز نشان نمی دهد که آیا این سازمان می تواند موقعیت پیشین خود را در غزه به دست آورد و یا خیر.
اینکه آیا در نتیجه ی این ضربات حماس و جریان مذهبی میان خلق فلسطین تقویت و یا تضعیف شده و مثلا دوباره این سازمان ها رو می آیند و یا جهان بینی و سازمان هایی انقلابی - دموکراتیک و یا کمونیستی رشد کرده و جای آنها را خواهند گرفت اکنون قابل پیش بینی نیست و از جمله به تحولات انقلابی در دیگر کشورها و رشد دوباره ی جریان های دموکراتیسم انقلابی و کمونیسم در خاورمیانه و جهان بستگی دارد.
خلق فلسطین
 بزرگترین ضربه ی اسرائیل نه به حماس بلکه به خلق فلسطین وارد شد. توده های رنجدیده ی فلسطینی در نوارغزه متحمل کشته ها و زخمی ها بسیار گردیدند و خانه و کاشانه شان ویران شد. هم اکنون بیش از یک میلیون و چهارصد هزار نفر آواره فلسطینی در شرایط بد بهداشت و بی پناهی و بی آب و غذایی و به طور کلی قحطی در رفح به سر می برند و با توجه به این که اسرائیل رفح را محاصره کرده و از حمله به آن برای نابودی نهایی حماس سخن می گوید، از آینده خود نامطمئن هستند. چنانچه مجموع این ها با دست آورده های حماس از اهداف جنگ مقایسه شود آن گاه باید پذیرفت این شکست سنگین و تلخی برای توده های فلسطینی و حماس است. 
برخلاف حماس که دیر یا زود افول خواهد کرد، درمورد خلق فلسطین وضع به کلی فرق می کند. شکست پایان نیست. توده های فلسطینی به مبارزات خود ادامه خواهند داد و سرزمین و خانه و کاشانه ی خود را پس خواهند گرفت.
اسرائیل - نرسیدن به هدف نهایی
در مورد دولت صهیونیستی اسرائیل باید گفت که اسرائیل با حمله ی وحشیانه به توده های مردم فلسطین در غزه و ویران کرده منطقه ضربات سختی به خلق فلسطین زد اما به آنچه هدف نهایی خود از حمله به غزه حداقل به طور آشکار بر می شمرد دست نیافت؛ یعنی نابودی کامل سازمان حماس. البته در حین جنگ اسرائیل اهداف دیگری را نیز برای خود بر شمرد که تا کنون حداقل در ظاهر مورد مخالفت هم پیمانان اسرائیل یعنی کشورهای امپریالیستی غرب قرار گرفته است. یعنی خالی کردن غزه از فلسطینی ها و جای دادن آن ها در کشورهای دیگر( و احتمالا ایجاد شهرک های یهودی نشین در این منطقه).
انزوای بین المللی حاکمان اسرائیل
از سوی دیگر شیوه های کثیف دولت این کشور در جنگ و کشتار فلسطینی ها به ویژه کودکان و زنان، حمله به بیمارستان ها، حمله به امداد رسان ها و اکنون این اواخر به آشپزخانه ی مرکزی، در تمامی کشورهای جهان از کشورهای زیرسلطه تا کشورهای امپریالیستی به شدت مورد نفرت و انزجار توده ها قرار گرفت و در نتیجه ای آن و برپایی گردهمایی ها و راهپیمایی های فراوان در کشورهای گوناگون علیه دولت اسرائیل و به نفع خلق فلسطین، دولت  اسرائیل به انفراد و انزوا رانده شد. با وجود اینکه دولت اسرائیل عموما نسبت به افکار عمومی جهانی بی توجه بوده اما این یکی از شدیدترین ضربات به صهیونیسم اسرائیلی در طول این جنگ است و برای آن یک شکست تام به شمار می آید.
وضعیت داخلی - اعتراضات داخلی و پیوستن خانواده های گروگان ها به آنها
در کنار این ها، وضعیت کنونی جنگ دو گرایش را درون اسرائیل تقویت کرده است. نخستین مبارزه ی توده های کارگر و زحمتکش و کلا طبقات خلقی اسرائیل علیه دولت این کشور که کمابیش ادامه دارد و دوم رقابت بین جناح های طبقه ی سرمایه دار حاکم بر اسرائیل.
در صورت تداوم جنگ از سوی اسرائیل گرچه به دلیل شرایط خاص اسرائیل، امکان جنبش های توده ای بزرگتر کمی بعید به نظر می رسد اما تداوم جنبش های کنونی و نیز رقابت های درون جناح های سرمایه داران حاکم بر این کشور این امر ممکن است موجب برکناری جناح حاکم  بر دولت کنونیبه رهبری نتانیاهو شود. 
دولت های امپریالیستی غرب
جنگ برای دولت های امپریالیستی غرب که سوی مقابل خلق فلسطین و پشتیبانان اصلی دولت صهیونیستی اسرائیل هستند نیز نتیجه ی چشمگیری نداشت. مخارج سنگینی بر دوش شان گذاشته و آنها نیز بار آن را به روی طبقه ی کارگر و توده های مردم قرار داده اند. با توجه به درگیری امپریالیست های غرب در جنگ امپریالیستی اوکراین که مخارج سنگینی بر اینان تحمیل می کند، وضع به گونه ای پیش می رود که در صورت تداوم جنگ، این امکان به وجود آید که در کشورهای غربی اعتراضات و مبارزات تازه ای علیه دولت ها شکل بگیرد.
از سوی دیگر شکل و شیوه های جنگ از جانب اسرائیل از جمله حمله به بیمارستان ها و امدادرسان ها و نیز آشپزخانه جهانی و ممانعت از کمک رسانی بین المللی، افکار عمومی جهان را بر علیه اسرائیل برانگیخته و در عین حال این مخالفت را علیه امپریالیست های غربی که پشتیبانان اصلی اسرائیل هستند جهت داده است.    
به این دلایل و دلایل دیگر دولت آمریکا از یک سو به قطعنامه ی شورای امنیت در مورد برقراری فوری آتش بس رای ممتنع می دهد هر چند می گوید که اسرائیل مجبور به اجرای آن نیست، و از سوی دیگر به مخالفت با اسرائیل در مورد ممانعت این کشور از کمک رسانی بر می خیزد. مخالفت این کشورها با حمله اسرائیل به رفح نیز اگر واقعی باشد با توجه به امکان پیش بینی ناپذیر بودن جوانب آن صورت می گیرد.
توده های ستمدیده در کشورهای عرب یار و یاور خلق فلسطین اند
خواه از نظر تاریخ جنگ و خواه از نظر چگونگی و وضع کنونی آن، طبقه ی کارگر و دهقانان و زحمتکشان کشورهای عربی به ویژه کشورهایی مانند اردن و سوریه و عراق و مصر و در کنار آن توده ها در کشورهای ثروتمند مانند عربستان سعودی و یا کویت و امارات و قطر نیز همواره با فلسطینی ها همراه و یار بوده اند. وضعیت کنونی جنگ علیه توده های فلسطینی بیش از پیش در این کشورها افکار توده ها را بر می انگیزد و به انزجار بیشتری از دولت صهیونیستی اسرائیل و امپریالیست های غربی می کشاند. امری که به هیچ وجه مطلوب دولت های ارتجاعی حاکم بر این کشورها که به جز سوریه که نوکر امپریالیسم روسیه است نوکر و مرید امپریالیست های غربی هستند و سر و سِر فراوان هم با دولت اسرائیل دارند، نیست. اکنون ترس و وحشت از تداوم جنگ، این دولت ها به ویژه دولت های اردن و عراق و مصر را که پرجمعیت ترین کشورهای عربی هستند فرا گرفته است و به احتمال  شکوه و شکایت فراوان به نزد اربابان امپریالیست خود برده و خواهان آن هستند که حمله ای به رفح صورت نگیرد و جنگ نیز هر چه زودتر پایان یابد تا آنها نفسی به راحتی بکشند. باید توجه کرد که در این کشورها و در شمال افریقا در دهه ی پیش یک سلسله جنبش های انقلابی بزرگ پدید آمد و حکومت هاشان را یا سرنگون کرد و یا به شدت لرزاند.
در مجموع، به نظر می رسد که شرایط و عوامل نشان می دهد که هر چه زودتر این جنگ پایان یابد به نفع امپریالیست های غربی و نوکران آنها در کشورهای منطقه است.
حکومت ولایت فقیه هیچ گاه پشتیبان خلق فلسطین نبوده است
نگاهی به تاریخ روابط حکومت کنونی و خلق فلسطین و خلق های عرب نشان می دهد که حکومت ولایت فقیه هیچ پیوندی با توده های فلسطینی و خواست هاشان و همچنین توده های عرب نداشته است. در این خصوص کشتار خلق سوریه و خفه کردن انقلاب این کشور در پیش ماست. در عراق و لبنان نیز شاهد آن بوده ایم که چگونه خشم و نفرت مردم این کشورها را متوجه سیاست های خود کرده است.
 این حکام و سران پاسدارشان تنها به اهداف حقیر و منافع خود در ایران و منطقه می اندیشند و نه به چیزی دیگر. جریان هایی را دامن می زنند و گروه هایی را سازمان می دهند که بتوانند در چارچوب رابطه با امپریالیست های غربی و همچنین برخی از حکومت های عرب از آنها امتیاز بگیرند و به بقای شان در کشور و داشتن موقعیت در منطقه کمک کند. به امپریالیسم روسیه و چین پناه می برند و هر امتیازی می دهند تا از پشتیبانی و امکانات و کمک آنها برای بقای شان در قدرت استفاده کنند و در عین حال پشتیبانی در مقابل امپریالیست های غربی برای خود داشته باشند. آنها عملا با سیاست اتخاذ شده به وسیله ی امپریالیسم آمریکا در جنگ و تداوم مذاکرات پنهانی  تا حدود زیادی آچمز شدند و خیلی توان تحرک ندارند. تکامل شرایط جنگ نیز تا کنون به نفع آنها نبوده است زیرا حماس موقعیت پیشین خود را از دست داد و حزب الله نیز نتوانست و نخواست کاری برایش انجام دهد. به نظر می رسد که مهم ترین سازمان هایی که به جمهوری اسلامی اتکا دارد یعنی حزب الله لبنان در عین گرفتن کمک های حکومت خامنه ای دنبال موقعیت و قدرت طلبی خود در لبنان است و شاید خیلی هم، جز برای سرکیسه کردن، در بند خواست ها و تمایلات جمهوری اسلامی نباشد.    
 
گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران
بیست و یکم  فروردین ماه 1403

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر