۱۴۰۳ فروردین ۱۷, جمعه

بخشی ازاعلامیه گروه مائوئیستی راه سرخ به نام درباره رویدادهای سیاسی جاری در بیست و نهم دی ماه 1402



 حملات تازه ی جیش العدل به نیروهای نظامی حکومت در بلوچستان
در مورد گروه هایی مانند جیش العدل و یا انصارالفرقان که دنباله ی گروه جندالله در بلوچستان هستند با وجود اختلافات اساسی با جهان بینی و دیدگاه ها و نیز برخی از تاکتیک های مبارزاتی شان ما به هیچ وجه مخالف مبارزه ی مسلحانه ی آنها و ضرباتی که از این طریق به نیروهای نظامی جمهوری اسلامی می زنند نیستیم. برعکس آنها را جزیی از توده های بلوچ( گرچه حامل گرایش های ارتجاعی وشدیدا ضد کمونیستی) می دانیم و این شکل مبارزه شان را ستایش می کنیم و بر جانفشانی هاشان درود می فرستیم.
به طور کلی در ایران بدون مبارزه ی نظامی( و قطعا از جانب طبقه ی کارگر و حزب انقلابی کمونیست اش و جدا از چگونگی شکل ویژه ی آن که مطلوب شرایط ایران باشد) در کنار مبارزه ی سیاسی نمی توان صحبتی از به دست آوردن قدرت سیاسی کرد. این را تمامی تجارب تاریخی از مشروطیت به این سو نشان داده اند. این را مبارزات نظامی مداوم در مناطق آذربایجان و کردستان و خوزستان و ترکمن صحرا و بلوچستان و نیز در برخی مناطق مرکزی می گویند. از این رو ما ایستادن مقابل این گونه مبارزات و محکوم کردن این شکل مبارزه را در پوشش این که «مبارزه صرفا باید مدنی و مسالمت آمیز باشد» و«این ها گروه هایی با جهان بینی ارتجاعی هستند» جز پیروی از لیبرالیسم بورژوازی ملی و جز پیروی از رفرمیسم و سوسیال دموکراسی ضد انقلابی«شبه چپ» ترتسکیسم و رویزیونیسم  و خروشچفیسم راه کارگری های ضد مارکسیسم- لنینیسم - مائوئیسم چیز دیگری نمی دانیم.
از همه ی اینها مضحک تر این توجیه برخی از گروه های رویزیونیست و خروشچفیست است که«مبارزات قهرآمیز و قیام مسلحانه تنها زمانی جایز است که کل جنبش توده ای به اوج رسیده باشد». چنین توجیهی و این که حضراتی که آن را عنوان می کنند مثلا در آن زمان دست به مبارزه ی نظامی و قیام مسلحانه می زنند جز مخالفت عملی با مبارزات نظامی جاری ای که توده ها به آن دست می زنند و همچنین یک بلوف توخالی از جانب چنین گروهایی بیش نیست که تنها برای فرار از اتهام مخالفت با کاربرد قهر انقلابی و فریب دادن و سردواندن برخی از پیروان شان عنوان می شود.
 به طور کلی در گذشته با چنین دیدگاه هایی مبارزه کرده ایم و در آینده نیز با آنها در ستیز خواهیم بود. 

   همچنین نگاه کنید به اعلامیه
هفده تیر 1402 با نام
سرکوب مبارزات توده ها به وسیله ی خامنه ای و سپاه برای برده و ستم پذیرکردن آنها 
درباره ی
حمله ی مسلحانه به کلانتری 16 زاهدان

***
افزوده ی هفده فروردین 1403
در کنار دلایلی که در این اعلامیه به آن پرداخته شده اخیرا این سفسطه ی تکراری و باسمه ای برای نفی چنین مبارزاتی از جانب توده پیش کشیده می شود که این شکل مبارزه  ضربه به جنبش ژینا است و بهانه به دست حکومت می دهد تا آن را دستاویز حمله به مبارزات مدنی مردم بلوچستان و ایران و امنیتی کردن استان کند.(نقل به معنا - نگاه کنید به ارزیابی مشترک خروشچفیست های راه کارگری و حزب کمونیست ایران - بخوانید حزب سوسیال دموکرات!- با نام  حکومت اسلامی در برابر مردم، منطقه و جهان درمانده تر و منزوی تر از همیشه» به تاریخ جمعه 17 فروردین 1403). 
انگار این حکومت نبود که بی آنکه توده های بلوچ دست به عمل قهر آمیزی بزنند آنها را در جمعه سیاه زاهدان به گلوله بست و بیش ازصد نفر را کشت و یا در کردستان دست به لشکری کشی زد و در شهرهای گوناگون کشتار به راه انداخت. تازه اینها جدا از ترورها و اعدام های همیشگی مبارزان بلوچ و کرد است. 
در این مورد در آینده بیشتر خواهیم نوشت.



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر