۱۴۰۱ آبان ۱۶, دوشنبه

مریوان در خروش

 
 
مریوان در خروش و جنبش

از آغاز مبارزات کنونی، توده های مبارز کردستان یک پای جنبش و انقلاب بوده اند. از سقز که پس از قتل مهسا کانون مبارزات شد تا سنندج و بوکان و مهاباد و بانه و کامیاران و بسیاری شهرهای بزرگ و کوچک دیگر که یکی پس از دیگری مشعل فروزان انقلاب را در دستان قدرتمند خود گرفتند و مبارزات را به پیش بردند.
در مقابل، خامنه ای و حکومت متحجراش که در 40 سال اخیر همچون بختک بر سر توده های زحمتکش کرد آوار شده و بخشی را آواره ی کشورهای دیگر و بخشی دیگر، بیشتر جوانان کرد را، با مشتی اتهامات واهی به جوخه های اعدام سپرده است، در این دور تازه ی مبارزات نیز سرکوب توده های زحمتکش کرد را جزو اولویت های خود قرار داده و در تمامی شهرهایی که در کردستان مرکز مبارزات شده، کشتار کرده است.
 و اینک و در مقابله با این حکومت ننگین و کشتارهای بی پایان اش در کردستان این مریوان است که مرکز مبارزات در کردستان و ایران شده است.
حکومت خامنه ای و پاسداران جنایتکارش که دست پلیدترین و کثیف ترین حکومت های ارتجاعی را در جهان بسته اند، نسرین قادری دختر دانشجوی جوان کرد را با ضربات باتوم به سرش می کشند و خانواده اش را هم تهدید می کنند که هر گونه برگزاری مراسم یادبود و سوگ برای فرزندشان با واکنش حکومت روبرو خواهد شد.
 کار به همین جا پایان نمی یابد و توده های مردم مریوان به خروش و جنبش آمده و یادبود این دختر مبارز و شجاع کرد و ایران را در شهر برپا می کنند. آنها به مقابله با مزدوران خامنه ای پرداخته و به مراکز مهم شهری حمله کرده و آنها را به آتش می کشند. از جمله ی مراکز شهری که مورد حمله ی توده های مریوان قرار گرفت دفتر شورای شهر مریوان است.
مبارزات مردم مریوان همان گونه که انتظار می رفت با پشتیبانی شهرهای دیگر کردستان که یک دل و یک زبان اند همراه شد و در بوکان در پی مریوان جنبش تازه ای برپا گردید.
آنچه تا کنون توده ها نشان داده اند این است که در خیزش بزرگ کنونی مبارزه در هر منطقه و استانی با پشتیبانی توده های سراسر ایران به ویژه مناطق مرکزی روبرو می شود و هیچ بخش و منطقه ای در مبارزه تنها نیست و تنها نمی ماند. از این رو حکومت این خیال باطل را به گور خواهد برد که می تواند به راحتی خلق زحمتکش و دلاور کرد را سرکوب کند و با هیچ واکنشی در مقابل این سرکوب از جانب توده های سراسر ایران روبرو نشود.
از سوی دیگر اکنون زمانی نیست که حکومت بتواند با سرکوب شدید خلق های کرد و بلوچ فضای رعب را بر کل کشور حاکم کند. حال دیگر توده های مردم از فضای رعب و وحشت عبور کرده اند و با مقاومت و مبارزه ی خود، آن را به خود حکومتیان بر گردانده اند.
و بالاخره خروش شهرهایی مانند مریوان و حمله به مراکز حکومتی و تسخیر نسبی شهر، امکان شورش ها و قیام های آتی را به روشنی نشان می دهد. شورش ها و قیام هایی که دیگر نه در یک شهر، بلکه در یک سری شهرها و همراه یکدیگر به وجود خواهد آمد و این حکومت متحجر و پوسیده را متلاشی کرده به قعر تاریخ خواهد فرستاد.
 
تلاش برای ایجاد وحدت میان دیوصفتان حاکم برای شدت بخشیدن به سرکوب و کشتار
وضع کنونی جنبش و تداوم آن با بیش از سیصد کشته و بیش از ده هزار بازداشتی جوان، بیش از پیش هسته ی سخت قدرت را که لانه اش بیت رهبری است سراسیمه کرده است. آن وحشتی که آنان خواهان آن بودند بر توده های مردم حاکم کنند اکنون به خودشان برگشته است و اینک این حکومتیان فاسد و جنایتکاراند که در ترس و وحشت از سرنگونی خود به سر می برند.
 راهی که بی عقلان و احمق های قوم حکومتیان  برای فرار از این وحشت سرنگونی می خواهند در پیش بگیرند شدت بخشیدن به سرکوب و کشتار است. عربده های شریعتمداری این مردک جانی، که چرا نیروهای انتظامی ( و البته اوباش لباس شخصی های پاسدار و اطلاعاتی و بسیجی ها) از گلوله های جنگی علیه توده های مردم استفاده نمی کنند و آنها را نمی کشند درست نعره های خود خامنه ای است!
در پی چنین عربده کشی هایی برای کشتار، نماینده گان دست چین شده ی مجلس خامنه ای که همه جور جانوری هستند نعره می کشند و از دستگاه قضایی می خواهند که «اغتشاش گران» را اعدام کند!
این نعره های ددان و دیوان حکومتی در پی نطق های غرای سلامی فرمانده سپاه پس از جریان شیراز صورت می گیرد که از توده های مبارز خواست که دیگر به خیابان نیایند و هارت و پورت اش نتیجه ای هم نداشت.
با این همه باید روشن باشد که این کفتارها جز تداوم راه کنونی یعنی بازداشت کردن جوانان و مبارزان و خرده کشتارهای متداوم و شدت دادن به آن در بلوچستان و کردستان( به ویژه بلوچستان) دو راه بیشتر ندارند:
 یا باید عقب نشینی کنند و برای حفظ طبقه ی حاکم یک سری تغییرات صورت دهند؛ نتیجه ی چنین عقب نشینی ای برای خودشان هم چندان روشن نیست؛ به ویژه برای خامنه ای که وهم حکومت چندین قرنی آخوندها بر ایران دست از سرش بر نمی دارد و نمی خواهد پیراهنی که برای خاندان«بنی خامنه ای» دوخته بود روی دست اش بماند. او شدیدا از چنین عقب نشینی هایی که می تواند باندها و جناح های رقیب در قدرت را نسبت به او سرتر و مسلط کند، هراس دارد.
و یا باید به کشتارهای گسترده روی آورند؛ امری که تصور و برآورد نتایج آن بسیار بدتر از آن عقب نشینی کردن است و هیچ  دور نیست که آتشی برافروزد که در نتیجه ی آن تکه ی بزرگ خامنه ای و اولادش، گوش شان باشد.
باری از آن مبارزه ی تاریخی ای که اکنون پیش روی ما در جریان است می توان به آسانی به این نتیجه رسید که خامنه ای، آرزوی حکومت «بنی خامنه ای» اش و همچنین حکومت چندین قرنی آخوندها را با خود به گور خواهد برد.
مرگ بر خامنه ای
مرگ بر جمهوری اسلامی
زنده باد مبارزه، زنده باد انقلاب
برقرار باد جمهوری دموکراتیک خلق به رهبری طبقه ی کارگر
     گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران
 16آبان
 
 
 

 

 

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر