۱۴۰۱ آذر ۷, دوشنبه

حکومتی که تا مغز استخوان از جنبش توده ها در هراس است!

 
 
حکومتی که تا مغز استخوان از جنبش توده ها در هراس است!
 
 جانیان سپاه و بسیج بر طبق دستور سران پلید خود شیوه های کثیفی را برای سرکوب جنبش و انقلاب به کار گرفته اند که اگر گفته نشود بی سابقه است اما در حکومت های مستبد کم سابقه است.
جدا از راه انداختن اوباش سپاه و نیروهای اطلاعات و بسیجی به شکل لباس شخصی های عموما تفنگ به دست و جنایات جورواجوری که این اوباش انجام می دهند، حکومت خامنه ای شیوه هایی همچون شلیک با گلوله های ساچمه ای به سر جوانان مبارز که موجب جانباختن بسیاری شده است و شلیک مستقیم و از فاصله ی نزدیک به صورت جوانان که موجب شده یک چشم و یا هر دو چشم خود را از دست بدهند و انواع شکنجه در زندان ها و از جمله تجاوز به دختران و پسران جوان را دنبال کرده است.
دلیل اصلی این نوع سرکوب ها، پیشگیری از گسترش جنبش و انقلاب است. آنچه که این جانیان می خواهند این است که به اصطلاح خودشان با بالا بردن هزینه های مبارزه، اراده ی مبارزین به ویژه جوانان را سست کنند و موجب شوند که نه تنها آنها دیگر پیگیر مبارزات نباشند بلکه دیگران هم با دیدن وضع این مبارزین از ادامه ی مبارزه چشم پوشی کنند.
اما آنکه چنین سرکوب می کند و از گردهمایی ها و راهپیمایی ها به این درجه می ترسد نشان می دهد که بنیان خودش سست است و تنها می خواهد با ظاهر ترسناک خود وحشت ایجاد کند. در غیر این صورت دلیلی نداشت که جوان بی سلاحی را که مبارزه اش به شکل شعار و یا نهایتا پرتاب کردن سنگ و یا آتش زدن سطل زباله و چیزهایی از این رده است با این شکل های وحشیانه سرکوب کند.
آنچه که خامنه ای و سران پاسدارش از آن در هراس اند یکی گسترش جنبش است و دیگری تزلزل و بی ثباتی درونی خودشان.
در مورد گسترش جنبش آنها می دانند که هر چه جنبش پیش رود ثبات و استحکام بیشتری پیدا می کند و پس از آن دیگر حریف اش نمی شوند.
 در مورد تزلزل خودشان نیز بر این واقف اند که هر چه جنبش ثبات و استواری بیشتری پیدا کند به شکلی که دیگر نتوان آن را نابود کرد، درون نیروهای خودشان سستی و ریزش شدت بیشتری می گیرد. آنها از وضع درونی نیروهای خود اطلاع دارند و می دانند که جز عده ای معدود که انگیزهای ایدئولوژیک دارند و گمان می کنند برای «حکومت امام زمان» شان دارند مبارزه می کنند، بیشتر این نیروها از نظر درونی ثبات و استحکام ندارند و تنها به ضرب هزینه کردن های فراوان می توانند آنها را سرپا و مطیع اوامر خود نگه دارند.
تفاوت اساسی نیروهای سرکوب خامنه ای با نیروهای  گوناگون سرکوب حکومت سلطنتی سابق از ساواک و شهربانی و ارتش و ژاندارمری ... در این است که آن نیروها از اتحاد و ثبات و استحکامی درونی برخوردار بودند. اتحاد و استحکامی که در طی نزدیک به 25 سال به وسیله ی یک سیستم حساب شده ی به وجود آمده بود و شرایط اقتصادی نسبتا با ثبات و نیز یک هیئت حاکمه نسبتا یکدست و نه تکه پاره شده به وسیله جناح های گوناگون، به آن تداوم می بخشید. با این همه چنین ثبات و استحکامی طی انقلاب 57 به مرور دچار بی ثباتی و تزلزل گشت و در نهایت بخش های مهمی از آن دچار فروپاشی گردید.
اما در جمهوری اسلامی به دلیل بی ثباتی اقتصادی و سیاسی خود حکومت( توجه کنیم که پس از جنگ مبارزات توده ها با حکومت آغاز شد) و وجود تضادهای فراوان میان جناح های اصول گرا و باندهای گوناگونی که هر کدام برای خود فعال مایشاء بوده و هستند و نیز بین نیروهای وزارت اطلاعات با حفاظت اطلاعات سپاه و بین سپاه و ارتش و بین نیروهای انتظامی و سپاه و ...این نیروها همواره در معرض از هم پاشیدن بوده اند.
درست به دلیل نبود یک دستی و استحکام درونی و تضادهای فراوان ریز و درشت درون حکومت، خامنه ای و سران پاسدارش همواره بر آن بوده اند که اجازه ندهند جنبش توده ها تداوم یابد و تا جایی که می توانند آن اشکالی از سرکوب را به کار گیرند که از نظر خودشان براتر و کاراتر است و موجب می گردد که جوانان و توده ها به سرعت عقب نشینی کنند و از خیر مبارزه بگذرند. جدا از شلیک های مستقیم با گلوله ی جنگی و کشتن جوانان و مبارزان و نیز بی خبری از بسیاری بازداشتی ها، آنها شکل هایی از سرکوب همچون شلیک به چشم ها و شکل هایی از شکنجه همچون تجاوز به بازداشتی ها و... را به کار گرفته اند تا به خیال خود توده ها را عقب رانده و موجب توقف مبارزه گردند.
اما آنها کور خوانده اند. این جنبشی نیست که امروز به پا شده باشد. ریشه های این جنبش تاریخی و انقلاب حتی در این حکومت نیز به حدود سی سال پیش می رسد. اگر نخواهیم خیلی به عقب برگردیم باید بگوییم که آنها در 88 نیز بسیاری از این شیوه ها را به کار گرفتند، پس از آن در اصفهان به صورت زنان اسید پاشیدند، دی96 و آبان 98 از تمامی قدرت خود برای سرکوب استفاده کردند، به چشم کشاورزان زحمتکش اصفهان شلیک کردند و در طی این 30 سال تا توانسته اند از جوانان توده های ستمدیده ی کرد و بلوچ و عرب اعدام کردند و نتیجه ی این همه سرکوب خونبار شد جنبش و انقلاب کنونی.
توده ها گرچه در دی ماه 96 و آبان 98 مجبور به عقب نشینی تاکتیکی شدند اما در جنبش کنونی با توپی پُرتر آمدند. این به این معناست که حکومت با آن سرکوب های وحشیانه اش نتوانست جنبش را به طور استراتژیک شکست دهد و مجبور به یک عقب نشینی درازمدت کند.
می توانیم نتبجه بگیریم که سرکوب هایی از این دست نیز بی حاصل است و جز این که توپ پُر جنبش را پُرتر کند، حاصل دیگری نخواهد داشت.
 اگر در آغاز این جنبش جوانان با دست خالی به مقابله ای جانانه با نیروهای سرکوب پرداختند و بسی از آنان را به سختی مجازات کردند اما در ادامه و با این سرکوب ها، این دست ها نیاز به پُر شدن را احساس خواهد کرد. احساسی که انگیزه ی تلاش خواهد شد.  
چنین سرکوب هایی موجب این نخواهد شد که توده پس روند بلکه موجب این خواهد شد که در مراحل آتی این جنبش، توده ها سلاح به دست بگیرند.     
 
درود بر پاک باخته گان و جان برکفان جوان
زنده باد توده ها
 زنده باد انقلاب
مرگ بر خامنه ای
مرگ بر جمهوری اسلامی
برقرار باد  جمهوری دموکراتیک خلق به رهبری طبقه ی کارگر
گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران
7 آذرماه 1401
   

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر