۱۴۰۱ آبان ۳۰, دوشنبه

زبان زور

 
زبان زور

«با چه زبانی باید بگوییم که این حکومت را نمی خواهیم؟»    
این عبارات و پرسش را می توان از برخی از جوانان پیشرو شنید. آنها نقش چشمگیری در مبارزات دوماهه ی اخیر داشته و در آینده نیز خواهند داشت.
پاسخ این است که آن زبان هایی که تا کنون به کار برده شده است برای این که حکومت بفهمد که توده های مردم آن را نمی خواهند کافی نیست و نخواهد بود.
حکومت نمی خواهد بفهمد که مردم ما آن را نمی خواهند و تازه اگر هم بفهمد که می فهمد این نخواستن برایش پشیزی اهمیت ندارد.
در واقع حکومت خامنه ای و پاسداران اش از همان سال های 70 به این سو هم می دانستند که مردم آنها را نمی خواهند. این ها و در راس همه شان خود خامنه ای دشمن شماره یک و خونین  مردم و خواست و انتخاب مردم بوده و هستند. همین خامنه ای بود که این جنتی مومیایی را که مردم در انتخابات مجلس خبرگان به وی رای ندادند به زور وارد لیست نهایی کرد و به صدر مجلس خبرگان نشاند. او همین کار را به شکل های دیگری با بسیاری از دیگر خواست ها و انتخاب های مردم انجام داد.
آنچه که برای این جانیان خودپرست مهم بوده و هست این بوده که چگونه به مردمی که آنها را نمی خواهند، خود را تحمیل کنند و به اصطلاح میخ خود را حسابی در زمین بکوبند.
بنابراین اکنون نیز به خوبی می دانند که مردم آنها را نمی خواهند، اما آنچه که برای آنها اهمیت دارد این است که چگونه این مبارزات مردم را سرکوب کرده و مردم را مجبور کنند که به حکومت نکبت بار و متحجر آنها تمکین کنند.
زبان زور
در حقیقت مساله این نیست که آنها بفهمند که ما آنها را نمی خواهیم بلکه این است که چگونه این نخواستن را به آنها تحمیل کنیم. یعنی به این نخواستن اشکال عملی ای بدهیم و آنها را از آنچه به آن مثل کنه چسبیده اند به زور جدا کنیم و روانه ی قبرستان شان سازیم.
در نهایت  تنها راه چاره برای تحمیل کردن به حکومت هایی که می دانند که مردم آنها را نمی خواهند اما حاضر نیستند قدرت را واگذار کنند، این است که توده های مردم آنها را به زور سرنگون کنند.
این تنها زبانی است که این گونه جانیان قدرت دوست و مالپرست می فهمند.
زوراشکال گوناگون و نیز شدت و درجه دارد و توده های مردم عموما در مبارزه با درجه و شدت شکل های تقابل حکومت با مبارزات شان، از درجات و اشکال پایین تر و آرام تر به اشکال بالاتر و شدیدتر آن روی می آورند.
 آنچه که تا کنون در ایران گذشته است، اعتراضات خیابانی و نیز اعتصابات دانشجویی و غیره زبان زور است؛ اما  زور این ها تا حدی بوده است. یعنی آن قدر نبوده و نیست تا حکومت خامنه ای و پاسداران اش را مجبور کند کنار بروند و جای خود را به حکومتی مورد خواست مردم بدهند.
اشکال دیگری از مبارزه هست مانند اعتصابات سراسری تمامی طبقات و به ویژه طبقه ی کارگر که نقش بسیار مهمی در تولید دارد و یا راهپیمایی های بزرگ و میلیونی و سر دادن شعار«جمهوری اسلامی نمی خوایم نمی خوایم». اما این ها همه زور و شدت شان تا حدی است و گاه نمی توانند کار را یکسره کنند. خامنه ای و پاسداران اش حتی می توانند با سیاست هایی از جمله برقراری حکومت نظامی مانع آنها نیز بشوند.
عالی ترین زبان زور قهر مسلحانه است
آخرین کلام در زور یا عالی ترین شکل زور، کاربرد سلاح یعنی زور به وسیله ی سلاح و دست زدن به قهر انقلابی است. این گونه مبارزه اکنون و در شکل هایی وجود دارد اما اینها، شکل عمده ی مبارزه ی توده ها نیستند.
چنانچه اعتصابات سیاسی و راهپیمایی ها حکومت را سرنگون نکند و حکومت به سرکوبی بیشتر و کشتار و خونریزی بیشتری روی آورد آنگاه برای توده ها چاره ای جز این عالی ترین شکل زور یعنی کاربرد توده ای قهر باقی نمی ماند.
مرگ بر خامنه ای جنایتکار و پاسداران اش
مرگ بر جمهوری اسلامی
برقرار باد جمهوری دموکراتیک خلق به رهبری طبقه ی کارگر
 گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران
سی ام آبان 1401

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر