۱۴۰۱ آذر ۳, پنجشنبه

درباره ی اعتصابات کارگری

 
درباره ی اعتصابات کارگری
 
اعتصابات کارگری
بخشی از کارگران پتروشیمی مسجد سلیمان،
آتش نشانان مشهد( آنها جلوی استانداری مشهد به نشانه ی اعتراض گرد آمدند)،
کارگران آلومینیوم جنوب در لامرد فارس و
کارگران خودروسازی بهمن موتور(با شعارهای«درآمد دلاری، کارگر ریالی» و «کارگر داد بزن، حقتو فریاد بزن» و «حمایت، حمایت» و «کرد، بلوچ، آذری، آزادی و برابری»)
اعتصاب کردند.
پیش از این نیز
کارکنان و راننده ها در ترمینال باربری اکبر آباد نسیم شهر تهران
و کارگران پالایشگاه یازدهم در پارس جنوبی فاز 13
اعتصاب کرده بودند.
 
«حمایت، حمایت»
یکی از مهم ترین شعارهای کارگران خودروسازی بهمن موتور«حمایت، حمایت » بود. این شعار تنها کارگران دیگر کارخانه ها و کارگاه ها را در نظر ندارد بلکه درعین حال متوجه تمامی طبقات خلقی ایران است. کارگران همچنان که خودشان خواه معنوی و خواه عملی از جنبش های دیگر طبقات پشتیبانی می کنند- اکنون بسیاری از کارگران خودشان در خیابان جزو مبارزین خیابانی هستند- در عین حال نیازمند پشتیبانی دیگر کارگران و طبقات جامعه از مبارزات و اعتصابات خود هستند.
 
«وعده و وعید کافیه، سفره ی ما خالیه»
باید پذیرفت که یکی از عوامل مهم دیرکرد اعتصابات کارگری وضع بد اقتصادی و فقر و فلاکتی است که طبقه ی کارگر دچار آن است. اکنون روزگاری است که حتی داشتن یک شغل جواب خورد و خوراک را نمی دهد چه برسد این که کارگری شغل نداشته باشد.
 این امر موجب شده است که بیشتر اعتصابات کارگری سال های اخیر اقتصادی باشد که وضع هولناک اقتصادی و بی حقوقی این طبقه را نشان می دهد.
روشن است که حق طبقه ی کارگر است که در این بحران اقتصادی و سفره های خالی خواهان بهبود اوضاع معیشت خود شود. از سوی دیگر قرار نیست که تمامی بخش های طبقه ی کارگر که بسیاری شان به دلیل خفقان و سرکوب استبداد و نداشتن سازمان های صنفی خود، حتی امکان تمرین یک اعتصاب اقتصادی را نداشته اند یک باره به اعتصابات سیاسی جهش کنند. و تازه این اعتصابات اقتصادی در زمان و شرایطی صورت می گیرد که هر گونه نارضایتی وجه سیاسی داشته و در کل به جنبش سیاسی موجود یاری می رساند.
 
 تبلیغ علیه حزبیت در طبقه ی کارگر یاری به دشمنان طبقه ی کارگر است
طبقه ی کارگر بدون تشکیلات صنفی مانند سندیکا و یا شورای صنفی و به ویژه بدون حزب سیاسی اش مطلقا نمی تواند نقشی در خور در تحولات آتی جامعه داشته باشد چه برسد به این که رهبر انقلاب شود و تمامی طبقات زحمتکش و مردمی را به سوی ایجاد جامعه ی دموکراتیک و سپس سوسیالیستی رهبری کند.
نظرات ضد حزبی که از سوی مشتی رویزیونیست امثال خروشچفیست های راه کارگری و همچنین برخی ترتسکیست ها و چپ نویی و هواداران دروغین طبقه ی کارگر در میان کارگران رواج داده می شود و برخی از تشکل های صنفی کارگری موجود نیز آنها را تکرار می کنند، برای آینده ی مبارزه طبقه ی کارگر فاجعه بار است.
البته اندیشه های ضد حزبی از سوی برخی منفردین نیز تبلیغ می شود و این به سبب نظرات و فعالیت های احزاب  و سازمان های رویزیونیستی و ترتسکیستی است که به دروغ خود را نماینده ی طبقه ی کارگر معرفی کرده و می کنند و طی چهل سال اخیر جز وراجی و تخریب هم کاری نکرده اند. نتیجه کار این جریان ها عموما چیزی نبوده جز داشتن تک و توکی از وابستگان حزب و سازمان خودشان در میان چند سندیکای موجود کارگری. و این ها هم کارشان به راه انداختن اغتشاش و آشفتگی های فراوان در میان همین بخش های پیشرو کارگری بوده است.
اما این تمام قضیه ضد حزبیون نیست. این ها به همراه بخشی ازهمین منفردین ضد سازمان و حزب عمیقا ضد مارکسیسم- لنینیسم- مائوئیسم هستند و اساسا تبلیغات ضد حزبی و ضد رهبری حزبی شان ارتباط مستقیمی دارد با نظرات ضد مارکسیستی شان.
 بسیاری از آنان ضد مبارزین و روشنفکران انقلابی هستند اما خودشان تاریک فکران و سازمان هایی هستند که همچون بختک، جو را به آشفتگی  کشانده و کارگران پیشرو و فعالین کارگری را دچار تشتت فکری و پراکنده گی تشکیلاتی می کنند. این ها تماما به طبقات حاکم کمک می کنند و نه به طبقه ی کارگری که ادعای هواداری اش را می کنند.
 
هر چه گسترده تر باد اعتصابات کارگری
از مبارزات کارگران به هر شکل ممکن پشتیبانی کنیم
مرگ بر جمهوری اسلامی
برقرار باد جمهوری دموکراتیک خلق به رهبری طبقه ی کارگر
 گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران
چهارم آذر ماه 1401

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر