۱۴۰۱ آذر ۱, سه‌شنبه

درباره ی ناموزونی در حرکت یا حرکات موج وار در انقلاب ما

 
درباره ی ناموزونی در حرکت یا حرکات موج وار در انقلاب ما

معنای ناموزونی و یا حرکت موج وار چیست؟
ناموزونی در حرکت یا حرکت موج وار اشاره به قانون اساسی حرکت و زندگی و جهان یعنی قانون وحدت اضداد دارد و بیان شکل حرکت و تحول و تکامل است.
از آنجا که در هر پدیده ی ساده ای دو ضد زندگی می کنند، آن پدیده حرکت خود را از زیست دو ضد کنار هم و مبارزه ی آنها با یکدیگر دارد.
چنین امری موجب می شود که حرکت متضاد باشد و نه یک جانبه و سرراست. زیست و مبارزه ی دو ضد با یکدیگر، موجب حرکت متضاد پدیده و تکامل آن می شود.
حرکت دو جنبه در هر پدیده حرکت و تغییر و تکامل در آن پدیده را دارای خصلت ناموزون و موج وار می کند. علت این است که حرکت و کنش تنها از یک جنبه سر نمی زند بلکه از دو جنبه که متضاد یکدیگر هستند و تلاقی حرکات آنها با یکدیگر سر می زند. این حرکات متضاد و متقابل موجب می شود که حرکت در آن پدیده مستقیم و موزون نباشد بلکه نامتعادل و ناموزون باشد. 
ناموزونی در مجموع وضع حاضر
حرکت جنبش و خیزش و انقلاب کنونی در ایران نیز دارای خصلت ناموزون و موج وار است. این را باید به دو معنا گرفت. نخست این که حرکات خلق و دشمن خلق به عنوان یک کل موجب ناموزون و موج وار شدن حرکت می شود. دوم این که حرکت خود خلق و یا دشمن نیز دارای حرکات ناموزون و موج وار است.
در مورد نخست به گونه ای ساده می توان گفت:  
این ما نیستیم که زنده هستیم و در حال حرکت و مبارزه. دشمن ما نیز زنده است و در حال حرکت برای تقابل با ما.
این ما نیستیم که برای پیشرفت خود نقشه می ریزیم. دشمن ما نیز زنده است و برای توقف ما نقشه می ریزد. نقشه ها و حرکت های او به موانعی در حرکات و پیشرفت ما تبدیل می شود و در نهایت به طرح نقشه ها و حرکت ما برای باطل کردن و توقف برنامه ها و نقشه های او منجر می شود. نقشه ها و حرکت ما به حرکت او پا می دهد و او برای توقف ما طرح ریزی می کند و آنها را به اجرا در می آورد و دوباره ما را به حرکت در می آورد تا برای مبارزه با برنامه های تازه ی او نقشه هایی بیندیشیم و آن ها را به عمل در آوریم. این سیر ناموزون مبارزه و تقابل تا زمانی که یا دشمن سرنگون شود و یا ما به او تمکین کنیم ادامه خواهد یافت.
در کل موقعیت ما از نیرویی زیرسلطه ی باید تغییر کند و به سرنگونی دشمن و به دست آوردن موقعیت مسلط تبدیل شود. تبدیل موقعیت ما از موقعیت فروتر به موقعیت فراتر محصول گسترش ما و افزایش کمی و کیفی نیرو و تکامل شکل های مبارزه ی ما است. تبدیل موقعیت دشمن از فراتر به فروتر محصول  کاهش و تحلیل رفتن نیرو و کم شدن دامنه ی نفوذ وی و ناتوانی و شکست او در پیش بردن اشکال تقابلی است که با جنبش خلق در پیش می گیرد.
ناموزونی در حرکات دو جنبه ی وضع حاضر
حرکت متضاد واقعیت و بنابراین به وجود آمدن ناموزونی در حرکت تنها بین ما و دشمن نیست بلکه در میان خود ما و در میان دشمن ما نیز هست.
نمونه ای از حرکت ناموزون در صفوف دشمن
برای نمونه وقتی که سران آنها می گویند از فردا« اغتشاشات» جمع می شود و بعد یورش می آورند اما نمی توانند آن را « جمع» کنند به ناچار دچار افت حرکتی شده و باید منتظر نقشه ی بعدی و سازمان دادن قوا برای یورش دیگری شوند. آنها بنا به دلایل تضادهای درونی و بیرونی بسیار نمی توانند یک ریتم و آهنگ معین سرکوب را و در تمامی مناطق ایران برای مدتی دراز حفظ کنند. یعنی سرکوب شان پخش است و یک روز در این منطقه و روز دیگر در منطقه ای دیگر متمرکز است. افت و خیز و بالا و پایین دارد و در کل ناموزون پیش می رود.
و یا وقتی آن سرانی که سرشان به آخور بیت رهبری وصل است می گویند «ما عقب نشینی نمی کنیم» تنها برای این نمی گویند که مردم را از عقب نشینی کردن خود ناامید کنند. برای این هم نمی گویند که به نیروهای خودی انرژی دهند تا بیشتر بکشند، بلکه برای این نیز می گویند که نظراتی درمورد عقب نشینی در میان خودشان هست و بنابراین به آن بخش جواب می دهند. مبارزه ای بین این دو نظر در میان دشمن وجود دارد؛ نظر نخست عمده و حاکم و نظر دوم غیرعمده است.
ناموزونی در حرکت و جنبش طبقات و گروه های گوناگون
حرکت ناموزون در میان خلق به معنای حرکت ناموزون مبارزه ی طبقات، بخش ها، خلق ها و اقلیت ها مذهبی گروه ها و دسته های اجتماعی است.
امروز مبارزین جوان در کف خیابان در حرکت پیشرواند و فردا دانشجویان؛
امروز دانشجویان نقش محرک را بازی می کنند و فردا دانش آموزان
امروز دانش آموزان پیشروند و مرکز اصلی حرکت و فردا کارگران با اعتصاب کارگری؛
امروز فلان اعتصاب کارگران عمده است و فردا مبارزه ی یکی از خلق های زیر ستم؛
امروز مبارزه خلق زیر ستم عمده است و فردا اعتصاب کسبه و بازاریان؛
امروز اعتصاب کسبه و بازاریان عمده است و فردا مبارزه در میان اقلیتی مذهبی که زیر ستم است؛
امروز مبارزه یک اقلیت مذهبی زیر ستم عمده است و فردا مبارزه ی هنرمندان و ورزشکاران؛
امروز این شهر یا استان یا منطقه عمده است و فردا جایی دیگر؛
و بالاخره در یک زمان واحد، یک جا مردم درحال سوگ جانباخته گان انقلاب هستند و یک جای دیگر دختران و پسران جوان در حال شادی و رقص در خیابان.
آنان که در حال سوگ هستند بر علیه خامنه ای شعار می دهند و آنها که در حال رقص دسته جمعی هستند نیز در حال شعار دادن برعلیه خامنه ای می باشند. هر دو می توانند با هجوم لباس شخصی های پاسدار و نیروهای انتظامی روبرو شوند و مورد اصابت گلوله قرار گیرند. هر دو با دو شکل کاملا متضاد و متقابل، در حال مبارزه  با دشمنی واحد هستند. این درست ناموزونی در حرکت یا مبارزه است.
البته مبارزات گاه با اشکال مشترک و همراه یکدیگر در یک زمان واحد نیز حرکت می کنند و به اصطلاح موزونی در آنها یافت می شود، اما این موزونی نسبی است، در حالی که آن ناموزونی که دارای وجوه بسیار گوناگونی خواه از نظر شکل و خواه از نظر محتوی است، کماکان بر جای خویش باقی و مطلق است.
هر ناموزونی در حرکت دلایل خاص خود را دارد
تمامی این پدیده های ناموزون دلایل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و فرهنگی ( از جمله ذهنی و روانی) خود را دارند. همچنین مشروط به تجارب تاریخی و وضع خاص مبارزه ی هر طبقه و بخش و گروه اجتماعی در آن اوضاع مشخص و واکنش دشمن به مبارزه ی آن طبقه است.
دو نمونه ی متضاد از ناموزونی
در برخی از کشورها هنگام مبارزه و انقلاب، برخی مناطق و استان ها و شهرها پیشروتر از بقیه بودند و آماده ی قیام هایی برای سرنگونی قدرت حاکم. اما بقیه ی مناطق یا استان ها آن آماده گی را نداشتند. برای همین گاه احزاب رهبری کننده به مردمی که در استان یا شهر مزبور آماده قیام بودند می گفتند که تا آماده شدن بقیه کشور دست نگهدارند. در جنگ طولانی خلق ویتنام از این تجارب وجود داشت.
گاه نیز برعکس بود، یعنی در شرایطی که امکان رشد مبارزه از آن منطقه یا شهر به بقیه ی مناطق و شهرها وجود داشت در آن منطقه یا شهر قیام صورت می گرفت و قدرت در آن منطقه یا شهر سرنگون می شد و سپس از آنجا به بقیه ی کشور حمله شده و دیگر مراکز قدرت به   تسخیر در می آمد. برای مثال در انقلاب مشروطه ایران، آذربایجان پیشروتر از بقیه ی مناطق بود و نخست این استان به تصرف در آمد و سپس برخی از استان های دیگر به خیزش پیوستند و در نهایت به تهران حمله شد و پایتخت به وسیله مشروطه خواهان تسخیر گردید.
این مثال ها تنها برای شرح نکته ی مورد بررسی آمده است و به هیچ وجه نمی توان از آنها برای حال حاضر کپیه برداری کرد.
اساس کار برای درک چگونگی ناموزونی حرکات در مبارزات و انقلاب کنونی، باید تحلیل مشخص و دقیق از شرایط مشخص حال حاضر ما باشد و البته با داشتن پشتوانه از تجارب مبارزات پیشین آن محل، مبارزات تمامی طبقات کل کشور و نیز مبارزات طبقه ی کارگر و خلق در جهان.
ناموزونی در حرکت یک طبقه یا بخش
نه تنها درک و فهم حرکات ناموزون در بین طبقات و بخش های گوناگون جامعه و یا موج های گوناگون مبارزات کنونی( موج مبارزات دانشجویی و دانش آموزی، موج مبارزات کارگران و فرهنگیان و یا وکلا و پزشکان، موج مبارزات کسبه و پیشه وران و بازاریان، موج مبارزات زنان، موج مبارزات توده های زیر ستم و اقلیت های مذهبی و...)مهم است بلکه چگونگی حرکت موج وار مبارزات هر طبقه و بخش و گروه نیز مهم است و باید تحلیل شود.
امروز موج دانشجویی در دانشگاهی در تهران بر می خیزد و سپس آرام می گیرد؛
فردا موجی دیگر در دانشگاهی دیگر در تهران یا شهری دیگر بر می خیزد؛
تمامی موج ها به نسبه آرام می گیرند؛
دور تازه ای از موج ها در جنبش دانشجویی آغاز می گردد و...
این ها موج هایی است که با توجه به شرایط کلی جنبش دانشجویی و نیز جنبش دیگر طبقات می تواند افزون تر و سریع تر و شدیدتر از پیش باشد و یا برعکس کمتر و کندتر و آرام تر از پیش گردد.   
فهم حرکت موج های گوناگون و فهم چگونگی حرکت هر موج، به ما یاری می دهد که در آرامش توفان ببینیم  و در توفان آرامش. موقعی که یک موج از حرکت باز می ایستد منتظر موج های حرکتی دیگر باشیم و موقعی که موج ها فرو می نشینند منتظر فرصتی برای برپا خاستن موج های تازه گردیم.
مساله ناموزونی در حرکت می تواند دو گرایش افراطی ایجاد کند
حرکات ناموزون و موجی می توانند دو گرایش افراطی به وجود آورند.
اوج گیری موج ها و در ردیف یکدیگر قرار گرفتن آنها می تواند موجب شود که فروکش کردن آنها را- خواه در نتیجه کاهش نیروی خودی و خواه سرکوب دشمن- نبینیم و در نتیجه فکر کنیم که همین فردا یا یک هفته ی دیگر کار مبارزه و انقلاب تمام است و ما پیروز خواهیم شد. این خوش بینی افراطی و میل ذهنی برای پایان یافتن کار در کوتاه ترین زمان ممکن است و درست نیست.
از سوی دیگر فروکش کردن و آرام گرفتن موج ها می تواند موجب شود که برخاستن دوباره ی آنها را نبینیم و در نتیجه مایوسانه به زمین و زمان بد و بیراه بگوییم که چرا همه چیز یک دفعه آرام گرفت و بنابراین گمان کنیم که کار پایان یافته است، برد با دشمن است و ما شکست خورده ایم. این بدبینی افراطی و بیان ایراد ذهنی در فهم این نکته است که جنبش تنها اکنون آرام گرفته است اما می تواند یک روز یا یک هفته یا بیست روز دیگر با شدتی بیشتر برخیزد.
آنچه که ما در کل نیاز داریم چنان که همواره گفته شده است واقع بینی توام با خوش بینی است نه خوش بینی افراطی و غیرواقع بینانه و نه بدبینی مایوسانه.    
درک ناموزونی در حرکت یا حرکات موج وار می تواند به ما یاری دهد که تحلیل درستی از اوضاع کنیم. 
از این دیدگاه، طبقه یا گروه و یا مردمی که در یک مقطع یا منطقه پیشرو اند نباید فکر کنند چون آنها پیشرو اند، بقیه هم مانند آنها هستند و یا باید همین الان مانند آنها باشند.
چنین چیزی در کشورهایی که مبارزات توده ها به وسیله احزاب سیاسی انقلابی رهبری شده اند و یا می شوند نیز وجود نداشته و ندارد چه برسد به کشوری که استبداد 40 ساله بر آن حاکم بوده است و هیچ طبقه ای حزب سیاسی خود را ندارد تا از نظر ذهنی و عملی کارآمد شده و با فراخوان حزب اش مبارزه ای را آغاز کند و یا به مبارزه ای بپیوندد. در اینجا خود به خودی بودن بر حرکات خلق و تمامی طبقات و بخش ها و گروه های آن حاکم است.
این ها را باید مد نظر قرار داد تا چنانچه حکومت به سرکوب گروه یا طبقه ای دست زد یا به منطقه ای لشکرکشی کرد و توده ها را به خاک و خون کشید و همزمان دیگر گروه ها و طبقات و یا  توده ها در دیگر شهرها و مناطق نتوانستند به موقع و آن جور که باید و شاید واکنش نشان دهند و پشتیبانی کنند، گروه  و طبقه و توده های مناطق زیر سرکوب شدید، ناامید و مایوس نشوند و این گونه فکر نکنند که دیگر گروه ها و طبقات یا مناطق و شهرها یا ملیت های دیگر نسبت به شرایط آنها بی اهمیت هستند و از آنها پشتیبانی نمی کنند.
 خیر! این واکنش یگانه و پشتیبانی های همه جانبه تنها در شرایطی که موزونی بر حرکات کل خلق و یا بخش عمده ی خلق حاکم شود مقدور است و نه در شرایط کنونی.
برای نمونه اکنون در مناطق مرکزی  و در میان خلق فارس مدام انتقاد از خود صورت می گیرد و شعارهایی علیه «بی تفاوت ها» و«قشر خاکستری» سر داده می شود. اینها نشانگر حرکت ناموزون در میان فارس هاست. و باز در میان خلق فارس این گونه نیست که اگر مثلا در ایذه و یا سمیرم یا اراک به توده ها حمله و کشتار شد همه جا به گونه ای یک دست پشتیبانی کنند و واکنش نشان دهند. از این رو انتقاد کردن از یکدیگر خوب است اما مایوس وناامید شدن از یکدیگر خوب نیست.
نکته دیگر اینکه خامنه ای و پاسداران اش نیز حرکات خلق را زیر نظر می گیرند و می فهمند که در چه زمانی موج جنبش می خوابد. خامنه ای درست وقتی سخنرانی کرد که چند روزی که قرار بود توده ها در تمامی شهرها به مناسبت کشتار آبان 98 به میدان بیایند به پایان رسید یعنی درست در پایان یک موج توفنده ی مبارزه. آنها سپس حمله به شهر مهاباد و دیگر شهرهای آذربایجان غربی و کردستان را آغاز کرده و کشتار به راه انداختند. روشن است که یکی از برنامه های آنها این بود که با توجه به این که موج مبارزه در مناطق مرکزی رو به فروکش داشت و توده ها ممکن بود نتوانند به موقع پشتیبانی همه جانبه به عمل آورند خلق کرد احساس تنهایی کند و نسبت به فارس ها و دیگر خلق ها بدبین شود که گویا از وی پشتیبانی لازم را نکرده و نمی کنند. ما همواره باید هشیار باشیم و نقشه های دشمن را بر هم زده و نقش بر آب کنیم.
در مورد همدردی فارس ها با دیگر ملیت ها باید گفت که تمامی طبقات مردمی خلق فارس به ویژه طبقه ی کارگر و کشاورز و لایه های زحمتکش عمیق ترین همدردی و عشق و علاقه را به توده های کرد و بلوچ و آذری و عرب و دیگر خلق های ایران دارند و تمامی تلاش شان بر این است که خواه معنوی و خواه عملی از آنها پشتیبانی کنند.
مساله اساسی این است که تنظیم و به روزرسانی حرکات و توام کردن آنها با یکدیگر گاه مشکل است و این نباید بر روحیه ی خلق های ما و یا طبقات مردمی تاثیر گذارد.
 این ها همه به این علت است که اولا انقلاب هنوز در آغاز راه است و راهی دراز در پیش دارد و  دوما حرکات طبقات، بخش ها و گروه ها ناموزون است. پسی و ییشی دارد. افت و خیز و بالا و پایین دارد و برای این که این مجموعه هماهنگ شود و به سوی پیروزی گام برداری نیاز به کار زیادی، خواه آگاه گرانه و خواه عملی از جانب انقلابیون دارد.
 هرمز دامان
 نیمه ی نخست آذرماه 1401
 

 

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر