۱۴۰۱ آبان ۱۵, یکشنبه

در حاشیه ی مبارزات کنونی

 
 
در حاشیه ی مبارزات کنونی
  
بخش یک
در مورد  برخی سنت های نادرست درون خلق
این انقلاب با خیزش زنان آغاز شد و با خیزش جوانان ما یعنی دانشجویان و دانش آموزان دختر و پسر ادامه یافته است. این انقلاب باید فرایند شکوفایی زنان و دختران و جوانان میهن ما باشد.
در برخی از مناطق ایران و به ویژه در میان برخی ملیت ها به واسطه ی وجود برخی آداب و سنن طایفه ای و مذهبی و...، یا زنان و دختران جایز نمی دانند که در گردهمایی ها و راهپیمایی ها شرکت کنند و یا برخی مردها( پدران، برادران و یا شوهران) به آنها اجازه نمی دهند که شرکت کنند.
این درست نیست و حتی اگر ما در شرایط کنونی به دلیل سرسختی و مقاومت دیدگاه ها، سنت ها و آداب نتوانیم آن را رفع کنیم اما می توانیم و باید تا حدودی به طرح آن و تلاش برای رفع آن دست بزنیم.
از دیدگاه ما، کارگران آگاه و روشنفکران انقلابی از زن و مرد و جوان و پیر باید با صبر و حوصله ی فراوان به یک مبارزه درونی اقناعی در میان مردم، ملیت، قوم و طایفه ی خود دست زنند و چنانچه زنان و دختران خود نمی خواهند شرکت کنند آنها را با بحث و گفتگو و بالا بردن آگاهی، اقناع کنند که این به نفع شان است و اگر چنانچه مردان مانع شرکت آنها می شوند باید یک مبارزه ی دوستانه و صمیمانه به شیوه ی اقناعی با مردان صورت گیرد تا نه تنها مانع شرکت مادران، فرزندان، خواهران و یا همسران خود نشوند بلکه از آنها پشتیبانی نیز به عمل آورند.
تمامی زنان و دختران ایران و به ویژه زنان و دختران جوانان حق دارند در گردهمایی ها و راهپیمایی ها شرکت کنند و در پیشبرد انقلاب علیه جمهوری اسلامی و نابود کردن ستم بر زنان و گرفتن حقوق خود نقش به عهده گیرند و در عین حال به شکوفایی فردی و اجتماعی برسند.
آیین «چهلم»
باید اشاره کنیم که انقلاب باید گستره و عمق بسیار یابد و در تمامی وجوه زندگی همه ی توده ها تاثیر گذارد. انقلاب تنها انقلاب کردن علیه حکومت مرتجع و امور کهنه ی و پوسیده ی حاکم نیست بلکه انقلاب در دیدگاه ها و آداب و سنن خودمان نیز هست.
اگر چه نمی توان گفت همین حالا، اما دیر یا زود ما باید انقلابی در اندیشه و فرهنگ( در اینجا آیین ها، رسوم، آداب و سنت ها) خود صورت دهیم و از جمله به برخی آیین ها و رسوم دیر پای مذهبی یا غیرمذهبی همچون برگزاری آیین «چهلم» و غیره نقادانه برخورد کرده و شکل های از سوگ و آیین های گرامیداشت و ادای احترام  و زمان آن را برای جان باخته گان و رفته گان خود جایگزین کنیم.
روشن است که اگر ما با توده های کشورمان و برگزاری این  آیین ها همراه می شویم نه از سر دنباله روی و برای اینکه از این آیین ها علیه حکومت جمهوری اسلامی استفاده می شود و جنبش را پیش می برد، بلکه از آن جهت است که نه کار جدی آگاهگرانه دموکراتیک و توده ای در مورد دگرگونی آن ها صورت گرفته( در حقیقت در این 40 استبداد مذهبی امکان چنین کار آگاهگرانه ای وجود نداشته است) و نه در شرایط  کنونی امکان دارد که به وسیله ی گردآوری خود توده ها این امور را تغییر داد( زیرا تغییرات اساسی باید به وسیله ی خود توده ها و بر مبنای آگاهی و خواست خودشان صورت گیرد).
در شرایط کنونی آغاز امر تغییر در این آیین ها به ویژه به عهده ی افراد و خانواده ها و فامیل هایی است که اندیشه های پیشرو و  انقلابی دارند. آنان از هم اکنون می توانند دگرگونی هایی را در این رسوم و سنن پدید آورند و آداب سوگ تازه ای پیش گذارند.( چندی پیش از این مبارزات، یک خانواده آیین نوینی از سوگ را برگزار کرد که فیلم آن در اینترنت پخش شد).  
بخش دو
درمورد برخی شعارهای نادرست
برخی از شعارهایی که توده های مردم می دهند درست نیست. در زیر به دو شعار اشاره می کنیم.
یک:«خامنه ای قاتله ولایت اش باطله!»
این شعار حاوی امر نادرستی است.
 در درون این شعار پذیرش «ولایت فقیه» نهفته است. ولایت کدام فقیه؟ ولایت آن فقیه که «قاتل» نباشد. 
این در حالی است که مردم  ما شعار درست «مرگ بر اصل ولایت فقیه» را می دهند که معنای آن این است که حکومتی بر مبنای ولایت فقیه و اساسا حکومت مذهبی را قبول ندارند.
این شعار در برخی گردهمایی ها به شعار«خامنه ای قاتله، حکومت اش باطله» تغییر یافته است، اما این امر عمومی نشده است.
دو: «تا آخوند کفن نشود این وطن، وطن نشود!»
 به این شعار باید انتقادی نگریست.
 از یک سو این شعار بسیار تیز است و این تیزی ممکن است در شرایط کنونی بد نباشد؛
بد نبودن آن با توجه به این نکته است که چهل سال از حکومت مذهبی مال پرستان و جنایتکاران می گذرد و مردم از این حکومت نفرت عمیق پیدا کرده اند و به آن کینه می ورزند و خواهان مجازات جنایتکاران هستند و همچنین بخش هایی قابل توجهی از مردم ما بی دینی اختیار کرده اند و بنابراین این شعار در جنبش کنونی برآمد گرایش آته آئیستی و بی خدایی و ضد خرافات و پرورش و رشد این گرایش ها است.
افزون بر این اگر منظور از آخوند نه یک فرد بلکه نهاد روحانیت باشد که اکنون رهبری حکومت مذهبی را دارد این شعار می تواند با کمی اگر و اما درست هم باشد.
 اما انقلاب دموکراتیک کنونی خلق ما در ماهیت خود ضد آخوند به عنوان مبلغ دین و مذهب خویش نیست، بلکه ضد آخوند به عنوان عنصری از یک حکومت بر مبنای مذهب است. یعنی ضد نهادی به نام روحانیت که پشت دین و مذهب پنهان شده و حکومت را در دستان خود گرفته و خون چندین نسل را مکیده است.
در جمهوری دموکراتیک خلق ایران به رهبری طبقه ی کارگر، ادیان و مذاهب آزادند و هر کس می تواند دین و مذهب خود را داشته باشد همان گونه که لامذهبی و بی دینی نیز آزاد است. دین و مذهب در چنین حکومتی امری است خصوصی است و نه امری عمومی. یعنی به این معنا نیست که روحانیون بیایند و دولت را در دست بگیرند و حکومت دینی و مذهبی برپا کنند.
از این دیدگاه، دولت دموکراتیک خلق به هیچ موسسه و نهاد و مکان مذهبی ای، بودجه ای اختصاص نخواهد داد و از سوی دیگر با فریب توده ها به وسیله ی خرافات و چاپیدن درآمدهای آنها مبارزه خواهد کرد. همچنین و بر این سیاق به هیچ آخوند و ملا و روحانی ای متعلق به هر دین و مذهبی باشد، حقوقی پرداخت نخواهد کرد. این گونه مبلغان مذهبی موظفند مانند بقیه کار کنند و زندگی خود را از راه درآمد خویش بگذرانند و در ساعات غیر کاری خود، به تبلیغ دین و مذهب شان بپردازند.
با توجه به آنچه گفته شد روشن است که به این شعار باید نقادانه نگریست.
گفتنی است که ما نباید به شعارهایی که ظاهر تند دارند اما منطق و حساب و کتاب همه جانبه ای پشت شان نیست، به طور مطلق تمکین کنیم. علت این است که چنین شعارهایی که امکان تحقق ندارند( مثلا روشن است که مردم ما تمام آخوندها را کفن نخواهند کرد بلکه تنها مسئولین اصلی و جنایتکاران مجازات خواهند شد) در شرایط دیگر تبدیل به شعارهای ملایم می شوند و یکباره می بینیم که آن کینه و نفرت جای خود را به گرایش های دیگری و این بار گرایش هایی سرشار از مهر و عطوفت افراطی و بی منطق می دهد.
بخش سه
واژه های ضد زن را شناسایی کنیم و به کار نبریم!
ما باید در انقلاب خود واژه های ضد زن را شناسایی کنیم و به هیچ وجه آنها را به کار نبریم.
 برای نمونه  واژه های زیر در ماهیت امر بیشتر ضد زن هستند.
 «حرامزاده» یا « حرومزاده».
 و واژه هایی که اشاره به بچه هایی دارد که ثمره ی ازدواج شرعی و قانونی نیستند!
و یا:
 «شیر حلال خورده» و «شیر حرام خورده»!
عبارت نخست در مقابل عبارت دوم قرار می گیرد که شکل دیگری از همان «حرامزاده» است.
و...
گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران
14آبان 1401
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر