۱۴۰۲ فروردین ۱۶, چهارشنبه

خیزش و جنبش هر روزه


 
 
 خیزش و جنبش هر روزه
 
امروز 16 فروردین روز تولد حمیدرضا روحی(1382) جانباخته ی مبارزات 7 ماه اخیر بود. حمید رضا در 27 آبان 1401 در شهر زیبای تهران به وسیله اوباش خامنه ای کشته شد. او جوانی محبوب در میان جوانان بود و توده های شهر زیبا و تهران طبق فراخوان، جشن تولدی توده ای برای وی و پیرامون خانه اش برگزار کردند. جشن تولدی که همراه بود با گردهمایی گسترده و راهپیمایی و مبارزه ی خیابانی و شعار دادن علیه خامنه ای و سران پاسداراش قاتلین حمیدرضا.
 این حرکت نشان می دهد که توده ها جنبش را ادامه داده و می دهند و هیچ نوعی از سرکوب جنبش مانع تداوم آن نیست. پیش از سال نو وجود داشت، در تمامی روزهای نخستین سال نو به شکلی و در 13 فروردین به شکلی دیگر ادامه یافت و اکنون سه روز بعد در جایی دیگر و به ویژه به شکل گردهمایی و مبارزه ی خیابانی ادامه یافته است. و این تازه تنها در مورد برخی از اشکال مبارزه است. در روزهای اخیر مبارزات اقتصادی نیز دوباره روندی رو به اوج به خود گرفته و گردهمایی هایی به وسیله ی کارگران و پرستاران و فرهنگیان و بازنشسته گان برگزار شده است و شعارهایی علیه مسئولین دولتی و شخص رئیسی داده شده است. این ها همه نشانگر این است که جنبش با افت و خیزهایش نه تنها ادامه خواهد یافت و متوقف نخواهد شد، بلکه گسترش بیشتری خواهد یافت و شکل های بیشتر و متنوع تری برای مبارزه و به ستوه درآوردن دشمن در پیش خواهد گرفت
آغاز دوباره ی حمله ی شیمیایی به مدارس
 با باز شدن مدارس دوباره و در شهرهای گوناگون حملات پلید و کثیف شیمیایی ولی فقیه و دارودسته ی اطلاعاتی هایش به مدارس دخترانه و همچنین پسرانه آغاز شده است. این امر نشان می دهد که آنچه خامنه ای پیش از عید در مورد لزوم پایان دادن به این حملات گفت یا به این دلیل بود که فکر می کرد به جنبش پایان داده اند و شاید دیگر نیازی به این حملات نداشته باشند و بنابراین می خواست پیش از سال نو مثلا خود را «صلحجو» و اهل« آشتی» با مردم نشان دهد؛ و یا با توجه به این بود که به زودی تعطیلات مدارس آغاز خواهد شد و خواه ناخواه حملات شیمیایی متوقف خواهد شد و بنابراین به این دلیل نبود که خودش و سازمان های اطلاعاتی اش این حملات کثیف را تکرار نخواهند کرد.
به نظر می رسد که این حملات جدا از هدف« تنبیه» دختران و متوقف کردن مبارزه ی ضد حکومتی در مدارس به وسیله ی دختران جوان و همچنین برداشتن روسری ها در مدرسه، اکنون در دستان خامنه ای و سپاه به ابزاری تبدیل شده است برای انتقام جویی از توده ها که در هفته های پیش از سال نو و پس از آن به شکل های گوناگون مبارزه خود را پیش بردند. همچنین آنها شکلی هستند از حملات خامنه ای به توده ها برای متوقف کردن جنبش آنها که علیرغم میل وی به شکل های گوناگون ادامه یافته و برای وی ترسناک تر از پیش شده است. از سوی دیگر این احتمال نیز هست که برنامه هایی دارند که مایلند ذهن توده ها متوجه آنها نباشد و از جمله گرانی های روز به روز اوج گیرنده و به ویژه این شایعه که قرار است بنزین گران شود.
با این همه این شکل حمله ی آنها به دختران و پسران نوجوان مردم نتیجه ی مثبتی برای آنها به بار نخواهد آورد. همچنان که اسیدپاشی های پیش از این به بار نیاورد و همان گونه که گشت کشتارشان و هزار و یک طرح و برنامه ی دیگرشان نتیجه ای به بار نیاورد. این حملات تنها بر خشم و نفرت و کینه ی مردم افزوده و خواهد افزود و آنها را به یکدیگر نزدیک تر و با یکدیگر متحدتر کرده، عزم آنها را برای براندازی این حکومت پلید و جنایتکار بیش از پیش خواهد کرد.
تداوم مبارزه ی دختران و زنان بر سر حجاب اختیاری و مضحکه ی« قانون کشور اسلامی»
 نبرد دختران و زنان بر سر آزادی حجاب در کوچه و خیابان و اتوبوس و مترو و ... ادامه دارد. آنها زیر بار ستم حکام نمی روند و می خواهند آن گونه که خود می خواهند در مورد پوشش خود تصمیم بگیرند. زورزدن های خامنه ای هم که «حجاب تکلیف شرعی و سیاسی است» نه تنها مانعی در راه آنها نخواهد بود بلکه موجب تمسخر و مضحکه آنان و همه ی مردم شده و می شود.
آنچه در مورد اجبار به حجاب نفرت انگیزتر است سخنان مردان و زنان حزب اللهی و بسیجی و پاسداری است که با دختران و زنان به کریه ترین اشکال درگیر می شوند. آنها می گویند که این «قانون کشوراسلامی» است و باید رعایت شود. و جوری هم این را می گویند که انگار واقعا کسی از خودشان بر طبق «قوانین کشور اسلامی» شان رفتار می کند و قانون را رعایت می کند!
آیا خود خامنه ای طبق قانون اساسی رفتار می کند؟ آیا این همه تقلب در انتخابات ها از 88 گرفته تا همین انتخابات مجلس و ریاست جمهوری قانونی بوده است؟ آیا وجود این «لباس شخصی» هایی که برای سرکوب توده ها به خیابان می فرستد قانونی است؟ آیا راه انداختن دارودسته های« آتش به اختیار» قانونی است؟  آیا همین که مشتی بسیجی دستور گرفته از روسای پلید و جنایتکار خود می گویند «اگر دولت و مقامات نمی توانند جلوگیری کنند ما خودمان سرخود وارد می شویم» به معنای این نیست که «قانون کشور اسلامی» و آنها که باید آن را اجرا کنند، برایشان ارزش و اهمیتی ندارد و حاضرند آن را زیر پا گذارند؟
اگرخامنه ای و آنها می توانند قانون خودنوشته شان را زیر پا گذارند چرا دختران و زنان آزاده ی ایران نتوانند؟ زنان آزادیخواه نه تنها این قانون را به هیچ گرفته و زیر پا می گذارند بلکه آن را در زباله دان در کنار دیگر قوانین ارتجاعی می اندازند.
اختیاری بودن حجاب و آزادی پوشش جزو نخستین خواست های زنان است و آنها و مردان در کنارشان برای به دست آوردن چنین آزادی ای و نه تنها چنین آزادی بلکه برای برابری حقوق برابر با مردان و نیز تمامی آزادی ها اجتماعی و سیاسی و فرهنگی تا پای جان نبرد خواهند کرد.
زنده باد جنبش و انقلاب
مرگ بر جمهوری اسلامی
برقرار باد جمهوری دموکراتیک خلق به رهبری طبقه ی کارگر
 گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران
16فروردین 1402
 
 

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر