۱۴۰۲ فروردین ۱۴, دوشنبه

یادداشت های کوتاه پیرامون مسائل جاری(9) درباره ی آیین های جشن و شادی

 
یادداشت های کوتاه پیرامون مسائل جاری(9(
 
درباره ی آیین ها و مراسم ها جشن و شادی
و آفریدن فرهنگ نوین
 
در مرحله ی کنونی جنبش انقلابی دموکراتیک، مبارزات فرهنگی علیه استبداد و ارتجاع فرهنگی فئودالی و سرمایه داری بوروکراتیک تا حدودی عمده شده است. از این رو و در مبارزه با  فرهنگ مستبد و مرتجع تلاش برای بنا کردن فرهنگ دموکراتیک نوین که نیازهای جنبش و انقلاب دموکراتیک نوین خلق ایران را پاسخ دهد و به پیشرفت آن در جبهه های دیگر یاری رساند بیش از پیش در دستور روز قرار گرفته است.
روشن است که ما در اساس متکی به فرهنگ پیشین خود و عالی ترین فرازهای آن که علیه بیدادگری و ستم و استثمار و پلیدی و پستی و سالوسی و ریا و ستایش تمامی امور نیک و زیبایی است که توده های تولید کننده بر مبنای آنها زندگی اجتماعی و سیاسی خود را سامان داده اند می باشیم و اندیشه و روان ما متکی به فرهنگی است که توده های تولید کننده (یا عوام) آفریده اند. طبقه ی کارگر و خلق ما به خود می بالد که در کل فرهنگی از جانب نیاکان زحمتکش و مبارز و پیشروان جامعه به وی رسیده غنی و سرشار از اندیشه های بکر و عالی ترین احساسات انسانی.
از این دیدگاه سیاست اساسی برپایی فرهنگ نوین این نیست که تمامی عناصر فرهنگ و یا فرهنگ های پیشین را دود کرده و به آسمان فرستد و بخواهد از صفر آغاز کند.
نو از دل کهنه بیرون می آید. این قانون طبیعت و اجتماع و اندیشه است. در حالی که عناصر بسیاری در فرهنگ گذشته ی خلق های ما است که باید به کلی دور ریخته شوند( خواه پیش از اسلام و آنچه «ایرانیت» و یا «فرهنگ ملی ایرانی» خوانده شده است و خواه فرهنگ دوران اسلام)اما در عین حال عناصری است- و منظور ما عناصری است که در دوران خود انقلابی و مترقی بوده اند - که باید در حالی که مضمون آنها حفظ و غنای بیشتری یابد شکل آنها تغییر کند؛ و نیز برعکس عناصری هست که باید در عین این که شکل شان پابرجا می ماند، مضمون شان تغییر کند. در کنار اینها باید مضامین و اشکال نوینی نیز منطبق با شرایط روز جنبش دموکراتیک نوین ایران و دیگر کشورهای جهان و نظام و جامعه ی دموکراتیک نوینی که باید در ایران برقرار شود، ایجاد گردد.
اکنون و با نگاهی به برگزاری مراسم و آیین های نوروزی می بینیم که امر تغییر آنچه از پیشینیان به طبقه ی کارگر و خلق زحمتکش ما رسیده در جریان است و بسی از این مراسم و آیین ها خواه در شکل و خواه در مضمون به وسیله ی توده های خلاق و آفرینشگر دچار تغییرات کیفی چشمگیری شده اند و تبدیل به ابزارهای تند و تیزتری در مبارزه علیه فرهنگ ارتجاعی طبقات حاکم گردیده اند.
 این تغییرات را باید دنباله ی آن تغییراتی دانست که توده ها در مراسم و آیین های گوناگون سوگ جانباخته گان که عموما مذهبی و اسلامی بوده اند، در خانه و بر سر خاک شان به وجود آوردند و خواه در مضمون و خواه در شکل آنها تغییرات معینی را صورت دادند و ما نیز در ماه های گذشته به سهم خود درباره ی آنها مقاله نوشتیم.
 در مورد آیین های نوروزی می توان اشاره کرد که مثلا برگزاری آیین چهارشنبه سوری در تقابل با تحجر و خفقان نظام حاکم، تبدیل به یک جشن بزرگ و شادی و سرور و آتش بازی و رقص های گروهی در استقبال از رفتن زمستان و آمدن بهار و نوروز شده است و همچون یک نیروی فرهنگی در مقابل فرهنگ حقیر و زبون حاکم سربلند کرده است. این جشن در عین حال از بسیاری باور های خرافی تهی گردیده است و اگر هم برخی از این باورها همچون «زردی من از تو، سرخی تو از من» به زبان آورده می شوند در بیشتر موارد و به ویژه در میان نسل های جوانتر بر مبنای باوری و یا حداقل باوری عمیق به آنها نیست.   
همین مساله در مورد سیزده بدر نیز وجود دارد. سیزده بدر نیز در تقابل با فرهنگ مرتجع حاکم اکنون بیشتر به روزی تبدیل شده است که باید برای سرور و شادی و جشن های گروهی و ارج گزاری طبیعت و لذت بردن از زیبایی های آن بیرون از خانه رفت و روز را در میان سبزه ها و مزارع و درختان و جنگل ها گذراند و شادی و بازی و پایکوبی کرد( جالب این که هم روزهای سال نو و هم سیزده بدر امسال به دلیل تلاقی با ماه رمضان تا حدودی علیه سنت مذهبی روزه گرفتن نیز شده است). اینجا نیز در حالی که شکل و بخش هایی از مضامین با برخی تغییرات کماکان پابرجا مانده اما برخی باورها و مضامین آن مانند این که روز سیزدهم فرودین«نحس» است و مردم برای این بیرون می روند که«نحسی» آن را بدر کنند به وسیله ی بسیاری از توده ها کنار گذاشته شده است؛ و یا دیگر بسیاری دختران جوان خرافه ی«گره زدن سبزه ها» برای «باز شدن بخت شان» را دنبال نمی کنند. آیینی که نگاه از پایین دختران به خودشان و قبول نقش جنس ضعیف و دوم را رواج می داد و از دیدگاه فرهنگ دموکراتیک نوین و به ویژه مبارزات زنان در این دوره، ضد زن و توانایی هایش برای رقم زدن سرنوشت خویش و ضد اندیشه ی برابری زن و مرد بوده است.
این ها نشانگر تجدید بنا و نوسازی فرهنگ های پیشین برای تداوم مبارزه و بُراتر کردن شان در مبارزه با فرهنگ فئودالی و سرمایه داری بوروکراتیک مرتجع حاکم است. این جا برخی اشکال و برخی مضامین حفظ می شوند و در عین حال با اشکال و مضامین و باورهای تازه ای غنی تر می گردند و تا در مجموع ابزار فرهنگی در مبارزه با فرهنگ متحجر حاکم قوی تر و کاراتر  شود و از عهده ی مبارزه ی بزرگ خلق بر علیه مرتجعین حاکم و برقراری نظام دموکراتیک نوین برآید. 
می دانیم که از برخی از  باورهای کهنه مندرج در آیین های باستانی ایرانیان، آخوندهای جمهوری اسلامی هم انتقاد می کند. اما این آخوندهای متحجر و حکومت مرتجع شان، تمایلی به حفظ هیچ کدام از این آیین ها ندارند و انتقادهای آنها از این مراسم برای این بوده است که فرهنگ خرافی و متحجر و کهنه  ی دیگری را جایگزین آن فرهنگ سازند و به تسلط شان دوام بیشتری دهند.
به نظر ما در دوره ی جنبش دموکراتیک کنونی که حزب کمونیست انقلابی طبقه ی کارگر وجود ندارد این بیشتر وظیفه ی کارگران و دانشجویان کمونیست و دموکرات انقلابی است که تمامی آداب و سنن و آیین های باستانی و مذهبی اسلامی(همچون اسطوره های مذهبی، آیین های ماه های محرم و صفر و رمضان و کلا عزاداری ها و جشن های مذهبی به ویژه مذهب شیعه را)و نیز تمامی فرهنگ محلی قوم ها و خلق های ایران را زیر ذره بین نقد بگذارند و ضمن دور ریختن اشکال کهنه و مضامین بدرد نخور آنها، تمامی اشکال و مضامین ارزشمند و قابل دوام آنها را حفظ کنند و به اصطلاح آنها را پاکسازی و نو سازی و تجدید بنا کنند و با افزودن مضامین نو در اشکال نو، فرهنگ گذشته را غنی و فرهنگ دموکراتیک نوین را برپا سازند.    
 
مساله خصوصی بودن مذهب برای دولت
یکی از خواست های دموکراتیک توده ها در ایران جدا کردن دین و مذهب از دولت و اعلام کردن مذهب به عنوان امر خصوصی از جانب دولت است. از این دیدگاه دولت به هیچ وجه حق دخالت در امور مذهبی مردم را ندارد و نباید هیچ گونه تبعیضی را بین پیروان ادیان گوناگون به هر نسبتی که وجود دارند روا دارد. از سوی دیگر هیچ گونه اجباری در دین داری نباید وجود داشته باشد و بنابراین حقوق افراد بر مبنای این که پیرو کدام دین و مذهبی هستند و یا دیندار و بی دین تعیین نشود.
 باید توجه داشت که این امر خصوصی اعلام کردن دین و مذهب تنها باید از جانب دولت باشد و نه از جانب احزاب مبارز و انقلابی. چرا که از دیدگاه این بخش ها، دین و مذهب امری خصوصی نیست که نباید کسی کاری با آن داشته باشد، بلکه جهان بینی و دیدگاه ها و اندیشه هایی است در مورد مسائل گوناگون جهان و جامعه و انسان و همچنان که خود دین و مذهب همچون یک جهان بینی و دیدگاه در مورد این گونه مسائل در مقابل جهان بینی و دیدگاه های دیگر و از جمله ماتریالیست ها می ایستد و با آنها مقابله می کند می توان و باید در مقابل آن ایستاد و با آن مبارزه ی نظری کرد.
 هرمز دامان
14 فروردین 1401
 
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر