۱۴۰۲ اردیبهشت ۵, سه‌شنبه

جدال درنده ترین گرگ ها

 
جدال درنده ترین گرگ ها
و رانده شدن خامنه ای و دفتر رهبری به گوشه ی انزوا
 
این تنها مردم نیستند که علیه خامنه ای و دفتر رهبری و سران پاسدار و بسیج شعار می دهند. و باز این تنها جریان های اصلاح طلبی نیستند که بخش های بیشتری از آنها به قول خودشان از ولایت فقیه و خامنه ای و جمهوری اسلامی می گذرند و خواهان یک حکومت سکولار می شوند، بلکه هر روز که می گذرد بخش هایی بیشتری از نمایندگان اصلی جناح های گوناگون طبقه ی حاکم نیز در مقابل خامنه ای می ایستند و او مجبور است که پاسخ دهد و هر پاسخ اش، وی و دفتر رهبری را بیشتر در انزوا قرار می دهد.
جدال بین گرگ ترین گرگ ها
ما در این جا از احمدی نژاد که وی را«شیطان» خطاب می کند( ببینیم که کار به کجا رسیده که کسی که خود را به و او را به خود«نزدیک ترین فرد» می داند و بنابراین باید وی را خوب بشناسد«شیطان» خطاب اش می کند) صحبت نمی کنیم و از مهدی نصیری نیز که سالیان دراز در رکاب خامنه ای بود صحبت نمی کنیم بلکه از محسنی اژه ای رئیس دستگاه قضایی و یکی از جانیان و جلادان حاکم صحبت می کنیم. او در پی نصایح پایان ناپذیر و بی خاصیت خامنه ای که از سه دستگاه قانونگذاری و قضایی و اجرایی خواسته بود که مانع کار یکدیگر نشوند و با هم کنار بیایند با صراحت بی مانندی می گوید که:
«هماهنگی قوای سه گانه با حرف زدن(بخوانید با نصایح صد من یک غاز تو خامنه ای!) قابل تحقق نیست.»
منظور از این «هماهنگی» چیست؟
منظور از«هماهنگی» نرفتن بخش مهمی از منابع اقتصادی به کام یک باند در کنار خامنه ای یعنی دارودسته ی رئیسی و علم الهدی و تمامی شبکه ی خانواده ها، فامیل و اقوام و نزدیکان و دوستانی است که گرد آنها جمع شده اند. این باندها در حال حاضر گرد سران سه دستگاه و معاونان و سردمداران شان جمع شده اند و نمی توانند ببینند که مثلا در دولت عده ای حریصانه در حال قورت دادن منابع( برای مثال قورت دادن منابع گرد وزیر صمت) هستند و سر آنها از این خوان یغما بی کلاه مانده باشد.
روشن است که از میان سه دستگاه، دستگاه اجرایی دارای پست های بسیار نون و آبدارتری است و دعوا بر سر این دستگاه بسیار بیشتر از دعوا بر سر دستگاه های دیگر مثلا مجلس و یا دستگاه قضایی و دیگر ارگان های حکومتی است. زیرا شریان های حیاتی اقتصادی کشور و مال خوری های بسیار کلان در دست این دستگاه است و بنابراین درآمد آن از منابعی که در اختیار دارد قابل مقایسه با مجلس و دستگاه قضایی نیست. تازه این در حالی است که امثال اژه ای یا قالیباف و باندهای پیرامون آنها نیز تا حلقوم شان خورده اند.
اما مال خور کردن منابع به وسیله ی باند رئیسی و علم الهدی و خانواده و فامیل ها و ... خطری دهشتناک برای دو دستگاه دیگر دارد. چنانکه این ها پروارتر از اینی که هستند بشوند که خواهند شد، آنها نیز خواهان «حاکمیت یکدست» شده و به احتمال چندان بیمی از دست درازی به موقعیت اقتصادی دم و دستگاه های دیگر نخواهند داشت. به عبارت دیگر فردا که این ها توانستند جای خود را در دستگاه دولت و وزارت خانه ها محکم کنند، نوبت گسترش حکمرانی آنها به دستگاه های دیگر می رسد آنگاه دیگر باندهای گرد آمده در این دم و دستگاه ها نمی توانند در امان باشند. بنابراین امثال قالیباف و اژه ای و باندهای مربوطه نمی توانند نسبت به آینده خود بیمناک نباشند.
یعنی در حقیقت این امکان در پیش روست که همان بلایی که خود خامنه ای به سر رقبای اقتصادی و سیاسی اش از رفسنجانی و احمدای نژاد گرفته تا روحانی و برادران لاریجانی آورد فردا به وسیله ی باند رئیسی و مجتبی که به احتمال با وی متصل است بر سر این رقبای امروزی بیاورند. تاریخ اسلام تاریخ فرقه گری و فرقه بازی بوده است و این در تاریخ سیاسی جمهوری اسلامی به وسیله ی دعواهای پایان ناپذیر دسته ها و باندها و جناح ها بر سر قدرت و ثروت خود را نشان داده است.
بر این مبنا در جمهوری اسلامی هیچ شخص و نیرو و قدرت و باندی در امان نیست. همه علیه یکدیگر در حال توطئه هستند و با توجه به رشد جنبش توده ها، این توطئه ها و برای یکدیگر زدن ها به اوج خود رسیده است.  از این رو ناراحتی اژه ای و زدن چنین حرف هایی علیه ولی نعمت خویش قابل درک است. این جنگی است بین گرگ ترین گرگ ها.
جنبش کنونی هر روز که پیش می رود و حتی همان زمان که به نظر می رسد متوقف است در حال شخم زدن زمین سیاست ایران است. فعل و انفعالات در اصلاح طلبان و در میان جریان هایی که روز به روز بیشتر فکرشان متوجه آینده می شود و نیز در میان باندهای حکومتی نشان از تکامل رو به پیش اوضاع دارد و نشانگر قطب بندی طبقات و مهر خوردن نقش هر طبقه و گروه در میدان مبارزه ی طبقاتی جاری است. این اوضاعی است که در آن خامنه ای و دفتر و باند رئیسی و علم الهدی در مقابل عزیز دُردانه هایی مانند محسنی اژه ای و قالیباف قرار می گیرند و به دریدن و تکه و پاره کردن یکدیگر روی می آورند.
این وضع طبعا شکاف در میان نیروهای مسلح حکومت به ویژه سپاه و بسیج و تکه پاره شدن آنها را بیش از پیش کرده و نیروی تقابل با جنبش توده ها و سرکوب از جانب آن ها را به حداقل ممکن خواهد رساند.
در عین حال این احتمال را که این چند پاره گی ها منجر به حرکاتی کودتا مانند از جانب طبقه ی حاکم علیه خامنه ای و دفتر رهبری شود بیش از پیش به میان خواهد آورد. طبقه ای که باید بخشی از خود را قربانی کند تا بتواند در قدرت بماند.
مرگ بر ولایت فقیه
سرنگون باد جمهوری اسلامی
برقرار باد جمهوری دموکراتیک خلق به رهبری طبقه ی کارگر
گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران
پنجم اردیبهشت 1402

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر