۱۴۰۲ فروردین ۱۳, یکشنبه

یادداشت های کوتاه پیرامون مسائل جاری(8)درباره 12 فرودین 58 روز همه پرسی برای انتخاب حکومت

 
یادداشت های کوتاه پیرامون مسائل جاری(8(
درباره 12 فرودین 58 روز همه پرسی برای انتخاب حکومت
 
 در مورد  انقلاب 57 و چگونگی شکل گیری جمهوری اسلامی بسیار صحبت شده و ما نیز کمابیش در این مورد نوشته ایم. یکی از روزهای مهم در این گذشته 12 فروردین 1358 است. روز برگزاری همه پرسی انتخاب حکومت. روزی که خمینی گفت:«جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد»؛ و بر سر این رای گیری کنید:«جمهوری اسلامی: آری یا نه؟»
بدون شک انتخاب جمهوری اسلامی درآن همه پرسی به وسیله ی اکثریت مردم ایران و در اینجا کاری نداریم به تقلباتی که کردند و گفتند 98 درصد مردم به جمهوری اسلامی رای دادند، بدون اینکه بدانند قرار است چه محتوایی داشته باشد اشتباه بوده است.
اما اولا تکرار این که این انتخابی اشتباه بوده است هرگز به این معنا نیست که کل فرایند انقلاب علیه نظام سلطنتی و مستبدی به نام محمدرضا شاه و حکومتی وابسته به امپریالیست ها اشتباه بوده است؛ آن انقلاب امری بجا و درست و این یک امری نابجا و اشتباه بوده است.
در عین حال این هم درست نیست که بگوییم روشنفکران - و اینجا به ویژه کاسه و کوزه را بر سر سازمان ها چپ انقلابی ایران در آن زمان بشکنیم-  فریب شعارهای ضد امپریالیستی خمینی را خورده و دنبال او راه افتادند و این بلا را به سر مردم ایران آوردند. این گونه تبلیغات را  دارودسته های سلطنت طلب راه انداخته اند که حرص و جوش می زنند دوباره همان حکومت مستبد سلطنتی را برگردانند.
در واقع روشنفکران مبارز و چپ های انقلابی آن زمان تنها تا جایی که خمینی با شاه و سلطنت مخالف بود از وی پشتیبانی می کردند و نه اینکه که از هر گونه برنامه و سیاستی از جانب وی- حتی از همان دوران پیش از انقلاب - پشتیبانی کنند. بسیاری از این سازمان های انقلابی در روزهای 11 و 12 فروردین که همه پرسی برقرار شد شرکت نکردند و آن را تحریم کردند و همچنین با سیاست های انحصارطلبانه و ضد دموکراتیک و ارتجاعی وی در برگزاری انتخابات ها و تدوین قانون اساسی به مبارزه برخاستند. همچنین طی سه ساله 58 تا 60 نیز که سال های تحکیم جمهوری اسلامی بود سازمان های چپ انقلابی وارد مبارزه ای تاریخی با حکومت مرتجع مذهبی شدند و در مبارزات کارگران، دهقانان مناطق گوناگون ایران، خلق های زیرستم کرد، عرب و آذری و ترکمن و همچنین دانشجویان و دیگر لایه های جامعه شرکت و بسیاری از این مبارزات را رهبری کرده و بسیاری شان طی آن جان باختند. این علیرغم این است که برخی از سازمان های انقلابی و مبارز هم در دوره ی اشغال سفارت آمریکا و هم جنگ با عراق، برای دوره ای کوتاه از برخی از سیاست های خمینی پشتیبانی کردند.
و دوما تاکید بر این که رای مردم اشتباه بوده است به خودی خود مساله ای را حل نمی کند. در واقع، اکنون و برای نسل جوان ما به ویژه این باید مهم باشد که تحلیل کند کدامین شرایط بوده است که به این اشتباه پا داده و آن را به وجود آورده است.
 چنان که بخواهیم از میان شرایط گوناگون و بسیاری که به این گزینش تاریخی پا داد تنها از یکی سخن به میان آوریم، باید از استبدادی یاد کنیم که محمدرضا شاه پهلوی و سرمایه داران بوروکرات - کمپرادور ایران برقرار کرده بودند و اجازه ای به آزادی بیان و آزادی احزاب و اجتماعات و انتخابات ها نمی دادند. در نتیجه ی استبداد، امکان برخورداری طبقات گوناگون از احزاب سیاسی خود و بیان اندیشه ها و سیاست ها و برنامه ها برای پایگاه اجتماعی خود و جامعه وجود نداشت. اگر آزادی های دموکراتیک که شرط  پیشرفت هر جامعه ای است وجود می داشت خمینی و کسانی همچون او مجبور می شدند برنامه ها و سیاست های خود را برای اداره ی امور، نه پای منبر و در مساجد و حسینه ها و با روضه خوانی یعنی امکانات سنتی ای که برایشان جور بود و راه هایی که حکومت شاه برایشان باز گذاشته بود، بلکه از طریق احزاب و گروه های سیاسی شان و آن گونه که باید و شاید آشکار کنند و احزاب طبقات انقلابی و مترقی می توانستند به گونه ای توده ای این برنامه ها و سیاست ها را به نقد کشیده و افشا کنند. در حالی که برعکس، استبداد همچنان که تسلط باند محمدرضا را بر سر قدرت حفظ می کرد در عین حال موجب می شد که چنین جریان های طبقاتی برنامه ها و سیاست های واقعی خود را پشت تبلیغ دین و مذهب پنهان کنند و مانع پی بردن مردم به برنامه های خود و نقد گسترده و توده ای شان شوند.
کوتاه آن که، در مورد این اشتباه باید آن شرایطی را محکوم کرد که امکان برخورد آرا و اندیشه ها و سیاست ها و برنامه ها را نداد. یعنی شرایط استبداد سلطنتی و حکومت شاه سابق را.
سلطنت طلبان کنونی از یک سو دم از اشتباه مردم و یا گروه های سیاسی می زنند اما از سوی دیگر بر تمامی شرایطی که منجر به این اشتباه شد و از جمله برقراری استبداد سیاسی و بستن فضای سیاسی و فرهنگی کشور برای احزاب و سازمان های سیاسی طبقات گوناگون کشور سرپوش می گذارند.
 هرمز دامان
12 فروردین 1402
     

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر