۱۴۰۱ آذر ۲۱, دوشنبه

وحشت خامنه ای و سران پاسدارش از مبارزات خیابانی و اعتصاب ها

 
وحشت خامنه ای و سران پاسدارش از مبارزات خیابانی و اعتصاب ها
 
 خامنه ای و سران پاسدارش گمان می کنند اعدام مبارزین جوان یکی از بهترین و موثرترین راه ها برای سرکوب جنبش توده ها و عقب راندن آنهاست. این است که بالاخره با مقدمه چنینی های نمایندگان اختلاس گر مجلس برگزیده ی خامنه ای و سران دستگاه سراپا فاسد و جنایتکار قضایی و آخوندهای دزد و جانی و دیگر عواملی که جزو هسته ی سخت قدرت هستند وارد عملی کردن برنامه ی اعدام ها شدند و به دنبال محسن شکاری، مجید رهنورد را در مشهد به قتل رساندند.   
سیاست آنها بازی با افکار توده هاست. «اگر از در نتوانستی وارد بشوی از پنجره وارد شو!». اگر در نتیجه اعتراضات به اعدام ماهان صدرات آن را عقب می اندازند به سرعت شخص دیگری را که عجالتا از مرکز توجه خارج شده اعدام می کنند. اگر دانشجویی را اعدام نمی کنند دانشجویی دیگر را می کشند و به کلاس های دانشگاه می آورند و جسد به دارآویخته ی وی را برای دانشجویان به نمایش می گذارند و می گویند خودکشی کرده است. اگر دکتر و ورزشکاری را می خواهند اعدام کنند و مبارزه بر سر وی گره می خورد چنانچه احیانا عقب نشینی کنند در مقابل به اعدام کسانی دست می زنند که در حال حاضر در مرکز توجه نیستند.
آنها  گمان می کنند که اعدام کردن جوانان و هر یک از افرادی که متعلق به یک طبقه یا صنف هستند یکی از مهم ترین راه حل ها برای ماندن در قدرت است. به خصوص اینکه در گذشته و به ویژه در سال های 60 و 67 با همین اعدام ها یک نسل از جوانان مبارز و انقلابی را یا از بین بردند و یا به انفعال کشاندند و توانستند حکومت خود را تداوم بخشند.  
شرایط کنونی به هیچ وجه با آن زمان قابل قیاس نیست. در سال های 60 آنها متحد بودند و پایه ی اجتماعی داشتند و انقلابی هم به این شکل مقابل آن ها نبود( در سال 67 حتی فضای انقلابی هم نبود). اکنون یک انقلاب توده ای مقابل آنهاست و در عین حال خودشان متحد نیستند و پایه ی اجتماعی بسیار ناچیزی دارند و در عین حال توده های مردم 40 سال پلیدی های حکومت  آنها را دیده اند. این بیشتر خامنه ای و دفتر رهبری و سران پاسدار و مشتی اختاپوس مال پرست و دزد در مجلس و دولت و دستگاه قضایی و نهادهای اطلاعاتی و نظامی هستند که پشت این اعدام ها ایستاده اند و گمان می کنند می توانند با آن نسخه ی انقلاب را بپیچند. 
سیاست آنها این است:«اگر جنبشی از سوی طبقه ای و یا گروهی برخواست به شدیدترین وجه آن را سرکوب کنید. هر که را هم توانستید بازداشت و شکنجه و زندان و عده ای را هم اعدام کنید تا جنبش آن طبقه و گروه بخوابد.»  
صحبت کردن بر سر این که این اعدام ها با احکام دینی و یا حقوقی و قانونی تضاد دارد به هیچ وجه اثری در خامنه ای و جنایتکاران و سالوسان هسته سخت پیرامون وی ندارد. مساله ی آنها نه دین است و نه مذهب و نه شریعت و نه قانون و حقوق افراد که برای هیچ کدام از اینها پشیزی هم ارزش قائل نیستند. می کشند تا بمانند و از قدرت و ثروت که به روی خون و فلاکت توده ها انباشته اند محافظت کنند. به کسی هم نه پاسخگو بوده اند و نه پاسخگو خواهند بود.    
هراس خامنه و سران پاسدارش از مبارزات خیابانی و اعتصاب ها
نقطه ضعف های حکومت فاسد و جنایتکار درست همان مبارزاتی است که از آنها وحشت دارد. زمانی که جنازه ها را می دزدند و پنهانی خاک می کنند، زمانی که به خانواده ها می گویند بگویید خودکشی کرده و یا  دچار ایست قلبی شده تا جنازه را بدهیم، زمانی که به خانواده ها می گویند که تنها خانواده می تواند در مراسم دفن و یا سوگواری باشد، زمانی که از کوچک ترین گردهمایی به این درجه نگرانی و ترس دارند، نشان می دهند از گردهمایی و مبارزات خیابانی وحشتی سخت دارند.
و باز زمانی که در یک اعتصاب کارگریی حدود250 نفر را بازداشت می کنند، زمانی که کارگران که اعتصاب کرده اند می خواهند با پاداش بخرند، و زمانی که اعتصاب کسبه و بازاریان صورت می گیرد با پلمپ کردن مغازه ها و یا نوشتن «قاتل« و یا «وطن فروش» روی سر در مغازه شان دست به ارعاب می زنند و یا افرادی از میان همین کسبه را می دزدند، نشان می دهد که آنها از اعتصاب نگرانی و وحشت دارند.
زمانی که  به کردستان و بلوچستان و قوم هایی همچون لرها و بختیاری ها و قشقایی ها حمله کرده و عده ای را غرق خون می کنند نشان می دهد که از آینده ی این جنبش ها که رفتن به سوی گرفتن سلاح در دست است وحشت دارند.
بنابراین راه پیشگیری از اعدام ها صرفا مبارزه در فضای مجازی نیست. این هم نیست که بخواهیم صرفا با اعلامیه دادن برای پزشک و ورزشکاری که حکم اعدام گرفته است مانع حکم اعدام شویم. راه اش اعتصاب پزشکان و کارکنان بیمارستان هاست. راه اش اعتصاب ورزشکاران است و بازی نکردن در میدان ورزشی و ورزش حکومتی را زمین زدن، راه اش مبارزات گروهی هنرمندان است.
و تازه نه این که هر صنف صرفا برای خودش، یعنی پزشکان برای پزشک و ورزشکاران برای ورزشکار و هنرمندان برای هنرمند بلکه هر طبقه و صنف و گروه برای آزادی همه ی کسانی که در بازداشت و زندان و در معرض اعدام هستند باید مبارزه کند. راهش مبارزه در فضای واقعی است. اگر توده ها و خانواده های کسانی که نام شان در لیست اعدامی هاست می خواهند از اعدام های دیگر جلوگیری کنند راهش دعوت کردن از تمامی خلق برای آمدن صدها هزار نفری به مراسم سوگ و خیابان است. راهش اعتصاب سراسری تمامی طبقات و گروه هایی  است که می توانند از شکل اعتصاب به عنوان یکی از شکل های مبارزه استفاده کنند.
خلق ایران پذیرفته است که برای آزادی باید خون نثار کند. و این خون ریزی ها تا زمانی که این خون آشامان سرنگون نشوند کماکان ادامه خواهد یافت.
 
مرگ بر خامنه ای
مرگ بر سران پاسدار
مرگ بر سران جنایتکار دستگاه قضایی
مرگ بر نمایندگان دزد و جانی مجلس
زنده باد انقلاب
برقرار باد جمهوری دموکراتیک خلق به رهبری طبقه ی کارگر
گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران
21 آذرماه 1401  

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر