۱۴۰۱ آذر ۱۶, چهارشنبه

نبرد مشترک دانشجویان و توده ها با ارتجاع در روز دانشجو

 
نبرد مشترک دانشجویان و توده ها با ارتجاع در روز دانشجو
 
سومین روز تاریخی
سومین روز از سه روز تاریخی در مبارزات آزادیخواهانه ی مردم ایران، روز 16 آذر بود. این روز در عمل از روز دانشجو به روز دانشجویان و توده ها تبدیل شد. یعنی نه همچون روزهایی که دانشجویان عموما در دانشگاه ها و به وسیله ی خودشان آن را بزرگ می داشتند و مبارزات خود را پیش می بردند، بلکه با توجه به قرارگرفتن آن در متن انقلاب دموکراتیک کنونی به روزی که روز مشترک دانشجویان و توده ها و یکی از روزهای بزرگ انقلاب بود ارتقا یافت. در پایان این روز بزرگ تلاش توده ها در تهران برای به هم پیوستن و برپا کردن یک گردهمایی بزرگ در میدان آزادی، که دشمن از هزار و یک راه مانع آن شد، ستایش انگیز بود.
شعارهای دانشجویان و توده ها
جدا از شعارهای دانشجویان و توده ها علیه حکومت به ویژه علیه بسیجی ها، شعارهای به نسبت تازه ای در برخی از گردهمایی های دانشجویان داده شد که« دانشجو، کارگر، اتحاد، اتحاد» و «ما فرزندان کارگرانیم، در کنارشان می مانیم» از آن زمره بود.
جدا از این شعارهای بسیار مهم، آنچه به نظر می رسد در جنبش دانشجویی نو است شعارهایی است که برای روشن کردن بیشتر دلایل مبارزه با حکومت مستبد داده می شود. پس از تسلط تقریبا مطلق شعار«زن، زندگی، آزادی» به عنوان شعار مرکزی در مراحلی از تکامل جنبش و نقش بسیار مهمی  که این شعار در پیشرفت و تداوم انقلاب بازی کرد و می کند، نیاز به شعارهایی بود که بتوانند همپایه ی این شعار و دوشادوش آن عمل کرده و توده های بیشتری را گرد خود آورند.
شعار« فقر، فساد، گرونی، می ریم تا سرنگونی »یکی از مهم ترین این شعارها بود و به نظر می رسد که جنبش و انقلاب نیاز به شعارهای بیشتری همچون این شعار دارد تا لایه های میانی و پایینی توده های کارگر و کارمند زحمتکش و مزد بگیر، خواست های خود را در آنها ببینند و بیشتر جذب مبارزه و انقلاب شوند.
سیاست خامنه ای و سران پاسدارش در مورد روز دانشجو
سیاست خامنه ای و دولت پاسداران اش این بود که این روز را به نفع خود غصب کرده و اجازه ندهند این روز در دانشگاه ها و به وسیله ی دانشجویان مبارز و آزادیخواه برگزار شود. این بود که رئیسی و شیادان کثیف دیگر را به دانشگاه های کلیدی فرستادند تا در سالن هایی که تنها نیروهای خودشان حضور داشتند، این روز را در تصاحب خود و دانشجویان بسیجی هوادار خود در آورده و مبارزات دانشجویان مبارز و آزادیخواه را تحت الشعاع  قرار دهند.
هدف دیگر آنها این بود که  نیروهای هوادار خود یعنی بسیجی های دانشجو را در دانشگاه ها عمده کرده و در بوق و کرنا کنند که این ها بخش اصلی دانشجویان هستند و دانشجویان مبارز مشتی «اغتشاش گر فریب خورده» هستند؛ و بالاخره سومین هدف آنها این بود که به این دانشجویان بسیجی شان روحیه بدهند تا آنها بتوانند نقش خود را در سرکوب دانشجویان تداوم بخشند.
دیکتاتوری جانیان و ستمگران و موازین مبارزه ی ستمدیده گان
یکی از نکاتی که رئیسی جلاد در سخنرانی خود در دانشگاه با قیافه ای حق به جانب در مورد آن داد سخن داد این بود که در کردستان، توده ها کاسب شیرینی فروشی را که در سفر سالوسانه ی رئیسی به کردستان، به وی شیرینی تعارف کرده بود مجبور کردند که از عمل و رفتار خود انتقاد به عمل آورده و از توده های کردستان و ایران عذرخواهی کند. رئیسی جلاد آن گاه از این اقدام نتیجه گرفت که حکومت خامنه ای و خودش و سران پاسدار دیکتاتور نیستند! بلکه این مبارزین مخالف حکومت یا در واقع توده ها هستند که دیکتاتوری اعمال می کنند.
اگر از سخنان رئیسی جلاد که حکومت جمهوری اسلامی دیکتاتوری نیست بگذریم، نکته ی درستی دراشاره ی او وجود دارد. این که توده ها هم موازین و قوانین خود را در مبارزه داشته و آنها را اعمال می کنند؛ اما بر چه کسانی و به چه شکلی!
توده های ستمدیده ی کردستان چهل سال است به گونه ای مداوم مورد ستم ملی و مذهبی حکام کنونی هستند و به شدیدترین شکل ممکن زیر فشار استبداد مذهبی حاکم بر سراسر ایران قرار گرفته اند. چهل سال است که آدمکشان پاسدار چکمه های خود را روی گلوی خلق کرد گذاشته و نفس وی را بند آورده اند. چهل سال است که این جانیان جوانان کرد را می کشند و زندگی را به توده های زحمتکش کرد تنگ و تلخ می کنند. حال اگر یک کرد بیاید و به یکی از قاتلین حاکم و نماینده ی حکومت شیرینی بدهد جز این که خون این همه را لگد مال کند و بر زخم خلق ستمکش نمک بپاشد کاری نکرده است. روشن است که خلق طبق موازین و قوانین مبارزه ی توده ای از او خواهد خواست که یا آشکارا از خود انتقاد به عمل آورد و از رفتار نادرست خود عذرخواهی کند و یا این که مردم از مغازه ی وی خرید نخواهند کرد.
این رفتار نمی تواند دیکتاتوری خوانده شود، زیرا دیکتاتوری توده های ستمدیده و رنج کشیده که اکثریت اند( برخلاف دیکتاتوری ستمگران واستثمارگران که اقلیت اند) تنها بر علیه دشمنان خلق و خیانتکاران و آنها که به نوعی در خدمت دشمن خلق در می آیند اعمال می شود و نه در مورد توده های خلق.
موازین و قوانینی که در مورد اشتباه درون خود خلق وجود دارد از جنس دیگری است. این موازین بر آن است که اگر فردی از درون خلق که به هر دلیل اشتباه کرده است از خود آشکارا و در پیشگاه خلق انتقاد صادقانه به عمل آورد و قول دهد که اشتباه خود را جبران کرده و در عین حال تلاش خواهد کرد که دیگر چنین اعمالی از وی سر نزند، در مورد وی بخشش صورت خواهد گرفت و آغوش خلق برای وی باز خواهد بود.
مساله ی اعدام ها        
تا کنون حکومت خامنه ای و سران پاسدار و دیگر جانیان اش بر کشتن استوار بوده است. اکنون نیز تنها کاری که آنها بلد هستند بازداشت، شکنجه، زندان کردن و اعدام کردن است. چهل سال از این راه حکومت شان را حفظ کرده اند و گمان می کنند که می توانند نه تنها چهل سال دیگر بلکه برای قرن ها با همین شیوه حکومت شان را حفظ کنند.
این است که  سران جنایتکار دستگاه قضایی 16 نفر را به جرم کشتن یک بسیجی« محاکمه» می کنند و از این 16 نفر برای 5 نفر حکم اعدام می برند.
هدف اساسی صدور احکام اعدام و به دستور خامنه ای جفت و جور کردن اش به عنوان «قصاص» به چند دلیل است: نخست وحشت آفرینی و سرکوب جنبش جوانان و خلق و مجبور کردن آن ها به عقب نشینی؛  دوم پیشگیری از به درک واصل کردن نیروهای خامنه ای و در نهایت دست بردن به سلاح به وسیله ی جوانان و توده ها برای نبرد با دشمنی که در مقابل خلق بی سلاح مسلح است و تا می تواند می کشد؛ سوم برای پشتیبانی از نیروهای خودی بسیجی و سپاهی و اطلاعاتی که تعدادی از آنها به وسیله ی توده ها در مبارزات سه ماه اخیر به هلاکت رسیده اند.
اما خامنه ای و سران جنایتکار دستگاه قضایی این بار را کور خوانده اند. چنانچه دست به اجرای احکام صادره بزنند بی شک توده ها را به مقابله ی به مثل خواهند راند.
اگر در این مدت سه ماهه توده های مردم تعدادی ناچیز از نیروهای دشمن را به دیار نیستی فرستادند، چنانچه اعدامی صورت بگیرد خود به خود موجب افزون شدن کینه و نفرت خلق از حکومت جانیان و افروختن بیشتر شعله ی انقلاب خلق خواهد شد و بنابراین هم گستره ی مبارزات را بیشتر خواهد کرد و هم مبارزین را به سوی تلافی کردن و به هلاکت رساندن تعدادی بیشتری از نیروهای دشمن خواهد راند.
درود بر دانشجویان و توده های مبارز
مرگ بر خامنه ای
مرگ بر جمهوری اسلامی
برقرار باد جمهوری دموکراتیک خلق به رهبری طبقه ی کارگر
گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران
16 آذر 1401
    
 
 
  

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر