۱۴۰۱ دی ۱۰, شنبه

در آستانه ی سال نو میلادی

 
در آستانه ی سال نو میلادی
 
 سال 2022 رویدادهای بسیار داشته که از آن میان دو رویداد مهم ترین است. نخست جنگ ارتجاعی بین امپریالیسم روسیه و اوکراین که تا کنون ادامه یافته است و سپس در ماه های آخر تابستان و در آخرین فصل این سال یعنی پاییز، رخداد بزرگ انقلاب دموکراتیک ایران علیه استبداد دینی حاکم که آن هم تا کنون ادامه داشته است.
جنگ روسیه و اوکراین در چارچوب تضاد میان امپریالیست ها
جنگ اوکراین در چارچوب تضاد میان امپریالیست ها صورت گرفت و به نظر می رسد که بیش از امپریالیسم روسیه که نقش یک متجاوز به کشور دیگر را اجرا کرد، جناح هایی در کشورهای امپریالیست غربی یعنی آمریکا و کشورهای اروپای غربی مسبب این امر بودند. آنها با تشویق رهبر و دولت فاشیست اوکراین به پیوستن به پیمان نظامی امپریالیستی ناتو عامدانه جنگ را برانگیختند تا هم روسیه را که پس از سرکوب انقلاب در سوریه و استوار کردن دولت بشار اسد دوباره سربلند کرده بود کنترل کنند و اجازه ی توسعه ی دوباره به آن ندهند و هم اگر شد سرزمینی و کشوری تازه را مال خود کنند و هم بر فشارهای ناشی از ناتوانی خود در کنترل بحران کرونا که این کشورها را کاملا درگیر خود و فلج کرده بود چیره شوند . بحرانی که جدا از تلفات انسانی فاجعه بار، ضربات اقتصادی آن تمامی طبقه ی کارگر و زحمتکشان و لایه های طبقه ی متوسط این کشورها را در برگرفته بود و روز به روز بیشتر بر آنها تاثیر می گذاشت.
تلاش امپریالیست ها این بود که بتوانند با انتقال بحران به جنگ، رونقی به اقتصاد خود دهند و مانع از تشدید تضاد طبقه ی کارگر و توده ها و رویارویی آنها با خود در کشورهای امپریالیستی شوند.
جنگ مزبور با آنکه بین امپریالیسم روسیه و اوکراین به وجود آمد اما تبعات آن تمامی جهان را در بر گرفت. جدا از کشته شدن ده ها هزار تن از توده های کارگر و زحمتکش روسیه و اوکراین و مهاجرت حدود ده میلیون انسان جنگ زده به اروپا و آمریکای شمالی، تاثیر آن بر بحران اقتصادی ناشی از همه گیری کرونا بر شدت این بحران افزود و تورم و گرانی شدید اجناس به ویژه سوخت و مواد غذایی را( تا حدود 40 و 50 درصد) سبب شد. امری که نتیجه ی مستقیم آن کاهش ارزش پول ملی به ویژه  یورو و دلار و فقیر شدن هر چه بیشتر توده های طبقه ی کارگر بود که دستمزدشان سال ها بود که تغییر نکرده بود.
به این ترتیب در حالی که خود جنگ برای امپریالیست ها همچون نعمت بود و موجب فروش سلاح های جنگی بی شمار آن ها نه تنها به اوکراین بلکه به دیگر کشورها و نیز افزایش بودجه ی نظامی بسیاری از کشورها گردید، اما بار جنگ به روی دوش طبقه ی کارگر و لایه های زحمتکش طبقه ی میانی کشورهای امپریالیستی افتاد و موجب هر چه بیشتر فقیر شدن طبقه ی کارگر و دیگر زحمتکشان در این جوامع گردید. امری که سبب شد در فرانسه، انگلستان، آمریکا و برخی از دیگر کشورها مبارزاتی علیه افزایش قیمت کالاهای غذایی و یا برای افزایش دستمزدهای طبقه ی کارگر و دیگر زحمتکشان صورت گیرد.
جنگ روسیه و اوکراین و قربانی کردن طبقه ی کارگر و توده های زحمتکش دو کشور یکی از تجلیات ماهیت نظام سرمایه داری است. نظامی که کثیف ترین و پلیدترین و پر چرک و خون ترین نوع نظام بشری است. نظامی که بر پایه ی استثمار انسان از انسان بنا نهاده شده است و تا زمانی که این نظام هست، جنگ و خونریزی، فقر و بیکاری و بی خانمانی و سرگردانی و فساد و تباهی خواهد بود. نظامی که تنها جایگزین آن می توان نظام سوسیالیستی و کمونیستی باشد. نظامی که باید بر بنیاد اندیشه های مارکس و انگلس و لنین و استالین و مائو استوار بوده و بر مبنای تجارب مثبت و منفی دو کشور بزرگ شوروی لنینی و استالینی و چین مائوئی برپا گردد.     
انقلاب ایران در چارچوب تضاد میان طبقه ی کارگر و توده های ستمدیده با ارتجاع و امپریالیسم
انقلاب ایران در چارچوب تضاد میان طبقه ی کارگر و توده های زحمتکش و ستمدیده و لایه های گوناگون طبقه ی خرده بورژوازی در کشورهای زیر سلطه ی امپریالیست ها با ارتجاع حاکم بر این کشورها که به وسیله ی امپریالیست ها پشتیبانی می شوند صورت گرفت.
این انقلاب علیه حکومتی استبدادی و دینی است و طبقه ی کارگر و دیگر زحمتکشان به همراه طبقه ی خرده بورژوازی ایران و زنان و جوانان وابسته به این طبقات از محرکین اساسی آن بوده اند.
انقلاب ایران بر طبقه ی کارگر و توده های زحمتکش و ستمدیده ی جهان به ویژه زنان و جوانان تاثیر فراوان گذاشته و پس از دوران وحشتناک کرونا و نیز جنگ روسیه و اوکراین و کلا دوران تیره و تار کنونی، شور و شوق و امیدهای فراوانی را در دل ها بر انگیخته است.
انقلاب ایران را از بعد جهانی آن می توان نتیجه ی تشدید بحران اقتصادی و سیاسی بین المللی امپریالیستی دانست. بحرانی که نتیجه ی یک دهه پیش آن موج خیره کننده ی انقلاب های کشورهای عربی از خاورمیانه تا شمال افریقا بود.
جمهوری اسلامی زائده ی این نظام بین المللی است و امپریالیست های غربی در 40 سال اخیر تا کنون به هر شکل پشتیبان آن بوده اند و اگر هم تضادهایی با آن داشته اند این تضادها در چارچوب همان نظام بین المللی امپریالیستی قابل توضیح  بوده است. به این معنا که از نظر امپریالیست ها حکومت استبداد دینی خامنه ای و شرکا باید دست از خود بزرگ بینی و ماجراجویی ها خود در منطقه بردارد و در نظام و سیستم امپریالیستی به طور نهایی حل شده آنچه را که به وی دیکته می شود بپذیرد.  
چرا امپریالیست ها سپاه پاسداران را تحریم نمی کنند؟
توجه کنیم که این امپریالیست ها که چپ و راست به مردم می گویند که پشتیبان انقلاب آنها هستند به جز تشکیل «کمیته حقیقت یاب سازمان ملل» و نیز بیرون کردن جمهوری اسلامی از «کمیسیون مقام زن سازمان ملل» اقدامات در خوری انجام نداده اند.
یکی از مهم ترین اقداماتی که می توانستند انجام دهند، تحریم کامل سپاه پاسداران بوده است. اما این امری است که به هیچ وجه به نفع آنها نبوده است. و دلیل آن هم این است که سپاه پاسداران به طور دوگانه هم مشتری کالاهای نظامی آن هاست و هم مشتری کالاهای اقتصادی شان.
 سپاه پاسداران نه تنها یک ارگان نظامی گل و گشاد است که دارای دو شعبه ی داخلی و خارجی است بلکه در عین حال یک سازمان بوروکرات - کمپرادور انحصار طلب است که تقریبا نصف اقتصاد ایران را به تملک خود در آورده است. و روشن است که با این وصف هم مشتری ابزار و آلات و کالاهای نظامی دول امپریالیستی است و هم مشتری مواد اولیه و کالاهای نیمه ساخته ی و یا ساخته ی آنها.
مشت نمونه ی خروار
برای نمونه، بررسی پهپادهای ایران که به روسیه داده شده و در اوکراین به دست نیروهای این کشور افتاد نشان می دهد که در ساخت آن، ابزار و آلات آمریکایی و آلمانی و ژاپنی به کار رفته است. و روشن است که این کالاها خواه مستقیم و خواه از طریق واسطه ها، به وسیله ی سپاه خریداری شده است. امپریالیست ها هم از رابطه ی اقتصادی با سپاه سودهای فراوان می برند و هم این نیرو را در تقابل با ملت ایران چاق و چله می کنند و هم با این کار مانع پیوستن جمهوری اسلامی به روسیه و چین می شوند.
برای پی بردن به رابطه ی امپریالیست های غربی با جمهوری اسلامی و تکیه گاه محکم بودن برای آن می توانیم به خیل مهاجرت (خواه برای تحصیل و خواه برای اقامت) فرزندان اکثریت به اتفاق کسانی که در راس امور کشورند به کشورهای غربی اشاره کنیم. اینها کسانی اند که پول های هنگفتی با خود به این کشورها می برند و در موسسات و امور خدماتی و یا تولیدی( به ویژه مسکن و برج سازی) در این کشورها سرمایه گذاری می کنند. و این دلیل آن است که امپریالیست ها حاضر به اخراج آنها نیستند.
در ضمن آنها که برای تحصیل می روند در دانشگاه های این کشورها آموزش دیده و هنگامی که به کشور برگشته و در راس امور قرار می گیرند نقش افراد و جریان های مزدور و یا متمایل به امپریالیست های غربی را بازی می کنند.
از این دیدگاه، در حالی که در دوران کنونی تکامل انقلاب ایران، وجه ضد استبداد دینی آن عمده و وجه ضد امپریالیستی آن غیرعمده می باشد اما در نهایت این وجه آن نیز رو آمده و آشکار خواهد شد.
 فقدان و یا ضعف نیروی انقلابی
 مهم ترین فقری که جنبش ها و انقلاب ها را در بر گرفته است فقر رهبری انقلابی مارکسیستی - لنینیستی- مائوئیستی طبقه ی کارگر است. نگاهی به انقلاب های پیروزمند نشان می دهد که هر کجا که چنین رهبری ای وجود داشته است مبارزات به پیروزی رسیده است و هر کجا که وجود نداشته است شکست خورده است.
 باید پذیرفت در دوره ی کنونی جنبش بین المللی کمونیستی ضعیف است و در حال بازسازی خود. این بازسازی به ناچار باید با مبارزه با انواع و اقسام اپورتونیسم و رویزیونیسم و ترتسکیسم توام باشد. بدون مبارزه با رویزیونیسم و ترتسکیسم نمی تواند سخنی از مبارزه با ارتجاع و امپریالیسم در میان باشد.
در ایران ما که گویی آیینه ای است از وضع بین المللی چپ و آن را به بهترین شکل بازتاب می دهد ده ها جریان وجود دارند که خود را هوادار مارکس و«مارکسیست» و «مارکسی» می خوانند( خوشبختانه بسیاری از آنها دیگر نام لنین را نمی آورند!). اما اینها را ته و توی شان را که در آوری به دو جریان تقسیم می شوند:
از یک سو جریان های توده ای- اکثریتی رویزیونیستی و راه کارگری خروشچفیستی ایضا رویزیونیستی و از سوی دیگر جریان های ترتسکیستی. دسته ی اخیر نیز جریان های «کمونیسم کارگری» و «حکمتیستی» را شامل می شود. جریان های مارکسی، چپ نو، مارکسیسم غربی و یا اروکمونیسم نیز یا جزو دسته ی نخست و یا جزو دسته ی دوم اند و یا نظرات بین دو جریان را بلغور می کنند.
بلا استثناء تمامی این جریان ها از «سوسیالیسم» سخن می گویند و می خواهند در ایران «سوسیالیسم» به پا کنند، حال آنکه هیچ یک از اصول و مبانی اساسی سوسیالیسم علمی را که مارکس و انگلس( ما در اینجا تنها نام این دو رهبر را می آوریم) بنیان گزار آن بودند، قبول ندارند و دهه هاست که آنها را دور ریخته اند. با پُز و قمزه ترین و در عین حال فقیرترین و حقیرترین اینان از نظر تئوریک - سیاسی کسانی اند که به جای مارکس و انگلس، مشتی پروفسور لیبرال و یا ترتسکیست بی خاصیت دانشگاهی غربی را مقتدای خود کرده اند و به عنوان تازه ترین تئوری های سوسیالیستی، چپ و راست در گوش جوانان ما کرده و می کنند.
به این ترتیب در ایران کماکان مبارزه با ارتجاع جمهوری اسلامی و امپریالیست های جورواجور بدون مبارزه ی دائمی و خستگی ناپذیر با اپورتونیسم و رویزیونیسم( و از جمله خروشچفیسم) و تمامی انواع ترتسکیسم ممکن نیست.
راه طبقه ی کارگر ایران برای پیش بردن انقلاب دموکراتیک خلق از میان این دو سنگلاخ می گذرد: مبارزه با ارتجاع حاکم جمهوری اسلامی و مبارزه با جریان های اپورتونیست و رویزیونیست و خروشچفیست و ترتسکیست.
 
سرنگون باد نظام سرمایه داری و امپریالیستی در جهان
 زنده باد مبارزات طبقه ی کارگر برای کمونیسم
مرگ بر جمهوری اسلامی
 برقرار باد جمهوری دموکراتیک خلق به رهبری طبقه ی کارگر
 
 گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران
 10 دی ماه 1401
31 دسامبر 2022

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر