۱۴۰۱ آذر ۲۰, یکشنبه

سیاست های سرکوب خامنه ای

 
 
سیاست های سرکوب خامنه ای برای خاموش کردن جنبش توده ها
 
سیاست ضربات پی درپی و بی امان در مواقع فروکش نسبی انقلاب
باند جنایتکار خامنه ای و سران پاسدار در پی آن اند که سیاست سرکوب شدید و خونین خود را شدیدتر و خونین تر کنند. آنها تاکتیک ضربات با شدت هر چه بیشتر را برای به خاموشی راندن جنبش توده ها در پیش گرفته اند.  
سیاست های به کار رفته ی خامنه ای و سران پاسدارش در این سه ماه نخستین انقلاب نشان می دهد که آنها هنگامی که جنبش توده ها اوجی از نبرد خود را می گذراند و به گونه ای نسبی دچار افت شده و یا به بیانی دیگر امواج کوبنده ی انقلاب تا حدودی فروکش کرده و یا موقتا می خوابد، حملات وحشیانه تری را آغاز کرده و ضربات پی درپی وارد می کنند تا آن را به عقب رانده و جلوی امواج تازه و اوج گیری دوباره ی انقلاب را بگیرند. به اصطلاح از فرصتی که فرود نسبی جنبش برای آنها فراهم می کند استفاده کرده و با ضربات همه جانبه و بی امان و پی درپی به جنبش، آن را سرد و منفعل گردانند.
دو نمونه ی برجسته ی اخیر آن یکی اوج گیری جنبش به مناسبت سالگرد مبارزات آبان 98 در روزهای 24 و 25 و 26 آبان و همراه با آن نخستین اعتصاب بزرگ و همگانی کسبه و بازاریان و نیز کارگران برخی کارخانه های صنعتی بود که در پی آن حملات سنگینی از جانب سپاه پاسداران به مهاباد و دیگر شهرهای کردستان صورت گرفت؛ و دیگری همین سه روزی که به 16 آذر پایان یافت و آغاز اعدام ها یا در حقیقت به قتل رساندن بازداشتی های گروگان گرفته شده است.
تشدید سرکوب بخش های پیشرو جنبش
نگاهی به رویدادهای این سه ماهه در عین حال نشان می دهد که سیاست اساسی سرکوب از جانب حکومت، تمرکز گذاشتن روی بخش های پیشرو انقلاب و زدن ضربات شدید به آنها بوده است.
به راه انداختن کشتار در جمعه خونین بلوچ، حمله به دانشجویان دانشگاه شریف، حمله به مهاباد با آلات و ادوات سنگین جنگی، حملات پی درپی به دبیرستان ها، و در پی سه روز مبارزه ی اخیر زدن ضربات سخت به کسبه و بازاریان، مهم ترین اوج های سرکوب منظمی بوده است که حکومت خامنه ای و پاسداران اش پیش برده اند.
سیاست های سرکوب نتیجه ای اساسی برای خامنه ای به بار نیاورده است
از سوی دیگر هر چند که این ضربات به تمامی جنبش های آمده در بالا، زخم ها و آسیب هایی به جنبش وارد کرده است و به هر حال برخی از اجزا آن را از آن اوج پیشین تا حدودی و موقتا خارج کرده است، اما نه رژیم توانسته این سیاست را به گونه ای همه جانبه و مداوم به کار گیرد و نه توانسته از آنها به نفع خود نتیجه ی قابل توجهی بگیرد. آنچه در مقابل وی پس از این سرکوب ها سر برافراشته جنبشی گسترده تر و پیگیرتر بوده است.
برای نمونه جنبش بلوچ پس از جمعه ی خونین زاهدان و با حدود صد کشته نه تنها به خاموشی نرفت، بلکه متحدتر و همه جانبه تر و شدیدتر از پیش تداوم یافت و رهبران جنبش بلوچ گرایش های به نسبه رادیکال تری پیدا کردند. و یا یورش افسار گریخته ی پاسداران و اطلاعاتی های لباس شخصی به دانشگاه شریف و دیگر دانشگاه ها نه تنها نتوانست جنبش دانشجویی را به خاموشی کامل بکشاند، بلکه در مجموع آن را گسترده تر از پیش کرده و تداوم بخشید که نمونه ی آن همین جنبش سه روزه ای است که با 16 آذر پایان یافت. همین امر در مورد مهاباد و دیگر شهرهای کردستان صدق می کند، و قطعا در مورد پلمپ کردن مغازه های کسبه و بازاریان مبارز صدق خواهد کرد؛ یعنی جنبش کسبه و بازاریان را رادیکال تر و بادوام تر خواهد کرد.
فعال کردن تمامی ارگان ها برای سرکوب
جدا از این سیاست ضربات سنگین به نیروهایی که پیشروترین بخش های جنبش هستند، سیاست سرکوب شدید و کوبنده تلاش کرده است تمامی امکانات خود را فعال کند و در عین حال ضربات پی درپی و ممتدی به جنبش وارد کرده تا آن را تب و تاب بیندازد و یاس و ناامیدی را بر توده های مردم چیره گرداند.
های و هوی نمایندگان اختلاس گر و مفت خور و جانی مجلس خامنه ای در مورد شدت بخشیدن به سرکوب و تقاضای آنها از دستگاه قضایی برای اعدام کردن جوانان مبارز، فعال کردن دستگاه قضایی و قاضی های جنایتکار و در پیش گرفتن سیاست به قتل رساندن جوانان پیشرو جنبش با نسبت دادن جرم های واهی به آنها، بخشی از این سیاست است. احتمالا تنها بخش های باقی مانده از سیاست تشدید سرکوب وحشیانه و همه جانبه و بی امان، به کار گرفتن آشکار حکومت نظامی و بستن توده ها به رگبار از زمین و آسمان و ایجاد فجایع جدید است. سیاست هایی که بی تردید با شکست روبرو خواهند شد.  
مبارزه ی موضعی و مبارزه ی پایدار
در مقابل سیاست سرکوب شدید و همه جانبه و بی امان، جنبش و انقلاب توده ها باید سیاستی با دو وجه داشته باشد: سیاست مقابله ی بخشی یا موضعی و مقابله ی پایدار و درازمدت.
منظور از مقابله ی موضعی، دست زدن به نبرد در اشکال گوناگون آن با سیاست های بخشی حکومت همچون اعدام یا در واقع به قتل رساندن پیشروان جنبش به وسیله ی دستگاه جنایتکار قضایی است. و منظور از مقابله ی پایدار یا دراز مدت دنبال کردن هدف اساسی جنبش و انقلاب یعنی فعال کردن تمامی طبقات در مبارزه و نیز ایجاد تمامی راه ها و اشکال مبارزه برای سرنگونی نهایی حکومت است.
در مورد مبارزه ی موضعی به نظر می رسد که می توان شکل های بی نهایت گوناگونی را دنبال کرد که از مبارزه در فضای مجازی تا اعتصاب ها و مبارزه در خیابان ها را شامل می شود. هدف از مبارزه ی بخشی و موضعی، ایجاد مانع در اجرای سیاست های معینی در سرکوب از جانب حکومت، ناتوان و فلج کردن حکومت در پیش بردن سیاست های سرکوب خود و به تجزیه کشاندن نیروهای آن است.
اما این مبارزه ی بخشی و موضعی با سیاست هایی که در دستگاه حاکم در مقاطع و مراحلی عمده می شود نباید همه ی کار انقلاب را به گونه ای به خود اختصاص دهد که ابتکار عمل در دست حکومت قرار گیرد. به این معنا که آنها سیاست و اشکال معینی را در سرکوب پیش گیرند و جنبش نیز بخواهد صرفا مقابل آن اشکال سرکوب بایستند. در چنین مسیری ابتکار در دست حکومت قرار خواهد گرفت و حرکات جنبش توده ها صرفا عکس العملی خواهد بود در مقابل سیاست های سرکوب حکومت.
بنابراین جنبش باید ضمن ایستاده گی مقابل اشکال معین سرکوب حکومت و مبارزه ی شدید و همه جانبه با آنها، وجه دیگر و اساسی تر خود یعنی مقابله ی پایدار و درازمدت برای تحقق هدف اساسی خود را که سرنگونی حکومت جنایتکار است تداوم بخشد و هر گونه مبارزه ی بخشی و موضعی و ایستادن در مقابل سیاست معینی در اشکال سرکوب حکومت را به عنوان جزیی مهم در خدمت سازمان دادن تمامی نیروهای جنبش برای تحقق مبارزات و اهداف دراز مدت در آورد. برای تحقق چنین هدفی اولا باید تمامی نیروهایی که باید در این مبارزه فعال شوند، فعال کند و از سوی دیگر شرایط درازمدت شدن مبارزات آنها را فراهم کند.
برای نمونه باید به پشتیبانی همه جانبه از اعتصاب کسبه و بازاریان و از جمله تقابل با همین پلمپ کردن مغازه های آنها و یا پشتیبانی از اعتصاب رانندگان کامیون و یا اعتصاب کارگران دست زند و به گونه ای جامع از آنها پشتیبانی کند و یا با سیاست اعدام ها با تمامی اشکال ممکن مبارزه به مقابله برخیزد و در در عین حال بر بستر این مبارزات موضعی شرایط تحقق اعتصاب های همگانی( و یا گردآمدن صدها هزار نفری یا میلیونی) و در نهایت شورش ها و قیام های مسلحانه را فراهم کند.
باید توجه کرد که نیروهای انقلاب کنونی تمامی طبقات انقلابی و دموکرات جامعه هستند و از یک سو همه ی این طبقات باید تا آنجا که ممکن است فعال شوند و از سوی دیگر تمامی راه ها وشکل های مبارزه بسته به نقش آنها در پاسخ دادن به شرایط خاص و یا عام جنبش به کار گرفته شوند.
مرگ بر خامنه ای
مرگ بر جمهوری اسلامی
زنده باد توده های مبارز
زنده باد انقلاب
برقرار باد جمهوری دموکراتیک خلق به رهبری طبقه ی کارگر
            گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران
20 آذرماه 1401

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر