۱۴۰۱ دی ۱, پنجشنبه

سه روز مبارزه، یلدای انقلاب و سخنی در مورد اوج و فرود مبارزات

 
 
سه روز مبارزه، یلدای انقلاب
 و سخنی در مورد اوج و فرود مبارزات
 
مبارزه ی بزرگ توده های ایران سه روز دیگر را پشت سر گذاشت. سه روزی که به درازترین شب سال، شب یلدا کشیده شد.
یلدای انقلاب
توده های مردم این شب و این یلدای خونبار انقلاب را در غم نبود عزیزترین جوانان و فرزندان شان و در همبستگی  و همدردی با خانواده های جانباخته گان مبارزات سه ماهه ی اخیر و سال های گذشته گذراندند و با این میل و آرزو که در یلدای سال دیگر اثری از این کابوس چهل ساله جمهوری اسلامی نباشد.
از سویی دیگر، شب های این سه روز و به ویژه شب یلدا شب های نبرد بود و مبارزان خیابان و خانه ها شب زنده داری انقلابی خود را در مبارزه با خامنه ای و اوباش بسیجی و سپاهی اش و سردادن شعار علیه خامنه ای گذراندند.
مبارزات سه روزه
جدا از مبارزاتی که در طی این سه روز انجام شد و در برخی مناطق از جمله کردستان شدت بیشتری داشت آنچه که این سه روز را مهم می کند نه لزوما گستره و شدت مبارزات در سراسر ایران، بلکه تلاش هایی است که برای برنامه ریزی و سازماندهی مبارزات صورت گرفته بود.
در مورد مبارزات می توان گفت که در سه روزه اخیر، به خصوص دو شکل مبارزه ی خیابانی و اعتصاب ها، گستره و شدت مبارزات پیش از خود و از جمله سه روز 14 و 15 و 16 آذر را نداشتند. این امر بیش از هر چیز به فراز و فرودهای خود جنبش و برخی برنامه ریزی هایی- از جمله اعتصاب های کارگری- که با برنامه ی این سه روزه همگون نشده بود مربوط می شود.
در مورد فراز و فرودهای جنبش که تا کنون بیشتر در مناطق مرکزی بوده تا مثلا بلوچستان و کردستان و برخی از اشکال مبارزه باید گفت که آنها به عوامل بسیاری همچون وضع خود جنبش و شرایط طبقات و نیروهای درگیر در آن، شکل های مبارزه ی دیگری که عمده می شوند و شدت و ضعف سیاست های سرکوب حکومت بستگی دارند.
یکی از عوامل در خود جنبش این است که توده های مردم در یک برهه به شکل های دیگری از مبارزه توجه کنند، آن شکل ها برایشان با اهمیت تر و عمده تر شود و بیشتر به آنها بپردازند. بنابراین باید به جنبش در کل نگاه کرد و نه تنها به یک یا دو شکل مبارزه. گاه شکل های اصلی ترو مهم تر مبارزه پیش نمی روند اما این دلیل نمی شود که دیگر اشکال مبارزه- اشکال فرعی و کم اهمیت تر- پیش نروند.
بیرون کشیدن پس اندازها از بانک ها
برای نمونه یکی از شکل های مبارزه ای که اکنون پدید آمده و ذهن بخش هایی از مردم را به خود مشغول کرده همین بیرون کشیدن پس اندازها از بانک هاست که ضربات سختی به حکومت زده و وضع آن را بسیار خراب کرده است. این شکل مبارزه در نتیجه دو عامل به وجود آمده است:
عامل نخست قرار گرفتن این شکل به عنوان یک شکل مبارزه در چارچوب جنبش کنونی و برای فلج کردن وضع مالی حکومت است و عامل دوم بالا رفتن قیمت دلار در برابر ریال به ویژه به دلیل چاپ بی درو پیکر اسکناس از سوی دولت رئیسی است. امری که تورم را به شدت بالا برده و ارزش واقعی موجودی نقدی مردم در بانک ها را به سرعت کاهش داده است و روشن است که توده ها در صدد برآیند که موجودی ریالی خود بیرون کشیده و به ارز و سکه و غیره تبدیل کنند. اینجا نیز یک مبارزه ی واقعی و مهم بین توده ها و حکومت به وجود آمده است؛ حکومتی که دست به انواع حیل می زند تا به ساده گی سپرده های مردم را به آنها باز نگرداند.
مساله ی اعتصاب ها
در مورد دیگر شکل های دیگر مبارزه نیز می توان گفت که در مرحله ی کنونی اعتصاب ها و به ویژه اعتصاب کارگران و کارمندان نفت تبدیل به یک مساله ی کلیدی شده و به نظر می رسد که ارتقاء مبارزات به سطحی بالاتر تا حدود زیادی با امر اعتصاب کارگران و کارکنان امور تولیدی و خدماتی (به ویژه تولیدی و حمل و نقل) گره خورده است. امری که تا حدودی نوعی حالت انتظار را در جنبش و توده ها ایجاد کرده است. روشن است که برنامه ریزی این اعتصاب ها با برنامه ریزی برای مبارزات خیابانی به وسیله ی گروه های دانشجویی تا حدودی متفاوت است و زمان می برد تا این اشکال مبارزه با هم هماهنگ شوند. 
ایجاد گروه های مبارز و سازمانده
در مورد تلاش ها برای برنامه ریزی مبارزات نیز نگاهی به نام های گروه هایی که متحدانه برنامه ی این سه روز را چیده بودند، نشان می دهد که اکثریت آنها گروه های دانشجویی اند. پدید آمدن چنین گروه هایی حتی اگر تعداد افرادشان بسیار اندک باشد در شرایط حکومت پلیسی  جمهوری اسلامی بسیار با ارزش است. تعداد خود این گروه ها و افرادشان در طول مبارزه می توانند بیشتر شوند و به مرور از یک سو در مبارزه با پلیس و از سوی دیگر در تلاش برای ایجاد اتحاد میان خود و نیز برخی هماهنگی ها بین مبارزات پیش رو، قوی تر و باتجربه تر عمل کنند.
 همچنین گروه ها و سازمان هایی مانند این گروه های کوچک دانشجویی که در حال حاضر مخفی هستند، می توانند در بین کارگران و کارمندان و دیگر طبقات مردمی شکل گیرند و تلاش کنند که مبارزات را تا آنجا که می توانند سازمان بهتری دهند. بنابراین هر کجا که در مراحل نخستین اعتصاب نتوان به سرعت و مستقیما به سراغ سندیکا و دیگر تشکل های صنفی رفت می توان با ایجاد چنین گروه های کوچکی کار مبارزه و اعتصاب را سازمان داد و پیش برد. نگاهی به تجارب چند سال اخیر نشان می دهد که هر کجا کارگران توانسته اند حتی تشکل های کوچکی ایجاد کنند مبارزات هماهنگ تر پیش رفته است.
اوج و فرود مبارزات
آنچه در مورد اوج و فرود مبارزات می توان گفت این است که این مبارزات خود در تداوم یک سلسله ی طولانی از مبارزات کوچک و بزرگ و پراکنده و متمرکز و در جای جای ایران پدید آمده اند و تا جایی که تضادهایی که به آن مبارزات کوچک و بزرگ دامن زده بود پابرجا باشند این مبارزات پابرجا خواهند بود و خللی در آنها پدید نخواهد آمد. این مبارزات از نوسان میان اوج و فرود به سوی فرود و افت مطلق پیش نخواهند رفت بلکه در مجموع به سوی اوج پیش خواهند رفت.
روشن است که خامنه ای و پاسداران اش نمی توانند با شدت بخشیدن به سرکوب توده ها، آنها را وادار به تمکین کنند و به خانه ها برگردانند و افت به مبارزه تحمیل کنند.
کارگرانی را که نان در سفره ندارند و از آزادی در ایجاد تشکل های خود محروم اند و پیش از این انقلاب همه جا اعتراض و اعتصاب شان با سفره های خالی بود، نمی توان با زور بازداشت و شکنجه و اعدام مجبور به تمکین کرد. مبارزات کارگران دو دهه است که ادامه دارد.
کشاورزانی را که مشکل آب دارند نمی توان با سرکوب و کور کردن چشمان شان وادار به تمکین کرد. کشاورزان جنبش خود را داشته اند و اکنون نیز دارند.
کسبه و بازاریانی را که روز به روز از مشتریان شان و سقف فروش شان کاسته می شود و بنابراین سطح زندگی شان سقوط می کند نمی توان با پلمپ کردن در مغازه و جریمه و امثال این ها مجبور به تمکین کرد. کسبه و بازاریان طی چند سال اخیر بیش از گذشته به مبارزات پیوسته بودند و در اعتصاب تاریخی سه روزه ی خود تازه مبارزات جدی تر خود را آغاز کردند.
خلق های ایران را که نه تنها از آنچه بر سر مردم ایران می رود در رنج اند بلکه ستم ملی نیز بر ایشان می رود نمی توان با سرکوب خونین وادار به تمکین کرد. خلق های کرد و بلوچ و عرب و آذری همواره برای حقوق خود مبارزه کرده اند و در سه ماه اخیر تازه مبارزات مردم کرد و بلوچ اوج گرفته است. 
زنان ایران را که بیش از چهل سال است زیر ستم مضاعف به سر می برند نمی توان مجبور کرد که در مقابل ستم و زور و گلوله و اعدام سر تعظیم فرود آورند. زنان در این سه ماه هم جزو نیروهای محرک اصلی انقلاب بوده اند و هم جزو مهمی از جمعیت در خیابان. آنان تازه دارند خود را از زیر این بار سنگین ستم و تحقیر بیرون می کشند و سازمانی بهتر به مبارزات شان می بخشند.
سرکوب برای دانشجویان و جوانان، آزادی و شغل و آینده نمی شود. جوانان تازه در این سه ماه خود را از زیر بار این سال های طولانی تحقیر بیرون کشیدند و خود را پیدا کرده، احساس وجود کردند.  
برای تمامی خلق ایران نه تنها بحران هولناک اقتصادی وجود دارد بلکه خفقان سیاسی و فرهنگی هم وجود دارد.
 تازه تا پیش از مبارزات سه ماهه ی اخیر و انقلاب، ما شاهد چنین گستره ای از مبارزه نبودیم و برخی از طبقات و گروه های اجتماعی( پزشکان، وکلا و...) و فرهنگی( هنرمندان سینما، تاتر و موسیقی) و ورزشی تازه در این سه ماهه به گونه ای جدی تر به انقلاب پیوسته اند و مشوق آن شده اند.
و بالاخره تازه دارد جدال میان بالایی ها گرم می شود و روحانیون و طلاب و دیگر مخالفان در دستگاه حکومت صدای شان در می آید و ریزش ها بیشتر و بیشتر می شود.
و همین هاست که غیظ فرمانده ی پاسدار، کفتار قاآنی را در می آورد تا جایی که به زحمت می تواند ضعف خود را پنهان کند و جلوی اشک ریختن مضحک خود را برای از دست دادن این مقام و موقعیت و ثروت و قدرت بگیرد.
براین مبنا باید برای خامنه ای و سران سپاه اش روشن باشد که تا جایی که سرکوب خونین جنبش توده ها، بتواند گاه پسرفت و افتی در مبارزه به وجود آورد آنها ممکن است بتوانند پسرفت  و افتی را موقتا ایجاد کنند، افت های که همواره کوچک تر می شوند، اما آنها همچنان که در این ده سال اخیر نتوانستند بیش از این و هرگز نمی توانند این افت های کوچک و موقتی را تبدیل به یک افت دائمی و دریای خروشان خلق را تبدیل به دریای خاموش کنند.
 
مرگ بر خامنه ای
مرگ بر سران بسیج و سپاه
مرگ بر جمهوری اسلامی
زنده باد انقلاب توده ها
برقرارباد جمهوری دموکراتیک خلق به رهبری طبقه ی کارگر
 گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران
اول دی ماه 1401

  

   

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر