۱۴۰۱ شهریور ۲۹, سه‌شنبه

خیزش نوین

 
 خیزش نوین توده ها
 
 
شیرزنان و شیرمردان در صحنه ی نبرد 
ایران بار دیگر صحنه ی نبردی بزرگ شده است. نبرد خلق و ضد خلق، نبرد آزادی با اسارت و استبداد، نبرد خرد با حکومت جهل.
 این نبردی جانانه است و نیازمند یگانگی و پایداری و فداکاری. نبردی است از جانب تمامی طبقات مردمی ایران و در درجه ی نخست کارگران و کشاورزان و طبقات زحمتکش جامعه ی ایران علیه حکومت جانیان، علیه دزدان و فاسدان مال اندوز و علیه ریاکاران و خدعه گران و نیرنگ بازان. 
مبارزه ای چهل ساله
سابقه ی دیرین این نبرد بزرگ به همان زمان انقلاب 57 بر می گردد. همان زمانی که استبداد و تحجر به آزادی اعلام جنگ کردند و آن  را به عقب راندند و اکنون 41 سال است بر آن حکمفرمایی می کنند. وجه عمده این مبارزه، مبارزه برای آزادی و برای برقراری یک حکومت دموکراتیک و مستقل بوده است.
جنبشی علیه جنایت، علیه دزدی و علیه ریاکاری
جنبشی که پس از جانباختن «مهسای ایران» برخاست سر آن دارد که کل این نظام جهنمی را به گور بفرستد. نظامی که  دروغگویی و ریاکاری  اش در پی هر جنایت، هر دزدی و اختلاس و هر سرکوب خونینی، کل طبقات خلق ایران را به خشم آورده است.
اتحادی بزرگ
 زنان و مردان  شیردل ایران اکنون و پس از مرگ ژینا در اتحاد با یکدیگر جنبشی را برپا کرده اند که لرزه بر اندام این نظام حهنمی و در راس آن خامنه ای جنایتکار انداخته است.
این جنبش تمامی شهرهای ایران را در بر گرفته است. از کردستان تا بلوچستان و از آذربایجان تا بندرعباس.
زنان ایران در نبرد علیه سرکوب
در رهبری و بدنه ی این جنبش نقش دختران و زنان چشمگیر است. برای نخستین بار پس از سال ها جهشی در جنبش زنان پدید آمده است و آنها متحدتر و فعال تر از گذشته ظاهر شده اند. زنان روسری از سر بر می دارند، آن را آتش می زنند و موهای سر خود را می تراشند. این ها ادامه ی راه دختران انقلاب است که بر فراز ایستادند و روسری بر سر چوب کردند.
شکی نیست که افتخار این جهش نوین در مبارزه ی زنان از آن زنان شهر سقز و زنان کرد است. همچون زمان انقلاب که کردستان پیشگام تشکیل شوراهای شهر شد این بار زنانی از این دیار پیشروان جنبش زنان شدند و یاد طاهره قره العین را زنده کردند.
زنان ایران می خواهند سر به آسمان بسایند و در زمین این جمهوری نکبت و تحجر به اسیری گرفته شده اند. آنها اکنون در قفس و در زنجیر هستند و مبارزه شان با این زنجیرها و این قفس است. تقابل زنان با تحجر جمهوری اسلامی و سرکوب، وجه بسیار مهمی از مبارزه دموکراتیک انقلابی علیه جمهوری اسلامی است.
فرزندان طبقات زحمتکش بدنه ای اصلی جنبش هستند
زنان و مردان، دختران و پسرانی که در خیابان های علیه این نظام و علیه دیکتاتوری خامنه ای شعار می دهند به توده های زحمتکش و در راس آنها طبقه ی کارگر و کشاورز و به لایه های پایین و متوسط طبقه ی میانی تعلق دارند. این ها جمعیت اصلی کشورند. حضور طبقات مرفه هنوز آن چنان محسوس نیست و هنوز آنچنان که باید و شاید لایه های مرفه به این طبقات نپیوسته اند. شعار دانشجویان مبارز علیه بی عملی استادان دانشگاه، گوشه ای  از نقد بخش هایی از این طبقات است. آنان دیر یا زود  به این جنبش خواهند پیوست چرا که این ها مسائل آنها نیز هست. چیزی که هست این است که به دلیل موقعیتی که دارند بسیاری از آنان تا از آینده این جنبش و پیروزی قطعی آن مطمئن نشوند تن به ریسک نخواهند داد و چنین نخواهند کرد.
دانشجویان
 پس از مدت ها افت جنبش دانشجویی که دلایل گوناگونی دارد، ورود دانشجویان به صحنه ی نبرد، رنگ و بویی دیگر به جنبش آزادی خواهانه ی کنونی داده است. در بسیاری از دانشگاه های ایران دانشجویان دست به گردهمایی و راهپیمای زدند و با نیروهای انتظامی و بسیجی درگیر شدند. دانشجویان می توانند و باید پیشروان جنبش باشند. خواست ها و شعارها را تنظیم کنند و در صفوف اول مبارزه ی عملی جای گیرند.     
اشکال جنبش  
اشکال اصلی این جنبش گردهمایی و راهپیمایی و شعار دادن است. شعارها عموما از همان آغاز علیه گشت ارشاد، نیروهای انتظامی و بسیجی و حکومت است و«آخوند باید گم بشه» و« مرگ بر دیکتاتوری» و«مرگ بر خامنه ای» و «مرگ بر اصل ولایت فقیه» همواره در راس آنها جای دارد. 
 دخالت یگان ویژه و نیروهای انتظامی و سپاه کشتار که اکنون تمامی شریان های اصلی سیاسی و نظامی و اقتصادی را در دستان خود متمرکز کرده است موجب آن شده که توده ها به حمله ی متقابل به مزدوران دست زنند و این سپاه جهل و جنایت را گوشمالی های سخت دهند. افزون بر این توده ها به ماشین های گشت ارشاد، پلیس و نیز موتورهای کشتار حمله می کنند و آنها را به آتش می کشند.     
پیشروی و عقب نشینی حکومت
شکی نیست که جناح و باند خامنه ای و به اصطلاح هسته ی سخت قدرت آن قدر ابله است که عقب نشینی نخواهد کرد. جدا از غافلگیر شدن و عدم آماده گی و کلا ناتوانی در واکنش فوری نسبت به جنبش و یا ترس از عواقب چنین واکنش هایی، روش کلی آنها تا کنون و در بیشتر اوقات این بوده است که اجازه دهند جنبش توده ها تا حدودی نیروی خود را تخلیه کند و آن گاه و از نظر آنها هنگامی که خسته شدند و با سازماندهی نیروهای خود و برنامه ریزی، حمله ی همه جانبه ی متقابل کرده و سرکوب حداکثری را به اجرا در آورند.
عقب نشینی نکردن خامنه ای دلایلی دارد. دلیل نخستین آنها این است که اگر عقب نشینی کنند توده ها پیش آمده و خواست های تازه تری را طرح می کنند و آنها به ناچار باید عقب نشینی های دیگری کنند و این پایان اش وداع با حکومت خواهد بود. 
دیگر این که چنین کاری با رویاهای بزرگ و احمقانه ی این دارودسته برای تبدیل ایران به آنچه تصور می کنند هزار و پانصد سال پیش در شبه جزیره ی عربستان وجود داشت و سرعتی که برای تحقق آن در نظر گرفته اند جور در نمی آید.
سوم این که تصور این ابلهان بر این است که ملت ایران ظلم پذیرند و تن به سرکوبی می دهند که منظم و در همه ی جوانب و متداوم باشد. از نظر آنان در صورت وجود چنین سرکوبی، مردم ایران نه تنها از استثمارگران و ستمگران و آنها که سرکوب شان می کنند بدشان نمی آید بلکه دلبسته ی آنها نیز می شوند. به این ترتیب از نظر خامنه ای هر چه قدر ظلم و سرکوب منظم تر و همه جانبه تر باشد و تداوم بیشتری یابد مردم بهترتن به ستم خواهند داد و بره وار مطیع تر خواهند بود.
 اما دلیل چهارمی که وجود دارد این است که هر گونه عقب نشینی می تواند باندها و جناح های رقیب خامنه ای را درون قدرت فعال تر سازد و آنها زیرعنوان بی کفایتی خامنه ای و دفترش قدرت وی را تضعیف کرده و به مرور مال خود سازند.
به این ترتیب  از نظر خامنه ای و دفترش هر گونه عقب نشینی از جانب آنها به معنای برباد رفتن رویاهای او برای جانشین اش، رشد جنبش توده ها و به پیش گذاشتن خواست های تازه تر و نیز تضعیف باند وی در میان باندها و جناح های حاکم خواهد بود.
 مبارزه علیه جهنم تحجر و استبداد
سران مومیایی این نظام پوسیده و هواداران معدودش برای بردن مردم به«بهشت» موعودشان، در ایران جهنمی بزرگ، جهنم جهل و آزادی کشی و استبداد درست کرده اند. مبارزه ی کنونی خلق ایران علیه این جهنم و برای آزادی است و تا به دست آوردن آن ادامه خواهد یافت.      
 
زنده باد جنبش آزادیخواهانه ی و دموکراتیک زنان
زنده باد جنبش آزادیخواهانه و دموکراتیک توده ها
مرگ بر جمهوری اسلامی
برقرار باد جمهوری دموکراتیک خلق به رهبری طبقه ی کارگر
 گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران
30 شهریور 1401
 

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر