۱۴۰۲ تیر ۲۶, دوشنبه

راه اندازی گشت ارشاد، افزایش شدت سرکوب حکومت و بی حاصلی آن

 افزایش شدت سرکوب حکومت و بی حاصلی آن
 
پس از جلسه ی وزارت اطلاعات و سازمان حفاظت اطلاعات سپاه، حکومت سرکوب همه ی طبقات مردمی و در تمامی زمینه ها را تشدید کرده است. از بازداشت و زندان و کشتن زیر شکنجه و اعدام مبارزان طبقات استثمار شده و ستمدیده و بیش از همه از میان کارگران و خلق های محروم و رنجدیده کرد و بلوچ و عرب تا ترور زیر نام «فرمان ایست دادن» و یورش به محله ها و آتش زدن خانه های مردم محروم و ده ها محدودیت و جریمه و اخراج از درس و کار برای دانشجویان دانشگاه ها و استادان و وکلا و پزشکان.
از آنجا که مبارزات طبقات و توده ها اشکال بسیار گوناگون و گستره ای بسیار داشته و سر ایستادن ندارد این شکل ها و گستره و تداوم آن حکومت را به خشم و عصبیت جنون آمیزی دچار کرده است و به روال گذشته چاره ی کار را در گسترش دادن و شدت بخشیدن به سرکوب دانسته است.
از نظر حکومت این سرکوب شدید باید پیش از ماه های محرم و صفر و نیز این دو ماه صورت گیرد تا فضای ترس و وحشت فراگیر و مسلط شود و خاموشی مطلقی پیش از سالگرد ژینا برقرار گردد. برای همین تلاش می کند سرکوب را افسارگسیخته تر کرده و با جنایات خود بیش از پیش توده ها را به عقب براند.
خامنه ای و سران جنایتکار نظام: «حفظ نظام از اوجب واجبات است»!
همراه این سرکوب های شدت یافته بار دیگر صدای گوشخراش خامنه ای و حکومتیان اش نیز بلند شده است:
« حفظ نظام از اوجب واجبات است»!
و جانیان حاکم این عبارت را زمانی میان خود نشخوار می کنند که از یک سو در شرایط وخیمی قرارگرفته اند و ترس و وحشت از توده ها وجودشان را فرا گرفته است و از سوی دیگر می خواهند گونه های از سرکوب را انجام دهند که همه ی جناح های فاسد و دزد و جانی حاکم بر سر آنها یگانگی ندارند و این عبارت قرار است وحدت نداشته شان را نشان دهد.
«حفظ نظام از اوجب واجبات است» یعنی هر فریب و ریایی و هر فسادی و دزدی ای و هر عمل کثیف و شنیعی و هر جنایتی از سوی این مرتجعین که شیادانه می گویند برای خدا و دین انجام می دهند، برای حفظ این نظام متحجر و ننگین مجاز است!    
راه اندازی دوباره ی گشت های ارشاد به فرمان خامنه ای و بیت رهبری است
در این که خامنه ای و باندش در دفتر رهبری عامل اصلی راه اندازی دوباره ی گشت ارشاد هستند تردیدی نیست. خامنه ای یک مستبد تمام عیار است  که نه تنها مشتی مومیایی متحجر و جانی و فاسد را حاکم بر تمامی امور مردم کرده و نه تنها از هرگونه جلوه ای از حرکت مردمی هراس دارد، بلکه در عین حال هیچ صدای مخالف خود را برنمی تابد.
از سوی دیگر هر چند که از نظر حکومت تقابل با بی حجابی بسیار مهم است اما راه انداختن گشت های ارشاد تنها برای تقابل با بی حجابی صورت نمی گیرد بلکه جزیی از گسترده کردن سرکوب منظم و همه جانبه ی حکومت و ایجاد فضای پلیسی و خفقان در جامعه است.
روشن است که سرکوب کنونی، همه جانبه و مطلق یعنی در تمامی زمینه ها و در مورد تمامی تحرکات توده ها و تمامی طبقات و لایه ها و بخش هاست و به هیچ وجه تنها و یا بیشتر در مورد زنان و بی حجابی نیست بلکه شاید در مورد آن بیشتر به چشم می آید.
راه اندازی گشت ارشاد از نظر حکومت
با این همه از دیدگاه حکومت، راه اندازی گشت ارشاد یا دقیق تر گشت سرکوب و تمرکز نسبی روز مساله ی حجاب دو دلیل اساسی دارد:
 یکم این که هر گونه تثبیت آزادی پوشش در جامعه برآورده شدن بخش ناچیز و کوچکی از خواست های زنان( و در کنار آنها مردان) و تصرف یک سنگر و بنابراین ایجاد یک تعادل نوین بین دو نیروی متخاصم و رودرو یعنی حکومت و توده هاست و این امر می تواند شرایط را برای گام های بعدی مبارزات توده ها هموار سازد. مبارزاتی که شرایط کنونی جامعه نه تنها و به هیچ وجه بر پایان یافتن آن ها گواهی نمی دهد، بلکه برعکس به سوی تشدید کردن هر چه بیشتر آن پیش می رود.
و دوم برای این است که مرکز مخالفت ها به روی حجاب متمرکز شود و مسائل اقتصادی و سیاسی طبقات مردمی آن هم در این وضع هولناک تورم و فشارهای سیاسی به روی دیگر طبقات و لایه ها و همچنین برنامه های کثیف اقتصادی و سیاسی ای که حکومت یکی پس از دیگری به اجرا در می آورد به حاشیه رود و مبارزات پیرامون آنها متمرکز نگردد. این امر از نظرات توده ها در این خصوص نیز آشکار است که می گویند «کشور هزار مشکل دارد اما حکومت به تار موی زنان گیر داده است». 
گشت ارشاد از دیدگاه توده ها
 اما از دیدگاه توده ها مبارزه برای آزادی حجاب، هم بخشی از مبارزات فرهنگی - سیاسی  آزادیخواهانه و دموکراتیک آنها با حکومت است که هر گونه مقاومت در برابر سرکوب آن و در نتیجه پیشرفت کردن در آن منجر به پیشرفت مبارزات زنان برای گرفتن حقوق خود در دیگر زمینه ها خواهد شد، و هم موجب گسترش مضمون دموکراتیک و آزادیخواهانه  این مبارزه به دیگر بخش ها از جمله مسائل اقتصادی و سیاسی شده و موجب فعال شدن و جریان یافتن بیشتر آنها می گردد؛ همچنان که در مورد کشتن ژینا چنین شد و خیزش صرفا در حد مساله ی آزادی حجاب زنان باقی نماند بلکه به سرعت دیگر خواست های زنان را به میان آورد و نیز به حوزه های دیگر به ویژه دانشجویان، دانش آموزان، هنرمندان، استادان، وکلا و پزشکان و ... سرایت کرد و آنها را فعال کرد. نگاهی گذرا به رویدادها نشان می دهد که خیزش مزبور به سرعت سیاسی شده و خامنه ای و دفتر رهبری و سران سپاه را زیر حملات شدید خود گرفت و خواست سرنگونی حکومت را پیش گذاشت و در نهایت ضربات پی درپی پتک وار بر حکومت وارد کرد.  
دلایل شدت بخشیدن به سرکوب در شرایط کنونی
در شرایط کنونی تشدید سرکوب از جانب حکومت بیش از هر چیز دیگری نشانه ی دو امر است:
نخست ترس و وحشت شدید حکومت از توده ها و دوم ترس از آشکار شدن هر چه بیشتر تضادهای درونی حکومت.
مبارزات اوج گیرنده و انقلابی شدن توده ها
شرایط کنونی بیش از هر زمان دیگری برای حکومت ترسناک است. مساله تنها این نیست که حکومت تا مغز استخوان متحجر و فاسد و جنایتکار در تمامی زمینه ها و بنابراین ناسازگار با خواست توده هاست، و نیز این هم نیست که مردم از شرایط اقتصادی و سیاسی و فرهنگی ناراضی اند و سلطه ی این حکومت را بر نمی تابند و بنابراین جنبشی علیه آن به پا کرده اند، بلکه مساله در عین حال این است که جنبشی پدید آمده که در عین مرتبط بودن با شرایط بد توده ها و نیز فساد و تباهی حکومت قواعد خاص خود یعنی قواعد خاص جنبش و خیزش و انقلاب را می آفریند. توده ها دست به خیزش و انقلاب می زنند و خیزش و انقلاب نیز توده های انقلابی تری می آفریند.
توده ها اکنون بیش از بیست سال است که در پی تغییر این حکومت هستند و پس از آنکه از اصلاح گری گذر کردند به تغییر اساسی حکومت پا گذاشتند و راه جنبش و خیزش و انقلاب را در پیش گرفتند. این نیز راهی است که مراحل گوناگونی از جنبش و خیزش و انقلاب را دارد و توده ها اکنون بیش از پیش در حال طی کردن این مراحل و دارای گرایش به انقلابی شدن بیشتر هستند. این گرایش به انقلابی شدن هر چه بیشتر توده هاست که بیش از هر چیز حکومت را دچار وحشت و هراس کرده است.
آشکار شدن تضادهای درونی و گسترده شدن و شدت ریزش نیروهای درون حکومت
دلیل دوم نه تنها شدت گرفتن هر چه بیشتر تضادهای درونی حکومت بلکه در عین حال آشکار شدن گستره و هر چه بیشتر شدن ریزش نیروهای درون حکومت و بنابراین تلاش برای پنهان کردن ضعف های درونی حکومت یا دقیق تر تلاش برای خفه کردن تضادها و ضعف هاست؛ زیرا که ناتوانی در خفه کردن آنچه در درون می گذرد، تضادهای درونی جناح ها و باندهای درون رژیم را شدیدتر و غیرقابل کنترل تر می کند.
در چنین زمانی حکومت تلاش می کندبا سرکوب خشونت بار جنبش، خود را از بیرون یگانه و مستحکم نشان دهد تا توده ها از آن بترسند. مانند یک نیروی پوشالی که تنها نامی از آن مانده و از این نام برای ترساندن رقیبان استفاده می کند.
دو گرایش متقابل در دو سو
در واقع در زمانی که جنبش از نقطه نظر انکشاف و تجلی اشکال بیرونی آن تا  حدودی دچار افت می شود، در مجموع یعنی با وجود یاس ها و افسرده گی های برخی از عقب نشینی جنبش و گوشه گیری و انفعال و واکنش های منفی چون خودکشی و مهاجرت و غیره، از نظر گستره ی کمی و شور و حال مبارزان رو به سوی اوج و از نظر محتوای درونی خود رو به سوی ژرفش و غنا یافتن بیشتر می کند. از سوی دیگر زمانی که حکومت از سرکوب تجلی بیرونی جنبش فارغ شد نه تنها باید در ترس و وحشت از بروز دوباره ی جنبش به سر برد و برای آن راه های سرکوب تازه ای بیندیشد بلکه باید با تضادهای رشد یابنده ی درون خود مواجه شود.
به این ترتیب در شرایط کنونی دو صف و دو جبهه ی ارتجاع و انقلاب آماده ی نبردهای تازه و جدی تری می شوند. یکی از فرصت استفاده کرده و به  خود  گستره و غنای بیشتری بخشیده و برای رزم های دلاورانه تری آماده می شود و دیگری تضادهای درونی تشدید یافته اش بازهم بیشتر سرباز کرده و حال با ریزش های بیشتری از درون و تحلیل رفته تر از پیش با جنبش انقلابی توده ای مواجه می شود. روشن است که این ریزش های درونی همچنین موجب شکل گیری هر چه بیشتر و البته محدودتر یک ارتجاع سفت و سخت می شود. ارتجاعی که تا به وسیله توده ها در هم کوبیده و خرد نشود می تواند خود را بازهم گرد آورد و با سخت جانی از منافع حقارت بار و کثیف خود دفاع کند.   
از دیدگاه طبقه ی کارگر، پایه و اساس، اتکا به طبقات مردمی و نیروهای خود جنبش هست نه تضادهای درونی حکومت. اما این به این معنا نیست که تلاش نکند که تضادهای درونی حکومت را تشدید و بنابراین ریزش های درون آن را بیشتر نکند.
زنده باد شورش و انقلاب
مرگ بر جمهوری اسلامی
برقرار باد جمهوری دموکراتیک خلق
 گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران
26 تیر 1402    

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر