۱۴۰۲ خرداد ۱۹, جمعه

برخی مسائل در خیزش انقلابی کنونی و موضع طبقه ی کارگر(11 و12)

 
 
برخی مسائل در خیزش انقلابی کنونی و موضع طبقه ی کارگر( بخش11) 
 
نکاتی درباره ی مبارزات مناطق مرکزی و پیرامون علیه حکومت روحانیون
 و استبداد دینی و مذهبی در ایران( متن کامل)
( بخش نخست)
 
یکی از ویژگی های اساسی انقلاب دموکراتیک کنونی جهت گیری آن علیه حکومت روحانیون و استبداد دینی و مذهبی است. در مورد این مساله باید بین حکومت روحانیون و استبداد دینی و مذهبی و پیرو دین و مذهب بودن و یا گرایش داشتن به آن و حتی مبارزه با حکومت مذهبی با استفاده از دین و مذهب فرق گذاشت.
در گذشته ما درباره ی رشد ناموزون مبارزه و انقلاب در ایران صحبت کرده ایم. اکنون نیز با نگاهی به رشد مبارزات انقلابی در ایران در مناطق مرکزی و پیرامون به برخی تضادها و ناموزونی ها در نقش مذهب و روحانیون در مبارزه با حکومت روحانیون و استبداد دینی و مذهبی اشاره می کنیم.
ویژگی های اساسی مبارزه در مناطق مرکزی
نخستین ویژگی در مناطق مرکزی که بیشتر خلق فارس حضور دارد مبارزه علیه حکومت روحانیون و استبداد دینی و مذهبی است. در اینجا پیکان تیز مبارزات سیاسی و فرهنگی( و گاه حتی مبارزات اقتصادی)علیه اشکال این استبداد و نهادهایی است که این استبداد به آنها متکی است و یا از آنها برای پیشبرد اهداف خود استفاده می کند.
ویژگی دوم در مناطق مرکزی این است که در این مبارزات توده ها دین و مذهب دیگری ندارند و از این رو مبارزات شان استوار به دین و مذهب دیگری نیست.
ویژگی سوم این است که این مبارزات بدون حضور روحانیون حتی عموما روحانیون مخالف حکومت استبدادی پیش می رود.
ویژگی چهارم آن این است که تقریبا به طور مطلق شعارهای مذهبی داده نمی شود و حتی مراسم های سوگ تا حدود زیادی از آن حالت سنتی و مذهبی قرون وسطایی خود درآمده و اشکال مدرن یا نسبتا مدرن به خود گرفته است.
ویژگی پنجم این است که تسلط دین اسلام و مذهب شیعه بر امور کشور موجب شده است که گرایش دین گریزی و تمایل به بی دینی در این مناطق به ویژه میان جوانان و نسل های نو زیاد باشد.
البته در مناطق مرکزی اقلیت بهاییان و نیز دراویش وجود دارند که هر دو زیر ستم مذهبی هستند. این دو اقلیت نیز علیه حکومت استبداد دینی هستند و جدا از این که خیلی امکان شعارهای خاص خود را ندارند( به ویژه بهاییان) با شعارهای سراسری موجود که هدف اساسی آن جدایی دین و مذهب از حکومت است آشکار و پنهان همراهی می کنند.
ویژگی های اساسی مبارزه در مناطق پیرامون
الف- کردستان
در کردستان ویژگی نخست نیز به روشنی صدق می کند. توده های کرد علیه حکومت روحانیون و استبداد دینی و مذهبی هستند.
در مورد ویژگی دوم باید گفت که کردها مسلمان سنی هستند و نه شیعه. بنابراین نه تنها زیر ستم ملی به سر می برند بلکه زیر ستم مذهبی نیز هستند. تمامی حکومت های صد سال اخیر ایران خواه دارو دسته ی پهلوی ها و خواه متحجرین جمهوری اسلامی نسبت به وضع اقتصادی و سیاسی و فرهنگی آنها مطلقا بی توجه بوده اند و نه تنها تا توانسته اند مبارزات توده های این منطقه را برای احقاق حقوق خود سرکوب کرده اند بلکه آن را در محروم ترین و عقب مانده ترین شکل از جهت اقتصادی و سیاسی و فرهنگی قرار داده اند. خواست های خلق کرد خواست های ملی، مذهبی( رها شدن از ستم حکومت شیعه به روی سنی) و بنابراین خواست های اقتصادی و سیاسی و فرهنگی است.(1)
در مورد ویژگی سوم باید گفت که در کردستان روحانیون سنی نیرو و قدرت و نفوذ دارند اما قدرت و نفوذشان از نظر سیاسی زیاد نیست. در این منطقه نیروهای سیاسی به ویژه نیروهای دموکرات و چپ دارای نفوذ در توده ها هستند و حرف اول را می زنند.
در واقع به سبب گرایش به نیروهای سیاسی و چپ و همچنین نبردهای چهل ساله ی اخیر جو مسلط در کردستان لائیک است و علیرغم حضور مذهب تسلط آن چندان حس نمی شود. با این همه کردهای ما سنی مذهب هستند و سران مذهبی آنها خواه در زمان انقلاب و خواه در رویدادهای اخیر تلاش ها و مبارزاتی داشته اند و حکومت خودپرست نیز با آنها در افتاده و برخی از آنها را به زندان افکنده است.
در کل  در مورد کردها امر ملی مهم تر از امر مذهبی است. آنها با به دست آوردن خواست ملی می توانند آزادی مذهبی خود را نیز به دست آورند. در اینجا مبارزات مذهبی زیر تاثیر مبارزات سیاسی توده ای و حزبی است. سیاست روز است که نقش اصلی را بازی می کند و نه سیاست مذهب سنتی و تعلقات دینی.
 در مورد ویژگی چهارم و پنجم نیز در کردستان نه تنها شعارهای مذهبی داده نمی شود بلکه گرایش غیرمذهبی به دلیل نفوذ جریان های لائیک بسیار بیشتر  از مناطق مرکزی است. روشن است که این گرایش خود موجب دین گریزی کردها از همان سال های انقلاب 57 و پیش از آن بوده است.    
ب- بلوچستان
در مورد ویژگی نخست تفاوتی اساسی میان خلق بلوچ و توده های فارس و خلق کرد دیده نمی شود. مبارزه اساسی مردم بلوچ علیه حکومت روحانیون و استبداد دینی و مذهبی است.(2)
در مورد ویژگی دوم: با توجه به این که توده های بلوچ مذهب سنی دارند و این اقلیت دینی در ایران زیر ستم است به آن توسل جسته می شود. در اینجا به جز تضادهای طبقاتی( طبقات خلقی کارگران، کشاورزان، خرده بورژوازی و بورژوازی ملی ) دو گرایش مذهبی و ملی محرک خلق بلوچ هستند و به مجموعه ی تضادها با حکومت شدت می بخشند.
درمورد ویژگی سوم وضع این گونه است که در بلوچستان سنی مذهبان بلوچ، پیشوایان مذهبی دارند و مبارزات توده های بلوچ طی این چهار ماه اخیر بیشتر به وسیله ی این پیشوایان به ویژه مولوی عبدالحمید اسماعیل زهی امام جمعه زاهدان رهبری شده است تا جریان های سیاسی و ملی.(3)
از این رو حداقل از نظر ظاهری جریان های طایفه ای که در آنها گرایش های مدرن نیز یافت می شود، روشنفکران بلوچ و جریان های نیمه سکولار و سکولار خرده بورژوا در حاشیه بوده اند. اما این جریان های به اصطلاح در حاشیه، به نظر نقش مشاور مولوی عبدالحمید و دیگر رهبران مذهبی را اجرا کرده و نظرات نقادانه و نیز تشویقی خود را به رهبری مذهبی ارائه داده و می دهند.
 در این جا و برخلاف کردستان، توده های بلوچ تا حد زیادی زیر لوای مذهب زیر ستم سنی مبارزه کنند تا زیر پرچم ملیت بلوچ. تمامی مبارزات این چهار ماه مردم بلوچ از مسجد مکی و پس از نماز جمعه آغاز شده است. بنابراین توده های بلوچ بیشتر با مذهب شان علیه حکومت دینی و مذهبی مبارزه می کنند تا با ملیت شان. به بیانی دیگر راهبر اندیشه و سیاست شان در مبارزات ملی و مذهبی، مذهب است.
در کل در بلوچستان این مذهب و مبارزات زیر لوای مذهب است که مسلط است، اما این مبارزات مذهبی خود جهت گیری علیه حکومت استبداد دینی و مذهبی دارند و گرچه خواست آزادی مذهبی و علائق دینی خود را دارند اما به هیچ وجه شعارهایی به نفع مثلا حکومت دینی و مذهبی در خود بلوچستان نمی دهند و از این رو قویا متحد مبارزات خلق های دیگر علیه حکومت استبدادی دینی حاکم هستند. 
 در مورد ویژگی چهارم: توده های بلوچ نیز شعارهای مذهبی نمی دهند، اما ضدیت با دین و مذهب آن چنانکه در میان فارس ها و حتی از آن بیشتر در میان توده های کرد وجود دارد موجود نیست. این امر اما به هیچ وجه مانع از آن نیست که توده های بلوچ شدیدترین مبارزه را با حکومت و روحانیون و دین و مذهب حاکم داشته باشند. آشکار است که بلوچ ها ضد اسلام و شیعه نیستند، بلکه ضد حکومتی به نام اسلام و به نام شیعه هستند.
اما در مورد ویژگی پنجم: به نظر آن گرایش دین گریزی و لائیکی که در میان فارس و کردها و دیگر مناطق ایران وجود دارد در بلوچستان حتی در میان جوانان وجود ندارد. 
بیراه نیست در اینجا اشاره کنیم که اصولا آن گسستگی نسلی که به ویژه در میان فارس ها شدت گرفته بود به رغم وجود آن در میان کردها و بلوچ ها، اما آن شدت را ندارد. و این در میان مردم بلوچ به ویژه به مساله ی سنتی بودن جامعه و نقش مسلط نسل های مسن تر و پیران برمی گردد و در مورد کردها جدا از نقش سنتی نسل های پیشین، مساله ملی نیز دخالت دارد که به کل این خلق یک وحدت می بخشد و آن را در مقابل ستم یک پارچه می کند.
هرمز دامان
نیمه نخست بهمن ماه 1401
 
 
برخی مسائل در خیزش انقلابی کنونی و موضع طبقه ی کارگر( بخش 12 ) 

نکاتی درباره ی مبارزات مناطق مرکزی و پیرامون علیه حکومت روحانیون
 و استبداد دینی و مذهبی در ایران( بخش پایانی
پ- ترکمن صحرا
به نظر می رسد که در ترکمن صحرا که مردم اش سنی مذهب هستند نیز چنین وضعی حاکم باشد و توده های این منطقه نیز مانند توده های ستمدیده ی بلوچستان در زیر ستم ملی و مذهبی جمهوری اسلامی به سر برند، با این تفاوت که این مناطق به سبب وجود زمین های کشاورزی و وضع آب و هوایی، کمتر مانند بلوچستان و یا کردستان دچار محرومیت بوده اند. با توجه به این که بخش های از توده های بلوچ برای کار به این منطقه مهاجرت می کنند بین آنها و خلق ترکمن تا حدودی به جهت کاری و تا حدودی به جهت سنی بودن یک اتحاد در مبارزه علیه حکومت روحانیون شیعه و استبداد دینی و مذهبی ایجاد شده است. 
این اواخر و بر بستر مبارزات انقلابی جاری در جامعه مبارزات سنی مذهبان در این منطقه اتحاد معینی با مبارزات در بلوچستان داشت و در پشتیبانی از مولانا گرگیج  امام اهل سنت که نه تنها به وسیله ی جمهوری اسلامی از امامت جمعه عزل شد بلکه قرار بود محاکمه هم بشود توده های سنی ترکمن و بلوچ در گالیکش به مبارزات دامنه داری دست زدند.
به طور کلی در طول چهل سال اخیر به جز اوائل انقلاب و جنبش دهقانی در این منطقه و برخی مبارزات جسته و گریخته ی دیگر کمتر با مبارزاتی مانند بلوچستان و کردستان روبرو بوده ایم. 
ت- خوزستان
اکثریت خلق عرب شیعه است و بنابراین مبارزات خلق عرب با حکومت استبداد دینی جنبه ی مذهبی نداشته بلکه اساسا جنبه ی ملی داشته است و تضاد اساسی آن با حکومت مرکزی به سبب بی توجهی تقریبا مطلق به مناطقی که توده های عرب در آنها زندگی می کنند و نیز مسائل سیاسی و فرهنگی آنها است. در مبارزات اخیر، خلق عرب در خوزستان و دیگر نقاط ایران شرکت داشت اما نه به عنوان خلق عرب و با خواست های مشخص خویش بلکه به عنوان جزیی از کل مردم مبارز. برای ما هنوز دلیل اصلی آن مشخص نیست اما شاید بتوان گفت که به دلیل برخی گرایش ها سنتی و عقب مانده در میان لایه های میانی و پایینی طبقات زحمتکش این خلق، شعار« زن، زندگی، آزادی» کشش لازمه را برای به میدان کشیدن خلق عرب به گونه ای مستقل نداشته است. و این در حالی است که کارگران و فرهنگیان و بازنشسته های عرب در تمامی مبارزات صنفی و اقتصادی و سیاسی حضور داشته و برخی از آنها رهبران مبارزات کارگران( کارگران نیشکرهفت تپه و فولاد اهواز) و فرهنگیان بوده اند.   
ث- آذربایجان 
آنچه که در مورد خلق ترکمن و عرب گفته شد در مورد خلق آذربایجان( عمدتا آذربایجان شرقی) نیز راست در می آید. این جا نیز مساله مذهبی( با توجه به این که سنی مذهبان در آذربایجان شرقی و به ویژه غربی وجود دارند) و یا حتی ملی آن چنان که در مورد کردستان و بلوچستان شدت گرفت حاد نشد، اگرچه همراهی های مداومی بین خلق آذربایجان با خلق کرد و بلوچ و دیگر ملیت ها صورت گرفت و یک نوع یگانگی بین این خلق ها به وجود آمد اما این به نظر بیشتر جنبه ی ملی داشت تا مذهبی. جدا از این خلق آذربایجان در مبارزات اخیر بیشتر همراه با مبارزات عمومی در سراسر کشور بود تا مبارزات خاص خودش و با خواست های ویژه ی این خلق و بنابراین آن ویژگی هایی که در مورد مبارزات در مناطق مرکزی بیان کردیم تا حدود زیادی در مورد خلق آذربایجان نیز راست در می آید. جدا از برخی یگانگی های مذهبی، شاید یکی از دلایل آن نبود تشکیلات و رهبری ملی( در مقایسه با کردستان) و مذهبی( در مورد سنی مذهبان و در مقایسه با بلوچستان) در میان این خلق و همچنین توجه به نسبه بیشتر به استان های این منطقه نسبت به استان های کردستان و بلوچستان باشد.
تفاوت اساسی بین مناطق مرکزی و پیرامون
ویژگی نخست: مبارزه علیه حکومت روحانیون و استبداد سیاسی و فرهنگی دینی و مذهبی است.
 در مورد این ویژگی تمام خلق های ایران متحد هستند. همه علیه حکومت روحانیون و استبداد مذهبی مبارزه می کنند.
ویژگی دوم: در این مبارزات توده ها دین و مذهب دیگری ندارند و از این رو مبارزات شان استوار به دین و مذهب دیگری نیست.
در این مورد می توان گفت که مناطق مرکزی پیشروتر از مناطق پیرامونی هستند زیرا نه تنها بدون توسل به دین و مذهب دیگری با حکومت می جنگند بلکه جریان گریز از مذهب در آنها از مناطق دیگر به جز کردستان( که گرایش لائیک قوی است) بیشتر است.
البته در شرایط مشخص فعلی و با توجه با بافت ناموزون دینی و مذهبی در ایران نمی توان این را یک مشکل و یا مانعی برای تکامل مبارزات دانست. با توجه به اینکه اقلیت های دینی ومذهبی زیر ستم شدید حکومت هستند این مساله از جهاتی یک دایره و دامنه ای برای تحرک بیشتر خلق ستمدیده ی بلوچ و ترکمن و دیگر اقلیت های مذهبی پدید آورده است. به دلیل همین ستم های شدیدتر است که در مناطق پیرامونی موج کنونی مبارزه شدت و تداوم بیشتری یافته است.
ویژگی سوم: بدون حضور روحانیون حتی عموما روحانیون مخالف حکومت استبدادی پیش می رود.
در واقع در بیشتر مناطق به جز بلوچستان و نیز ترکمن صحرا مبارزات بدون حضور روحانیون( مناطق مرکزی) و یا نقش نسبتا حاشیه ای(کردستان) پیش می رود. بلوچستان تقریبا استثنا است. در مقاطعی از انقلاب 60- 57 نیز بخش مهمی از خلق آذربایجان با پرچم شریعتمداری و حزب خلق مسلمان با حکومت وقت مبارزه کرد.
ویژگی چهارم: تقریبا به طور مطلق شعارهای مذهبی داده نمی شود.
در هیچ کدام از مناطق حتی مبارزات مردم بلوچ ما شعارهای مذهبی داده نمی شود. جنبش بلوچ با رهبری مذهبی نیز یک جنبش لائیک و خواهان جدایی دین از دولت است.
ویژگی پنجم: گرایش دین گریزی و تمایل به بی دینی در این مناطق به ویژه میان جوانان و نسل های نو زیاد باشد.
دین گریزی و همچنین گرایش به سکولاریسم و کلا نوزایی فرهنگی در مناطق مرکزی و کردستان بیشتر از مناطق دیگر است.
شکی نیست که در موج های بعدی خیزش انقلابی که دیر یا زود فرا خواهد رسید تغییرات زیادی در وضعیت های شرح داده شده صورت خواهد گرفت.
هرمز دامان
نیمه دوم خرداد 1402
یادداشت ها
1-    البته آنچه که رفتار سیاسی و فرهنگی حکومت است با آنچه خلق خود و در پی مبارزات خویش به دست می آورد دو مساله ی جداگانه است. خلق کرد از نظر سیاسی و فرهنگی رشد بسیار کرده است اما نه در نتیجه تلاش سازمان یافته ی حکومت مرکزی و دادن امکانات سیاسی و یا خدمات فرهنگی بلکه در نتیجه ی مبارزه ی خلق با حکومت مرکزی خواه نوع سلطنتی و خواه نوع ولایت فقیهی آن.
2-    عقب مانده گی اقتصادی این منطقه وحشتناک است. به راستی که انگار مردم بلوچستان هیچ گاه جزو مردم این سرزمین و ایران نبوده اند. ستم به مردم این منطقه یکی از هولناک ترین ستم ها در میان ستم به ملیت ها بوده است. فقر دهشت انگیزی که در این منطقه وجود دارد در تمامی کشور بی مانند است. چنین درجه ای از ستم به مردمی محروم نیز بی سابقه است.
3-    تا حدودی مانند آل شبیر رهبر مذهبی خلق عرب در سال ها نخست انقلاب و نیز شیخ عزالدین حسینی رهبر مذهبی کرد در همان سال ها که البته شیخ عزالدین گرایش انقلابی داشت و عموما در کنار چپ های کردستان و ایران بود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر