۱۴۰۲ شهریور ۲۷, دوشنبه

سیاست سرکوب جنایتکاران در سالگرد خیزش بزرگ و تداوم ناگزیر مبارزات توده ای

 
 
 سیاست سرکوب جنایتکاران در سالگرد خیزش بزرگ
 و تداوم ناگزیر مبارزات توده ای
 
سیاست سرکوب مستبدان حاکم و برقراری حکومت نظامی 
همان گونه که می شد تصور کرد جانیان و مال پرستان حاکم بر کشور تمامی راه های ممکن برای برگزاری مراسم سالگرد قتل مهسا و خیزش بزرگ را مسدود کردند و با برقراری حکومت نظامی آشکار در شهرهایی که مراکز جنبش بودند و به ویژه در کردستان حتی امکان برگزاری مراسم سوگ ساده ای را ندادند. آنها برای این که«پشیمان نشوند» ( جانی پاسدار سلامی پیش از این گفته بود که«نباید پشیمان شده باشیم از اینکه کاری را نکرده باشیم») کار نکرده ای باقی نگذاشتند. هم نیروهای پیشرویی را که می شناختند و می دانستند که می توانند موجب تحرک توده ها در این روز شوند به اشکال گوناگون در بند کردند(بازداشت، زندان، حصر و...) و هم با حضور سنگین نیروهای نظامی خود در خیابان های شهرهای ایران عملا مانع هر گونه شکل گیری مبارزه از جانب آن نیروهای پیشرویی شدند که از نظر خودشان ممکن بود از دست شان در رفته باشند.
 وضع مبارزه ی توده ها در سالگرد خیزش
از آن سوی توده های مردم که میل شدید برای برگزاری مراسم جانباخته گان و تداوم مبارزات خویش را در خیابان ها داشتند، با وجود این چنین تمرکز نیروهای زیادی از جانب حکومت و موانع سنگینی که برای پیشگیری از برقراری مراسم و مبارزه ی خیابانی برقرار کرده بود طبعا نمی توانستندآن گونه که تمایل داشتند و در نظرشان بود مراسمی برگزار کنند و یا گردهمایی و راهپیمایی داشته باشند و مبارزات خود را در خیابان ها پیش برند. 
با  این همه پیش و پس از آن شکل هایی از مبارزه همچون گردهمایی های کوچک( و این میان شلیک نیروهای حکومت و جان باختن یک جوان کرد مبارز به نام حامد باقری در گلشهر کرج)در تهران و شهرستان ها، شعار دادن شب هنگام در ساختمان ها علیه خامنه ای و آتش زدن بنرها و... را پیش بردند و نشان دادند که آماده ی رزمی دیگر شده اند( گردهمایی ها و راهپیمایی های خارج کشور مساله ی دیگری است).
تصور جانیان حاکم از نتایج سیاست های سرکوب خود 
از آنچه روی داد می توان این گونه برداشت کرد که تصور حاکمان جنایتکار این بوده است که با پیشگیری از برگزاری مراسم سال مهسا و احیانا تولد مرحله ای تازه از مبارزات توده ای می توانند فضای کشور را آرام کنند و به این وسیله از برگشت اوضاع به پیش از آن، به ویژه سه چهارماه پس از قتل مهسا جلوگیری کنند و شرایط جامعه را به سوی سکوت و آرامش و«عادی سازی» پیش ببرند.
گویا آنها این گونه اندیشیده اند که اگر مراسمی در این روز برگزار نشود و این روز و احتمالا چند روزی پس از آن سپری گردند، هم از یک اوج تازه در جنبش که می تواند موجبات جهش نویی را در آن ایجاد کند جلوگیری کرده اند و هم با ایجاد سکته و طولانی کردن زمان افت و رکود در مبارزه عمومی، انگیزه های توده ها را برای مبارزه علیه حکومت کاهش داده اند. به این ترتیب توده ها سرد شده و مجبور به تمکین به حکومت ستم و استثمار خواهند شد و امور شکل عادی خود را باز خواهند یافت.
شور و شوق مبارزه در توده ها
از این سوی اما توده ها با شور و شوق آشکار و نهان خویش و با فراخوان های فراوان نشان دادند که تا حدودی تجدید قوا کرده و آماده ی حملات تازه و تداوم مبارزه در اشکال رودرو و خیابانی شده اند.
عوامل دست اندرکار در گسترش و پیشرفت جنبش
جدا از این امر که به شرایط و قوانین تکامل خود مبارزات توده ای و گستره ی مبارزان پیشرویی که می آفریند برمی گردد، در یک سال اخیر در نتیجه ی استبداد دینی حاکم و تسلط مال پرستان جانی و دزد، شرایط اقتصادی و سیاسی و فرهنگی بسیار بدتر از سال پیش از آن شده است و بنابراین شرایط عینی زندگی نیز توده های بیشتری را به سوی مبارزه علیه حکومت رانده است.
از این رو تا جایی که صحبت بر سر توده هاست دو عامل دست اندرکار پیشرفت انگیزه های مبارزه و رشد آن است:
 نخست شرایط عینی زندگی توده ها، و در این خصوص باید به ویژه به وضع فلاکت بار معیشت اکثریت کارگران و کشاورزان و زحمتکشان و توده هایی که هر روز بیشتر در فقر و فلاکتی نفس بُر و هلاکت بار فرو می روند و همچنین وضع کشور در زمینه های گوناگون از سیاست و فرهنگ گرفته تا وضع آموزشی و بهداشتی و محیط زیستی اشاره کرد و سپس به تضاد بین خواست های طبقات مردم در این امور از یک سو و از سوی دیگر در دست گرفتن امور به وسیله ی مشتی متحجر مستبد مال پرست که تا مغز استخوان در فساد و تباهی فرو رفته اند. این امور موجب گسترش هر روزه ی نارضایتی در میان توده ها و طبقات مردمی و شدت یافتن آن می شود.
 و دوم شرایط مبارزات توده ای و آگاهی های روزافزونی که به وجود می آورد و پیشروانی که از خود بیرون داده و می دهد و کینه و نفرتی که ستم حکام جانی و خونخوار در ذهن و روان مبارزان از افرادپیشرو تا خانواده های جانباخته گان به وجود آورده و بیش از آن به وجود می آورد.
 به این ترتیب خواه در نتیجه ی شرایط عینی که توده های بیشتری را به سوی مبارزه می راند و خواه شرایط ذهنی توده های پیشرو در مبارزات سال های اخیر و به ویژه یک سال گذشته نیروی شگرفی تجمع یافته که خواهان بیرون زدن و برآمد کردن است.
تصور باطل جانیان حاکم
بر این مبنا تصور حکومت از این که چنانچه سدهایی ایجاد کند تا مانع از بروز این نیروهای تجمع  یافته عینی و ذهنی شود خیال باطلی است. چنین سدهای و حتی بسیار قوی تر از آنچه که حکومت بر پا کرد در بهترین حالت تنها می تواند موجب به عقب افتادن بروز این نیروها شود اما نمی تواند مانع بروز نهایی آنها گردد.
در حقیقت ایجاد سد در مقابل این امیال و خواست های بحق، موجب تجمع و تمرکز بیشتر آن شده و چون این نیروی انباشت شده نارضایتی و اعتراض و خشم و نفرت و کینه امکان بروز در زمان معین را نداشته است، انبوه تر و متمرکزتر شده در زمانی که بالاخره بروز می کند سخت توفانی تر و هراسناک تر و ویرانگرتر خواهد بود.
سیاست کنونی حکومت برای پیشگیری از مبارزات مانند آن است که بر سر دیگی که آتشی بزرگ در زیرش زبانه می کشد، درپوشی گذارند و با فشار روی درپوش مانع بیرون زدن بخار گردند. نتیجه این است که حرارت و گرما و بخار داخل بیشتر شده و در زمان معین دیگ منفجر شود.
این امر در تمامی دوران بیست و پنج سال اخیر جنبش دموکراتیک خلق ایران دیده شده است. اگر قرار بود توده ها جنبشی دیگر برپا نکنند پس از جنبش 88 و سرکوب شدید آن دیگر برپا نکرده بودند. اگر قرار بود با سرکوب جنبش همه چیز پایان یابد پس از دی ماه 96 و یا آبان 98 و چنان کشتاری پایان یافته بود و توده ها به سکوت مطلق گراییده و تن به تمکین و ستم داده بودند.
اما آن سرکوب ها نه تنها مانع بروز جنبش نشد بلکه شرایط تبدیل آن به خیزش بزرگ 1401را به وجود آورد. پس سرکوب این خیزش که حکومت حتی تا کنون آن گونه که خواسته موفق به انجام آن نشده است شرایط را برای تبدیل آن به خیزشی بزرگ تر و تداوم انقلاب آماده خواهد کرد.
زنده و پر دوام باد خیزش توده ها
مرگ بر جمهوری اسلامی
برقرار باد جمهوری دموکراتیک به رهبری طبقه ی کارگر
 گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران
28 شهریور 1402

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر