۱۴۰۱ بهمن ۱۶, یکشنبه

تنها توده های متحد می توانند انقلاب را به پیش برند!

 
 
تنها توده های متحد می توانند انقلاب را به پیش برند!
 
قطب متحد توده ای در مقابل حکومت
یکی از مسائل مهم در دو دهه ی اخیر بی اعتماد شدن روز به روز بیشتر توده های مردم به سران حکومت و دولت است. رشد هر چه بیشتر بی اعتمادی پس از تقلب در انتخابات ریاست جمهوری سال 88 صورت گرفت و به مرور با افشای اختلاس های میلیاردی و دزدی های کلان، توطئه ها و قتل ها و جنایت های پشت پرده، فامیل بازی های سران حکومت و حقوق های آنچنانی برای بستگان خود، افشای اقامت آقازاده ها و دُردونه های روحانیون حاکم در فرنگ و امثال آنها شدت گرفت و موجب جدا شدن هر چه بیشتر صف مردم از حاکمان و نفرت از آنها شد.
این بی اعتمادی تاثیر خود را در مواردی مانند سیل و زلزله گذاشت و موجب شد که با توجه به خبرهایی که مردم در مورد دزدی های حکومتیان از کمک های بین المللی و داخلی شنیده بودند دیگر حاضر نشوند کمک های خود را از طریق حکومت میان آسیب دیده گان توزیع کنند. بنابراین خود دست به کار شدند. یا مستقیما به مراکز زلزله فرستادند و یا با واسطه ی افرادی که توده های مردم به آنها اعتماد داشتند مانند ورزشکاران این کمک ها را انجام دادند.
این امر در زلزله ی سال 96 در منطقه ی کرمانشاه و اکنون هم خوی بسیار به چشم خورد. در مواردی این چنین و به ویژه در مورد زلزله در خوی مردم دیگر نه تنها به حکومت بی اعتماد هستند بلکه با توجه به رویدادهای پنج ماه اخیر اساسا فکر نمی کنند که دولت حاکم میلی به یاری به زلزله زده گان داشته باشد.
اما این بی اعتمادی به حکومت، در شرایط کنونی یک روی دیگر نیز دارد و آن گرایش به اتحاد مردم میان خود و در چارچوب مبارزات و انقلاب اخیر است. در واقع توده های مردم نه تنها به حکومت بی اعتماد هستند و نه تنها دیگر روی دولت و خامنه ای و پاسداران اش حساب نمی کنند بلکه روابطی میان خود ایجاد کرده اند که به شکل یک قطب در مقابل حکومت سر بر افراشته است؛ یک قطب متحد توده ای در مقابل حکومت. این قطب می خواهد خود امر یاری به زلزله زده گان را به عهده بگیرد.
در زمان انقلاب 57 نیز به ویژه طی زلزله ی طبس همین امر روی داد. یعنی حکومت شاه هیچ اقدام درخوری در خدمت رسانی به زلزله زده گان انجام نداد و فرح هم که به آنجا رفت مورد تمسخر مردم زلزله زده ی طبس قرار گرفت.
گفتنی است که آن زمان دانشجویان و دیگر مردم مبارز خود مستقیما امر کمک رسانی را به عهده گرفته و با حضور در محل به امر خدمت به زلزله زده گان پرداختند. البته کمیته ی امداد امام نیز وجود داشت که مستقلا و جدا از حکومت در طبس حضور یافته و به اصطلاح به امر کمک رسانی پرداخته بود اما آنها آن چنان کمک نمی کردند و بیشتر حواس شان جمع این بود که هر جور شده مانع فعالیت  و یاری رسانی دانشجویان مبارز شوند.
به هر صورت نکته این است که در مواقع انقلاب این روابط یاری رسانی تبدیل به یک قطب شده و نه تنها همچون جزیی از مبارزه ی جاری در مقابل حکومت در می آید بلکه به سهم خود در رشد این اتحاد میان مردم و تقابل با حکومت و پیشرفت انقلاب نقش دارد. در دوران انقلاب هر عملی عموما جایگاهی در چارچوب انقلاب و موقعیتی سیاسی می یابد.
نگرانی شدید حکومتیان از اتحاد مردم
همین امر است که موجب نگرانی شدید خامنه ای و سران پاسدار و دیگر حکومتیان شده و آنها از سیل کمک های مردمی جلوگیری کرده و می خواهند آنها را در چارچوب تحرکات خود حکومت جای دهند. تحرکاتی که حتی حرکتی لاک پشتی ندارند چندان که مردم به درستی می گویند حکومت با بی توجهی به زلزله زده گان انتقام پنج ماه مبارزات اخیر توده ها با خود را می گیرد.
روشن است که در چنین دوران هایی عموما حکومت هر کاری کند نتیجه ای به نفع اش نخواهد داشت. اگراعدام کند و بکشد به نفع اش نخواهد بود و اگر چنین نکند بازهم به نفع اش نخواهد بود. اگر جلوی کمک های مردمی را نگیرد و اجازه دهد که مردم خود کمک های خود را ارائه دهند قبول کرده که شایسته ی این بی اعتمادی است و پذیرفته که قدرتی جدا از حکومت در میان مردم شکل بگیرد و این به نفع اش نیست.  زیرا این قدرت در اشکالی دیگر و در موقعیت ها و شرایطی دیگر رشدیافته تر از پیش مقابل اش سبز خواهد شد و کمرش را خواهد شکست. اگر هم جلوی یاری های مردمی را هم بگیرد باز به نفع اش نیست زیرا موجب عمق یافتن بازهم بیشتر کینه و نفرت مردم از خود خواهد شد. این ها در مورد بیشتر برنامه های حکومت صدق می کند. و این نشان از گیر کردن حکومت در بن بست را دارد.
اهمیت دوستی و صمیمیت و اتحاد مردمی
اکنون وظیفه ی ما این است که قدر این اتحاد میان توده ها و این قطبی را که ایجاد شده و در حال رشد است بدانیم و از آن مراقبت کنیم. برعکس، حکومت می خواهد این اتحاد و قطب متحد مردمی را تخریب کند و برای پیش برد چنین امری هر کاری از دست اش بر می آید انجام می دهد.
از جمله ی این کارها امکان دادن به فعالیت هایی است که در آنها میان مردم اختلافاتی(گر چه سطحی) بروز می کند و میادین ورزشی یکی از آنهاست.
یکی از اقدامات حکومت برای این که بگوید شرایط عادی شده است برقراری مسابقات فوتبال با تماشاگر است. در این گونه مسابقات معمولا مردم به دو دسته تقسیم می شوند. یک طرف تیم های تهرانی و طرف دیگر تیم های شهرستانی و نیز تیم های تهران به باشگاه های گوناگون که هر کدام هواداران خود را دارند تقسیم می شوند.
هواداران تیم های ورزشی به ویژه فوتبال جوانان هستند و بیشتر آنها هم به طبقات استثمارشده و ستمدیده تعلق دارند.
آنچه ما باید از آن جلوگیری کنیم تسلط فضای رقابت ناسالم و بد و بیراه گفتن و جدایی بین تماشاگران بر فضای دوستی ورزشی و صمیمیت و اتحاد مردمی است. هواداران( و در درجه نخست مربیان و ورزشکاران) تیم های تهرانی و شهرستانی و نیز تیم های پرطرفدار پایتخت باید به دقت مراقب باشند که در دام جمهوری اسلامی نیفتد و از این اتحاد با چنگ و دندان دفاع کنند. وظیفه ی همه ما این است که نقشه ها و برنامه های جمهوری اسلامی را با شکست روبرو کرده و امر انقلاب را پیش ببریم.
زنده باد اتحاد مردمی
مرگ بر جمهوری اسلامی
برقرار باد جمهوری دموکراتیک خلق به رهبری طبقه ی کارگر
گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران
16 بهمن 1401
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر