۱۴۰۱ دی ۱۷, شنبه

قتل دو جوان مبارز دیگر به وسیله کفتاران دستگاه قضایی

 
خونخواران دستگاه قضایی خامنه ای دو جوان مبارز دیگر را به قتل رساندند!
 
امروز 17 دی ماه 1401 دو جوان دیگر به جانباخته گان مبارزات انقلابی در ایران افزوده شدند. نام این دو جوان رشید و مبارز محمد مهدی کرمی و سید محمد حسینی است.
این دو جوان که هر دو از خانواده هایی کارگری بودند به زمره ی مبارزانی تعلق داشتند که در چهلمین روز جان باختن حدیث نجفی در کرج بازداشت شده بودند و زیر شکنجه های قرون وسطایی از آنها اعتراف گرفته شده بود که روح الله عجمیان بسیجی، یکی از پادوهای متعصب و فاضلابی حکومت خامنه ای را کشته اند.
این را که خامنه ای و سران دستگاه قضایی اش روز 17دی ماه یعنی یک روز پیش از سومین سالروز شلیک پاسداران خامنه ای به هواپیمای اوکراینی را برای این قتل ها انتخاب کرده اند پیام روشنی دارد و آن این است که می گویند:
« از این که شلیک به هواپیما کردیم و جان 176 نفر را گرفتیم کک مان هم نمی گزد و اگر باز هم بتوانیم و فکر کنیم چنین کاری به ماندن ما در قدرت کمک می کند از این کشتارها می کنیم!» و این را راست می گویند. این داوران قضا و «خدا و پیغمر» همان ها بودند که در پی حمله ی وحشیانه و مغول وار پاسداران و لباس شخصی ها به کوی دانشگاه در 18تیرماه 78 تنها سربازی را به جرم سرقت یک ریش تراش جریمه کردند!
 از سوی دیگر این قتل های حکومتی خود هشداری است برای برگزاری مراسم سومین سالگرد قربانیان این حمله ی موشکی به هوایپمای مسافربری.
آنچه اینها می خواهند یک جامعه با سکوتی قبرستانی است که به هر آنچه این ها می خواهند و انجام می دهند تمکین کنند.
این را که خامنه ای و سران دستگاه قضایی اش از جوان کُشی سیرایی ندارند می توان از نظر کفتاران مجلس شورا نشین دریافت که پیش از این از دستگاه قضایی خواستند که دست به قتل گروگان ها بزند و در کشتار جوانان کوتاهی نکند.
 اکنون نیز در همین آغاز و پس از قتل این دو مبارز جوان، یکی از مریدان دستگاه زور و ستم به نام محمد صادق کوشکی می گوید که این را که دستگاه قضایی طی چهار ماه تنها یک نفر را به جرم محاربه و سه نفر به جرم قتل، به قتل رسانده است ناچیز است. این مرد لاشخور فراموش می کند که عوامل سپاه و لباس شخصی و بسیجی های خامنه ای طی این نزدیک به چهارماه و ضمن برگزاری گردهمایی ها و راهپیمایی ها نه چهار نفر بلکه بیش از 500 نفر از جوانان دختر و پسر را به قتل رسانده اند.
خامنه ای و سران دستگاه قضایی و پاسداران اش از خون جوان ریختن سیرایی ندارند. آنها با کشتار، مسیر انقلاب بزرگ 57 را منحرف کردند و امور را در دست خود گرفتند؛ آنها جنگی بی حاصل برای مردم را که با خون دادن های بسیار توام بود به مدت هفت سال ادامه دادند تا بتوانند در داخل قدرت خود را استحکام بخشند و نیروهای انقلابی را قلع و قمع کنند؛ با کشتار تابستان 67 آن را حفظ کردند و باز با کشتار می خواهند آن را و قدرت و ثروتی را که در دستان کثیف شان جمع شده است نگه دارند.
 برای اینها فرقی نمی کند که پایه ای داشته باشند و یا نداشته و در اقلیت باشند. پایه ای داشته باشند جمع شان می کنند ( مانند  سال های پیش از دهه ی نود) و بر مبنای این که «مردم» با آنها هستند کشتار راه می اندازند و همچون اکنون نداشته باشند بازهم کشتار می کنند تا جامعه را به سکوت کشانند.
این را که این کشتارها از روی ترس و وحشت شان است و نه از نیرو و قدرت شان شکی نیست.  
در پی قتل این دو جوان طبق معمول این ترس و وحشت در ریختن نیروهای فاضلابی شان به در خانه ی محمد مهدی کرمی جانباخته و کنترل هر نوع تحرک از جانب توده ها در همدردی با خانواده ی این جوان و ربودن عده ای دیگر از جوانان خود را نشان می دهد.
هم با ترس و وحشت می کشند و در کشتن و به قتل رساندن جوانان، خود را«محق» می دانند و حکم را«حکم خدا و پیغمبر» می دانند( قاضی سالوس و جانی پرونده به پدر محمد مهدی کرمی که از او خواسته حکم را لغو کند گفته از من می خواهی که «حکم خدا و پیغمبر را زیر پا گذارم»!)؛ و هم با ترس و وحشت از گردهمایی توده ها، خانواده ها را زیر فشار قرار می دهند تا هیچ نگویند و به قتل جوانان خود تمکین کنند و سپاس خدا و پیغمبر او را که دستور به کشتار جوانان آنها داده، به جای آورند!
توده های مردم اکنون بیش از پیش به خوبی پی برده اند که تا خامنه ای و بیت رهبری و قاضیان خونخوار دستگاه قضایی و مجلس قالییاف و دولت رئیسی و پاسداران وجود دارند، خون ریزی را پایانی نیست.
حتی آن بخش اندکی که ممکن بود فکر کنند با ادامه ندادن به مبارزه و نیامدن به خیابان می توانند خامنه ای و دستگاه قضایی اش را مجاب کنند که دست از اعدام ها بردارند باید بیش از پیش پی برده باشند که چقدر این دیدگاه اشتباه است. نگاهی به چهل سال حکومت این کفتارها نشان می دهد که این ها خواه بر علیه شان مبارزه و خیزشی صورت گیرد و خواه جامعه در سکوت باشد می کُشند. مگر پیش از قتل مهسا، توده ها آن سان که پس از آن انقلاب کردند انقلاب کرده بودند؟ پس چرا این ها با آن گشت جنایتکارشان به جان دختران و زنان افتاده بودند و چنان رفتارهای کثیفی را هنگام ربودن دختران و زنان انجام می دادند؟
راه جلوگیری از کشتارها به انقلاب ادامه دادن است.
 انقلاب را ادامه دادن و این حکومت کریه و جانی را سرنگون کردن و آزادی را به دست آوردن البته بهایی دارد، اما این بها و قربانیان به هیچ وجه به اندازه ی قربانیانی نیست که این ها طی چهل سال اخیر گرفتند و باز هم چنانچه بر قدرت بمانند از مردم خواهند گرفت.   
مرگ بر سران مرتجع و خونخوار دستگاه قضایی
مرگ بر خامنه ای
مرگ بر سران پاسدار و بسیجی
زنده باد مبارزه ی توده ها
زنده باد انقلاب
برقرار باد جمهوری دموکراتیک خلق به رهبری طبقه ی کارگر
گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران
17 دی ماه 1401
     
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر