۱۳۹۸ دی ۱۲, پنجشنبه

جهش هایی تازه در جنبش دموکراتیک و ضد استبدادی(8 بخش پایانی)*




جهش هایی تازه در جنبش دموکراتیک و ضد استبدادی(8 بخش پایانی)*
 با تصحیحات- 20 دی ماه 98
مروری بر وضع کلی
نگاهی کلی به صحنه مبارزه طبقاتی در ایران و نبرد طبقات مردمی با حکومت خامنه ای و شرکاء پاسدارش نشان می دهد که گسستگی بین اکثریت توده های خلق و حکومت جهش کرده و وارد مرحله تازه ای شده است. در گذشته رشته هایی بین حکومت و توده ها موجود بود که حکومت و نظام را با واسطه آنها نگاه می داشت. رشته ها و پیوندهایی، نه به این معنا که مردم حکومت را قبول داشتند و « مشروعیتی» برای آن قائل بودند، اما وضع به این گونه هم نبود که گمان برند که سران این حکومت، اعتراض به حق آنان را به گرانی ها و وضع زندگی اقتصادی خویش چنین خونین پاسخ داده و سرکوب می کنند و جگر گوشه های جوان آنان را که عمری برای آنان زحمت کشیده اند، چنین به خاک و خون کشیده، پرپر می کنند.
« آخر مگرهمین ها نبودند که همواره می گفتند که فرزندان بیشتری بیاورید! پس فرزند باید آورد و پرورش داد و خون دل خورد و بزرگ کرد تا به وسیله این کریه مایگان به خاک بیفتند.»
    این رشته ها، اگر هنوز بتوان نام آن را «خوش بین» بودن نسبت به حکومت گذاشت، پس از سال 88 تا حدود زیادی گسست. در 10 روزه دی ماه این گسست بازهم پیش رفت و رشته های تازه ای را در بر گرفت. در این چند روزه آبان، در این گسست ها جهشی کیفی روی داد و یک نوع قطبی شدن بین توده ها از یک سو و حکومت و به ویژه باند خامنه ای از سوی دیگر به وجود آمد. این چنین وضعی، اغلب در طول مبارزات توده ای در ایران رخ داده است. همان گونه که اغلب این چند روزه  آبان با آن مقایسه شده است، کشتار میدان ژاله که شاه سفاک به آن دست زد تا انقلاب را خفه کند، از این دست بوده است.
 اما آنچه در گسستگی بین توده ها و حکومت ها رخ می دهد، شرایط را برای رشد روند قهر(یا آنتاگونیسم) بیشتر آماده می سازد. به عبارت دیگر، در گسستگی پیوندها بین دو قطب توده و حکومت، مبارزه توده ها با حکومت به درجات زیادی رشد می کند و شدیدتر می شود همچون دره ای که به یکباره دو رشته کوه را از یکدیگر جدا میکند و در مقابل یکدیگر قرار می دهد. در اینجا به مرور باقی مانده رشته های پیوند نیز از بین می روند و دو قطب در مقابل یکدیگر به صف آرایی می پردازند. نبردها از این پس، جنس دیگری دارد.
 بزرگداشت جانباختگان
این چند روزه دی ماه، به ویژه پنجم دی ماه که قرار بود مراسمی در بزرگداشت جانباختگان آبان برگزار شود، این آنتاگونیسم پوشیده و خشم پنهان و نهفته را که آماده آشکار شدن است، نشان می داد.
 نگاهی به مراسم ها در برخی شهرها و از جمله در کرج و ممانعتی که پاسداران و نیروهای امنیتی خامنه ای برای خانواده های جانباختگان و به ویژه خانواده پویا بختیاری که اکنون همچون ندا آقاسلطان که نمود و سمبل  مبارزات 88 شد، نمود مبارزات چند روزه آبان گردیده است، ایجاد کردند، دستگیری افراد خانواده و فامیل و اقوام دور و نزدیک این جوان مبارز که حاضر به سازش بر سر مراسم بزرگداشت وی نشده بودند، و نیز شرکت کردن خانواده های جانباختگان سال های گذشته در مراسمی این چنین و یا پیام فرستادن های زندانیان زن و مرد مبارز در بزرگداشت جانباختگان و همچنین شرکت برخی هنرمندان در این مراسم، تماما نشانی از این گسستگی بودند و طلایه هایی از صف آرایی های نوین.
 به همین سان است برخی رفتارها از جانب توده ها ( به ویژه بختیاری ها) که در مراسمی که برای فرزندان جانباخته خود گرفتند، نشان دادند.
به این سان، توده های زحمتکش در مقابل خامنه ای و حکومتش به وضع تازه ای از نقطه نظر اندیشه و احساس دست یافتند که نشان از یک تغییر کیفی و جهش در اندیشه ها و احساسات آنها نسبت به این حکومت کریه و قرون وسطایی بود. پدید آمدن این وضع در اندیشه و احساس قاعدتا به درون مبارزه طبقاتی عینی جاری خواهد شد. ذهن به عین تبدیل خواهد شد.
خامنه ای و پاسدارانش
 همین درک گسستگی است که خامنه ای و باج خورهای پاسدار را هراسناک کرده است. شم طبقاتی اینان بسیار قوی است. آنان تهدید کردند، اما نتوانستند این سرکوب و کشتار را در مراسم هایی که دانشجویان در دانشگاهها برگزار کردند، ادامه دهند. آنان به همین سان تنها تا جایی که توانستند از شرکت کنندگان در مراسم بزرگداشت دی ماه  که به وسیله خانواده های جانباختگان برگزار شد، بازداشت کردند به این امید که با کشتن تعدادی حدود کمتر یا بیشتر از 1000 نفر و دستگیری هفت هشت ده هزار جوان، جنبشی را خفه کنند.
 از سوی دیگر خامنه ای، که اینک در هر کوی و برزن، تنها نثارش، «مرگ بر خامنه ای» است، دست زد به مقداری شیرینی دادن به خانواده های جان باختگان به عنوان دیه. که یعنی جوانانشان اشتباها کشته شده اند! 
او نخست افراد را سوا کرد و گفت که عده ای اعتراض داشتند و عده ای هم سوء استفاده کردند. و سپس بازگفت که عده ای اشتباها کشته شده اند و این چند روز اخیر مشتی زِر زِر دیگر کرده است در مورد اینکه توطئه ای از جانب آمریکاییان بوده است و کسانی به وی این امر را خبر داده اند! زر زرهایی که تنها وی  و خرد وی را مضحکه عام و خاص می سازد. « خردی» که سطح آگاهی مردم کشور خویش را نمی فهمد و اساسا نمی داند.
 فراافکنی و تدوین پروژهای بیرونی
  به احتمال قوی این نیز باید در برنامه اینان قرار گرفته باشد که تلاش کنند با دست زدن به ماجراجویی های تازه در منطقه و به ویژه علیه آمریکاییان، سیر حوادث داخل کشور را منحرف و مهار کنند.  
زدن پایگاه آمریکایی ها در عراق و کشتن یک پیمانکار آمریکایی به وسیله عمالشان در عراق و پس از آن حمله متقابل آمریکایی ها به مقرهایی از حشد الشعبی و کشتار نیروهای آنان و بالاخره حمله به سفارت آمریکا در عراق به وسیله این نیروها را باید در این راستا دید. به اصطلاح ایر ضد آمریکایی شان گل کرد! چه موقع؟ موقعی که در داخل مورد نفرت عمیق مردم کشور خویش قرار گرفته اند. ظاهرا آنها دارند سر دولت آمریکا تلافی «توطئه آبان» و «برانگیختن لایه های حاشیه نشین» علیه حکومت شان را در می آورند. اما واقعیت آن است که آنها تلاش می کنند دوباره قیافه دروغین« ضد امپریالیستی» به خود گیرند. قیافه ای که اینک  دیگر کسی از مردمان کارگر و زحمتکش ایران را نمی فریبد.
گذار و انتقال به شرایط عالی تر مبارزه طبقاتی
 اکنون ما در وضعی قرار گرفته ایم که یک حالت «ایست یا سکون نسبی» میان طبقه کارگر و زحمتکشان و تمامی طبقه خرده بورژوازی و حکام دزد و جنایتکار برقرار گشته است.  ایست یا سکون به این معناست که وضع در حال انتقال و گذار به شرایط نوینی در مبارزه طبقاتی است. شرایطی که تمامی طبقات مردمی را در یک سو و بر این اراده قرار می دهد که تکلیف خود را با این حکومت یک سره کنند و از آن سو نیز تقلای سران دزد و جنایتکار این حکومت مستبد و عهد عتیقی را برای بقاء.
 هرمز دامان
نیمه  نخست دی ماه 98  
توضیح: این نوشته یک پیوست دارد که بزودی در وبلاگ قرار خواهد گرفت.   



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر