۱۳۹۸ دی ۴, چهارشنبه

جهش هایی تازه در جنبش دموکراتیک و ضد استبدادی(7)


جهش هایی تازه در جنبش دموکراتیک و ضد استبدادی(7)

تضادهای اعتصاب- دیگر طبقات
در مقابل شرایطی که برای کارگران وجود دارد، اوضاع در لایه های گوناگون خرده بورژوازی و نیز بورژوازی کوچک و متوسط ( ملی) فرق می کند. این طبقات و به ویژه لایه های پایین خرده بورژوازی نیز به شکلهای گوناگون زیر فشارهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی قرار دارند. گرچه برای لایه های پایین خرده بورژوازی به ویژه مزد و حقوق بگیران بخش دولتی و خصوصی، شرایط  اقتصادی بی نهایت دشواری وجود دارد و هر چه بیشتر رانده شدن به سوی اشکالی از اعتراض و اعتصاب  همچون امری چاره ناپذیر و ضروری جلوه می کند، و گرچه بخش هایی از لایه های میانی و پایینی  طبقه خرده بورژوازی در حال پرتاب شدن به شرایط و موقعیت کارگران هستند، و همه آنچه درباره شرایط طاقت فرسای طبقه کارگر برای دست زدن به اعتصاب گفتیم، در مورد آنها نیز کم و بیش صدق می کند، با این وجود، برخی از لایه های میانی و مرفه و نیز بورژوازی کوچک و متوسط  در شرایطی به سر می برند که اگر دست به اعتصاب زنند، توانایی مالی تداوم آن را دارند.
لایه های زحمتکش شهری - فرهنگیان
بخش مهمی از لایه ها پایین خرده بورژوازی، لایه های پایین فرهنگیان هستند یعنی آموزگاران مدارس ابتدایی و دبیران مدارس. این بخش، به واسطه سطح پایین درآمد، بخش مهمی از ناراضی ترین اقشار را تشکیل می دهد.  در ده سال اخیر،آنها، همواره به شکل های مختلف درگیر اشکال گوناگون مبارزه و از جمله اعتصاب های صنفی و اقتصادی بوده اند.
یکی از تفاوت های مهم شرایط معلمان، با کارگران این است که کارگران، به جز بخشی که کارفرمای آنها مستقیما دولت است، بقیه  که بخش مهمی از طبقه کارگر را تشکیل می دهند، با کارفرماهای گوناگونی سروکار دارند، اما آموزگاران درست برعکس طبقه کارگر هستند و به جز بخشی که درگیر موسسات و مدارس خصوصی هستند، بقیه مستقمیا با آموزش و پرورش و دولت سروکار دارند. این وضعیت، آنها را به راحتی در سراسر کشور دارای منافع واحدی می کند، ارتباطات آنها را ساده کرده و به یکدیگر پیوند تشکیلاتی می دهد. به این ترتیب، همراهی آموزگاران با یکدیگر، ایجاد سازمان و تنظیم  حرکات یکدست، وضع آنان را به کلی با وضع طبقه کارگر که در شرایط اختناق، تنظیم چنین اموری میان آنها به سختی صورت می گیرد، متفاوت کرده است.
برای همین هم هست که در حالیکه تا کنون و در بیست سال اخیر کارگران اعتصاب همگانی حتی در یک رشته واحد نداشته اند، آموزگاران هماهنگی داشته و درهمین دوران اعتصابات سراسری متعددی داشته اند.
 به این ترتیب، یکی از اعتصاباتی که در نتیجه بروز اشکال مبارزات و نبردهای خیابانی شهری هر آن ممکن است، وقوع یابد، اعتصابات آموزگاران مدارس است.
 این امر می تواند دانش آموزان مدارس را نیز به وضع تازه ای پرتاب کند. وضعی که هم نشان دهنده پشتیبانی آنها از آموزگاران خود می باشد و هم دلالت بر نارضایتی خود دانش آموزان است. و منظورما البته دانش آموزانی است که در سنینی به سر می برند که توانایی درک مسائل اجتماعی و سیاسی را دارند.
 کارگران و کارمندان بخش های دولتی
آنچه در مورد بخش فرهنگیان گفتیم تا حدود زیادی در مورد کل ادارات دولتی صدق می کند، در این ادارات، طبقه کارگر و نیز لایه های پایین و میانی خرده بورژوازی پایه های اساسی اعتصاب های سراسری هستند که البته  تحقق آن نیاز به شرایط ویژه ای دارد که هنوز به وجود نیامده است. در بیست سال اخیر وقوع برخی از اعتصابات در این بخش هامثلا برخی شهرداری ها و یا راه آهن- اگر از مبارزات کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه که تلفیقی از بخش دولتی و خصوصی است عجالتا چشم پوشی کنیم- اساسا به علت فشارهای اقتصادی در آن بخش و به ویژه عقب افتادن حقوق ها بوده است.
 تفاوت اساسی بین  رده های پایین فرهنگیان و به ویژه آموزگاران با این بخش ها به ویژه در سطح حقوق هاست. برای همین است که در طول 15 سال اخیراین بخش دست به مبارزات صنفی و سیاسی زده و سازمان های سراسری خود را تا حدودی ایجاد کرده است و نه مثلا بخش  آب وبرق و مخابرات و...
پرستاران و پزشکان
 به همین سان، کارکنان بیمارستان ها، از پرستار گرفته تا پزشک، امکان و شرایط تحقق اعتصاب را دارند. پرستاران که عموما در شرایط اقتصادی و مالی بدی زیست می کنند، دست به اعتراضات و اعتصاباتی اقتصادی در بیمارستان ها زده اند. علت اساسی بخشی از این اعتصابات عقب افتادن حقوق های بوده است؛ در جهت مخالف، پزشکان نیز دست به تحرکاتی  زده اند وعموما به دلایل سیاسی.
نکته ای که در مورد تفاوت کارکنان ساده و میانی بیمارستان ها با پزشکان می توان گفت این است که کارکنان  ساده بیمارستان ها عموما در چارچوب یک بیمارستان حرکت می کنند و تا مبارزات و اعتصابات آنها همگانی شود، زمانی طول می کشد. در حالی که پزشکان به دلیل ارتباطات سراسری سازمانی در سراسر کشور می توانند حرکات خود را عموما در چارچوب کشوری سازمان دهند.
 نکته دیگر این است که مبارزات پزشکان، عموما با نامه نگاری آغاز می شود و به مرور به اعتصاب گذارمی کند.
مسئله دیگر هم در مورد طبقه خرده بورژوازی میانه و مرفه و یا بورژوازی متوسط به شکل اعتصاب بر می گردد که نسبت به گردهمایی و یا راهپیمایی خیابانی، در آن امکان درگیری بسیار کمتر است، لذا به نظر می رسد که برای این بخش ها شکل مبارزه مناسبتری باشد.
 وکلا و مهندسین
 آنچه در مورد پزشکان گفتیم در مورد وکلای دادگستری نیز کمابیش صدق می کند. تفاوت این جاست که وکلای دادگستری و پزشکان در بیان اعتراض به شکل نامه نگاری وحدت دارند، اما پزشکان به واسطه حضور جمعی در بیمارستان، می توانند دست  به اعتصاب بزنند و کار بیمارستان ها را متوقف کنند، اما به واسطه کار انفرادی وکلا، چنین امری برای آنها وجود ندارد.  در عین حال  به واسطه درگیری با مسائل حقوقی و سیاسی عموما وکلا متعهد، زودتر درگیر نامه نگاری و مبارزه سیاسی می شوند تا پزشکان و نیز مهندسان که در همین چارچوب می توانند مورد بررسی قرار گیرند.   
کشاورزان
 شکل اصلی مبارزه کشاوران اعتصاب نیست، اما، آنها به طور بخشی و نه سرتاسری، به ویژه در جنبش های چند ساله اخیر و با اشکالی از اعتراض( نامه نگاری، تحصن، گردهمایی و راهپیمایی) شرکت داشته اند. آنها به واسطه روابط نزدیکی که با امور مذهبی و سازمان های مذهبی در روستا دارند، بسیاری از  تجلیات خصوصیات باندهای مسلط و جناح حاکم  را تا آنجا که به وسیله این سازمان مذهبی محلی، متجلی می شود، تا حدودی شناخته اند. بسیاری از شعارهای پیشرو که علیه جناح های حاکم و وجوه مذهبی نظام بود، در مبارزات آنها داده شده است. پشت کردن به امام جمعه در نماز جماعت، یکی از واکنش های آنان به دروغ هایی بود که تحویل آنها داده می شد. آنها  با وجود محدودیت های جنبش خود، درگیری زیادی با نیروهای سرکوب داشتند.  تردیدی نیست که در صورتی که برخی از بخش ها به حرکت در آیند، ما شاهد بروز اعتراضات کشاورزان  نه تنها در یکی دو بخش، بلکه در مناطقی که مسائل کشاورزی و دهقانی وجود دارد، باشیم.                
دانشجویان 
از دیگر گروههای اجتماعی که ممکن است در نتیجه فروکش مبارزات خیابانی، شکل اعتصاب را برای مبارزه در پیش بگیرند و دست به اعتصاب بزنند، دانشجویان هستند.
 می دانیم که سران جمهوری اسلامی و به ویژه باند حاکم خامنه ای تلاش فراوان کرده اند تا به اصطلاح علاج واقعه را پیش از وقوع کنند و بنا به گفته خامنه ای همواره پیش از اینکه «دشمن» دست به تحرک زند، پیشاپیش دست دشمن خودرا خوانده و « فتنه را در نطفه خفه کنند». همین امر موجب گردیده که آنها تحلیل جامعی از وضع مبارزات در ایران به عمل آورند و تمامی طبقات و گروههایی  که ممکن است که دست به تحرک زنند، و همچنین کانون ها، محل ها و شرایطی را که موثر در شکل گیری انقلاب باشند، بشدت زیر کنترل گرفته، محدودیت های معینی را پدید آورند و در صورت بروز حرکتی از جانب طبقات یا گروههای اجتماعی معین، با برنامه های مشخص «زهر چشم گرفتن»، به شدید ترین وجه درهم کوبند.  دانشجویان یکی از مهمترین گروههای اجتماعی می باشند که همواره در نوک حمله سران رژیم، سازمان های اطلاعاتی، سپاه و بسیج  و چماق بدستان حزب اللهی  قرار داشته است.
جنبش زنان
 تفاوت بارزی که میان جنبش های عمومی همچون دانشجویان با جنبش زنان وجود دارد، این است که در حالی که دانشجویان در یک سازمان معین یعنی آموزش و پرورش و در دانشگاه، کل یگانه ای را تشکیل می دهند که می توانند دست به اعتصاب زنند، این امر برای برخی جنبش های عمومی دیگر، همچون زنان وجود ندارد.
مبارزات زنان، تا زمانی که سازمان های سراسری متعلق به آنها به وجود آید، یعنی سازمان هایی  که بتواند خواستهای مشخص آنها را پیش گذارد- و این روشن است که خواستهایی که سازمان های دموکراتیک زنان پیش می گذارند، جدا از تبلور بخشی این خواست ها، در خواستهای دموکراتیک سرتاسری است -  و آنها را متحد کند، خواه ناخواه پراکنده و همواره در معرض  شکست، فروکش و افت است. البته این امر تا حدودی می تواند قطعی باشد که در صورتی که جنبش  اعتراضی و اعتصابی-  و اکنون که سخن ما بر سر دومی است جنبش اعتصابی- تداوم یابد، این گونه سازمان ها شکل گیرند و به طور مستقل  زنان را به میدان مبارزه ای متحدانه بکشانند.
کسبه جزء
یکی دیگر از لایه های خرده بورژوازی که عمدتا در شکل اعتصاب، مبارزه خود را پیش می برند، کسبه جزء هستند.  البته ما تا کنون با اعتصاب سراسری این بخش روبرو نبوده ایم، ولی جدا از برخی از شهرها که کسبه به صورت جزیی دست به اعتصاب زده اند، در مناطق معینی مانند کردستان آنها هر از چندگاهی به اعتصاب در سراسر منطقه دست زده اند. اعتصابات در این منطقه، عموما به دلیل بروز شدیدتر اختناق و  سرکوب و کشتن جوانان کرد بوده است. اما به واسطه پیوستگی مبارزات کردستان با مبارزات سرتاسری، خواه به طور کلی و خواه به ویژه آنچنان که مبارزات آبان ماه نشان داد، در اشکال جاری مشخص، این امر دور از ذهن نیست که چنانچه در استانهای دیگر و در شرایط مقتضی کسبه جزء دست به اعتصاب همگانی زنند، اکثریت کسبه کردستان آمادگی برای پیوستن به چنین اعتصابی را داشته باشند.
بازاریان
بازاریان- و منظور ما اینجا عمده فروشان یا سرمایه داران تجاری کوچک و متوسط بازار است- همواره یکی از لایه های مهم در مبارزات آزادیخواهانه و دموکراتیک بوده اند و از مشروطیت به این سو در تمامی  انقلابات و جنبش های بزرگ درگیر بوده اند. بریدن بازاریان از طبقات حاکم، تقریبا موازی با شکست اصلاح طلبان پیش رفته است. یعنی هر چقدر اصلاح طلبان در باندها یا جناح های حاکم و مسلط تحلیل رفته اند، و یا علیرغم حفظ شکل های سازمانی متفاوت با جناح و باند حاکم ، اما از جهت مواضع سیاسی و اهداف خود دیگر چندان تفاوتی با جناح حاکم نداشته اند، گسست بازاریان از اصلاح طلبان بیشتر شده است.
در حقیقت در سالهای پس از خرداد 76 بازاریان از جناح مسلط گسستند و به گرد اصلاح طلبان جمع شدند و در سالهای پس از جنبش 88 ، از اصلاح طلبان نیز تا حدود زیادی گسستند و به نسبتی در چارجوب جنبش اعتراضی دموکراتیک جاری قرار گرفتند. تحرکات آنها برای بستن بازارها در پی  گرانی ارز نخستین تحرکات جدی آنها در جمهوری اسلامی بوده است.
این تحرکات تا کنون نه به شکل متدوام بوده است و نه در یک ارتباط سراسری، بلکه بریده بریده و در عین حال تک و توک در شهرهایی بوده است. این امر دو علت معین دارد: یکی چماق رژیم که همواره برای «خفه کردن نطفه» بالای سر آنها بوده و مانع از گسترش و تداوم و همگانی شدن اعتصاب شده است؛ و این امری است که در یک جوش و خروش واقعا توده ای، کارایی خود را از دست خواهد داد.
 نکته دوم به عدم وجود سازمان در میان بازاریان بر می گردد. در گذشته، بازاریان بخش مهمی از پایگاه اجتماعی احزاب بورژوازی ملی، مانند جبهه ملی را تشکیل می دادند. با شکست انقلاب و تضعیف سازمان های جبهه ملی، بازاریان، نمایندگان سیاسی خود را در عرصه سیاسی را تا حدودی از دست دادند. این، در عین حال، با ایجاد روابطی با  سازمان های قدرت حاکم به ویژه هیئت موتلفه که تلاش می کرد منافع  لایه ها بخش هایی از آنها را تامین کند، توازی پیداکرده و منجر به ایجاد پیوندهایی میان آنان با قدرت حاکم گردید . آنان، پس از خرداد 76 از قدرت حاکم گسستند و بیشتر به گرد اصلاح طلبان حلقه زدند و این نیز تا مدتی تداوم یافت. پس از سال 88 و به ویژه از زمانی که روحانی سرکار آمد، گسستی نسبی از اصلاح طلبان نیز به وسیله آنها صورت گرفت. 
 در شرایط کنونی آنچه بیشتر محرک بازاریان است، بیش از آنکه تدوین نظرات سیاسی و سازماندهی از بالا باشد، حرکات واکنشی و خودبخودی از پایین و نسبت به تحولات جاری به ویژه اقتصادی بوده است و همین امور هم تا حدودی مانع بروز  وحدت در میان بازاریان سراسر کشور شده است.
 در جنبش اخیر آبان ماه، واکنش  بازاریان  به سمت سیاسی شدن حرکت کرد و رژیم را به هراس انداخت. انگار نطفه خفه شدنی نیست. اگر شما مانع بروز و گسترش آن در زمانی معین شده اید، این به این معنا نیست که نطفه سر جای خود مانده است. نطفه در خود هم گسترش می یابد و زمانی که بروز کند، دیگر برای خواست های اقتصادی و گرانی ارز بروز نخواهد کرد، بلکه برای سرنگونی نظام بروز خواهد کرد و غول آسا رشد کرده و به سرعت فراگیر خواهد شد.    
 به این نکته هم  اشاره کنیم، که چنانچه اعتصاب ها از این طبقات آغاز شود، این امر دور از ذهن نیست که به دیگر طبقات خلقی گسترش یافته و امر اعتصابات را سراسری کند.
رانندگان کامیون و کامیون داران
این دسته نیز در واکنش به گرانی دست به اعتصاب زدند. ما درجنبش های گذشته با اعتصاباتی به این شکل و در این ابعاد و به این درجه از درگیری با نظام از جانب رانندگان کامیون و کامیون داران  روبرو نبوده ایم.  بدون تردید این امکان وجود دارد که در شرایط گرانی اجناس برای کامیون داران  و سختی معیشت  برای رانندگان کامیون، ما باز هم شاهد چنین اعتصابات و مبارزاتی از جانب این بخش ها باشیم. اما اینکه در شرایطی که نیاز به اعتصابات سیاسی داریم، این بخش ها به گونه ای مستقل در چنین زمینه ای به حرکت در آیند، هنوز مشکل بتوان در مورد آن نظر داد.
نویسندگان و هنرمندان
 نویسندگان و هنرمندان در کشور ما طیف گسترده ای را در بر می گیرند. این طیف از اندیشه ورزترین و متعهدترین  نویسندگان و هنرمندان که همواره  تلاش کرده اند سطح هنری و فرهنگی مردم- و بر این منوال سطح آگاهی سیاسی آنها -  را بالا ببرند و در این راه زحمات و مشقات فراوان متحمل شده اند، تا مشتی نان به نرخ روز خور را در بر می گیرد. دسته اخیر اسیر پول و پِله ای هستند که آخوندها پیش پایشان می اندازند تا با مقالات، داستان ها، شعرها، فیلم ها و سریال های خود و... سر مردم را گرم کنند و حکومت آخوندها را نگهداری و تداوم. روشن است که نگاه ما بیشتر متوجه بخش هنرمندان متعهد، به ویژه نویسندگان و هنرمندانی است که نه دنباله رو اصلاح طلبان و یا تغییرات صرفا رفرمیستی، بلکه تغییر انقلابی را در نظام اجتماعی جاری خواستار هستند. آنها به فراخور، همواره با انتشار بیانیه ها و نامه هایی اعتراض خود را نسبت به دستگاه حاکم و سرکوب های اجتماعی نشان داده اند. این امر در مورد ورزشکاران متعهد نیز صدق می کند که البته نسبت به هنرمندان، درصد بسیار کمی از ورزشکاران مشهور را دربر می گیرند.
 آنچه که در مورد نویسندگان و هنرمندان گفتیم  در مورد روزنامه نگاران نیز راست در می آید. اینجا نیز هم امکان بیان اعتراض به شکل نامه نگاری و هم البته به شکل اعتصاب وجود دارد. در عین حال به واسطه حضور روزنامه نگاران متعهد، امکان سازمان یابی این بخش ها درسطح کشور، همواره وجود داشته و دارد.   
برای اعتصاب به کدام بخش ها می توان اتکاء کرد؟
 شکی نیست که شکل اعتصابی که مد نظر ماست، اعتصاب به وسیله طبقات و گروههای اجتماعی است. به واسطه اینکه چنین امری جمعی است، تنها می تواند به وسیله آن طبقات و گروههای اجتماعی اتخاذ شده و پیش برده شود که می توانند مبارزه خود را در چنین شکلی پیش برند. در نتیجه بخشی از طبقات و گروههایی که ما در مورد آنها صحبت کردیم، نمی توانند به چنین شکلی از مبارزه دست زنند. اما پر تحرک ترین بخش ها کدامند؟
 اگر بر مبنای آنچه تا کنون صورت وقوع پیدا کرده است داوری کنیم، باید از لایه های پایین فرهنگیان  یعنی به ویژه آموزگاران  در درجه نخست و سپس دانشجویان و آنگاه از کسبه جزء و بازاریان نام ببریم. دو دسته اخیر نقشی کلیدی در به هم ریختن اوضاع اقتصادی رژیم جمهوری اسلامی دارند و برای همین دستگاههای امنیتی و نظامی رژیم به شدت متوجه تحرکات آنها هستند.
ادامه دارد.
 هرمز دامان
 نیمه دوم آبان ماه 98


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر