۱۳۹۸ آبان ۲۶, یکشنبه

اینست آنچه می خواهیم: مبارزه با رژیم خونخوار آخوندها و مکلاهای جانی به وسیله خود توده های مردم ایران


اینست آنچه می خواهیم:

مبارزه با رژیم خونخوار آخوندها و مکلاهای جانی به وسیله خود توده های مردم ایران

شب تاریخ دراز است و توده های زحمتکش بیدار

مردم ایران این رژیم متعفن را به گور می فرستند
مردم ایران، طبقه کارگر ایران، تمامی طبقات زحمتکش شهر و روستا، تمامی طبقات میانی جامعه، خود با پیشبرد مبارزه طبقاتی خود، تکلیف خود را با این رژیم کریه و متعفن که همچون بختکی تاریخی بر سر مردم ایران  فرو آمده است، تعیین  می کنند.
آنان نمی خواهند و هرگز نخواهند خواست که منتظر بنشینند تا نیروهایی از خارج بیایند و تکلیف این رژیم را برایشان معین کنند.

به امید بیگانه نشستن، بی باوری به نیروهای خود و توده های زحمتکش است
آنان که به امید نیروهای بیگانه نشسته اند و منتظرند تا ترامپ و انگلیس و آلمان و فرانسه بیایند و این رژیم را بردارند و رژیم تازه ای برای آنها روی کار آورند، چنانچه مزدور نباشند، جز مشتی واداده و منفعل بی خاصیت نیستند. آنان هیچ اعتفاد و باوری به توده های مردم ندارند.
صادق ترین و درستکارترین آنها باید به عراق نگاه کنند. رژیم کنونی عراق را ترامپ و ترامپ ها درست کردند. طبقه کارگر و توده های زحمتکش عراق اکنون با رژیمی طرفند که ارمغان امپریالیست های آمریکایی و اروپایی برای آنهاست.

 مبارزه متحدانه  طبقه کارگر و توده های زحمتکش اعجاز می کند
 این توده ها هستند که تاریخ را می سازند. این مبارزه آنهاست که تاریخ را به پیش می برد.
مبارزه طبقاتی  توده ها در ایران، اکنون اوج نوینی را تجربه می کند. اوجی که در نتیجه گران کردن بهای بنزین به وجود آمده است.
این مبارزه در راستای مبارزات تاریخی دموکراتیک  توده های مردم ایران قرار دارد، گرچه در حال حاضر به علتی مشخص یعنی بالا بردن بهای بنزین و تهاجم مشتی وابسته اقتصادی انحصارات امپریالیستی به سفره توده های مردم ُگر گرفته است و آتش آن هر آن گسترده تر می شود.

گرانی بنزین تنها فرصتی است برای بیرون ریختن تمامی کینه و نفرت انباشت شده
 تفاوت بزرگ مردم ایران با مردم عراق و یا لبنان این است که مردم ایران نفرتی شاید صد بار بیشتر و عمیق تر از آنها نسبت به رژیم هاشان، از رژیم عقب مانده، کثیف و خونخواری دارند که بر ایران حاکم است. نفرتی که چهل سال است انباشت شده و روز به روز به میزان آن افزوده می شود. این نفرتی است تاریخی از نیروهایی که فلاکت بارترین نوع زندگی را طی چهل سال به مردم ایران تحمیل کردند و چندین نسل را به نابودی کشاندند.

زبان دراز منتظری این مردک مزدور را باید در حلقومش کرد
 منتظری دادستان تهران یکی از پادو های خامنه ای و از حقیرترین نکره های این حکومت است. زبانی دراز دارد و به هر کاری مداخله می کند. صدها هزار تن از مردم ایران به خیابان ها ریخته اند و وی آنان را متهم به وابستگی به بیگانگان می کند. وی مردم را به وابستگی به بیگانگان متهم می کند در حالی که  از میان خودشان از درون همین دستگاه قضایی وابستگان انگلیس و جاسوسانی همچون لاریجانی بیرون آمدند و چه بسا خود وی نیز از وابستگان به امپریالیسم انگلستان باشد.

«شب دراز است و قلندر بیدار»
حسام الدین آشنا یکی دیگر از موجودات کریه این حکومت و دولت نکبت زده روحانی است.
 او به کارگران و زحمتکشان ایران و مردمی که نسبت به تعرض اختلاس گران و دزدان سرمایه دار به نان شب و سفره شان مقاومت می کنند، نسبت بیگانه می دهد. حال آنکه خودش و افراد پیرامونش مجریان پیاده کردن سیاست های ضد مردمی صندوق بین الملل پول و بانک جهانی هستند که به وسیله امپریالیست ها اداره می شود.
این آنها هستند که مزدور دست به سینه و ایادی امپریالیست ها هستند و تا کمر مقابل روسای کمپانی های امپریالیستی  خم می شوند و پاشنه کفش آنها را می لیسند تا سرمایه هاشان را اینجا بیاورند و اینها هم بادمجان دورقاب چین آنها شوند و به نون و نوایی برسند.
 چه کسانی بودند که جام زهر برجام را نوشیدند و برای بستن قرارداد با کمپانی های آمریکایی و اروپایی التماس آنها را کردند.
برای طبقه کارگر و توده های زحمتکش ،«شب دراز» بوده است. اجداد آنان و آنان همواره در تاریخ در رنج بوده اند. آنان صبور بوده اند و در پیگیری مقاصد خود پر تلاش و استوار. برای آنان که همواره با بدبختی و فلاکت دست به گریبان بوده اند، یکی و یا دو روز کم و زیاد برای ایجاد جامعه ای که خود فرمانروای آن شوند، فرقی نمی کند.
 «قلندر»های واقعی، پاکباختگان و پاکان واقعی تاریخ، زحمتکشان و رنجبران، طبقه کارگر و توده های زحمتکشان ایران هستند، نه پیزوری های جاه و مال پرستی همچون حسام الدین آشنا که آب دماغشان را نیز نمی تواند جمع کند.

ابلهان در تاریخ بسیار بوده اند، این هم یکی دیگر
تاریخ ابلهان سیاسی زیادی پرورده است و عاقبت همه  آنان جایی در زباله دان بوده است. عبدالرحمان فضلی وزیر کشور به پیروی از اربابش خامنه ای شمشیر را برای توده های زحمتکش تیز می کند. فضلی که توده ها را تهدید می کند و به استانداران و نیروهای انتظامی و امنیتی دستور مقابله با توده ها را می دهد، ابلهی بیش نیست که گمان می کند با تهدید و به گلوله بستن توده ها می تواند توده ها را آرام کند و امنیت و آسایش اختلاس گران و دزدان حاکم را حفظ کند. آیا وی عاقبت ابلهان سیاسی را ندیده است؟

 اما خامنه ای که این ها همه نوچه های وی هستند، رئیس اختلاس گران، دزدان و جانیان سرمایه دار مرکز و هدف اصلی کینه و خشم توده های مردم است و باید باشد.
                          مرگ بر خامنه ای شعار کلیدی مردم است.   
گروه مائوئیستی راه سرخ ایران

بیست و ششم آبان ماه 98



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر