۱۳۹۸ آبان ۲۶, یکشنبه

خامنه ای این عامل مرکزی فساد و تباهی چه فکر می کند؟



خامنه ای این عامل مرکزی فساد و تباهی چه فکر می کند؟

خامنه ای جاه طلب مرتجعی بیش نیست
خامنه در حاشیه سخنرانی امروزش( 26 آبان)، دوباره چرندی به نام«حکم حکومتی» صادر کرده است. وی گفت است که پشتیبان تصمیمات سران سه قوه است. تصمیماتی که خودش در راس سه دستگاه و به عنوان ریاست شورای عالی سیاستگذاری اقتصاد گرفته است. به عبارت دیگر وی پشتیبان تصمیم خودش است.
نمایندگان زبون و بی خاصیت مجلس  به تصمیم خامنه ای تسلیم شده و دستور بررسی قیمت بنزین و لغو افزایش قیمت آن را از دستور مجلس خارج کرده اند.

«اقتصاد مقاومتی» خامنه ای یعنی یورش اختلاس گران و دزدان به سفره توده های زحمتکش
خامنه ای می خواهد با تحریمهای آمریکا مقابله کند. وی می خواهد این مقابله را با تهاجم به سفره کارگران و زحمتکشان پیش ببرد. کسری بودجه سال جاری با افزایش قیمت بنزین تا حدودی پر می شود. این یعنی «اقتصاد مقاومتی» خامنه ای!
بالا بردن قیمت بنزین، یعنی نان هم از سفره های خالی مردم جمع شود.  و این یعنی کارگران و زحمتکشان باید بهای جاه طلبی های حقیر خامنه ای در داشتن نیروی هسته ای و موشک ها و مشتی نوچه های حزب اللهی در عراق و لبنان و سوریه را بپردازند، تا خامنه ای و دارودسته مفت خورش، مشتی آخوند تن پرور و مشتی اختلاس گر و دزد سرمایه دار، بر جای بمانند و خون مردم را بمکند.

خامنه ای برای بقاء به چه امید بسته است؟
خامنه ای امیدوار است که خشم توده ها از افزایش بنزین پس از چند روز فرو نشیند. وی نمی داند و نمی خواهد بداند که خشم مردم تنها به دلیل افزایش قیمت بنزین نیست. گر چه توده ها به افزایش قیمت بنزین معترضد ،اما به بیانی، بنزین بهانه ای هم شده برای بیرون آمدن خشم فرو خورده سالیان دراز.
خامنه ای نمی داند و نمی خواهد بداند که خشم مردم ریشه چهل ساله دارد. مردم کل این حکومت گند زده و متعفن قرون وسطایی را نمی خواهند و می خواهند که ریشه آن را بخشکانند.
بنابراین هر طرح و برنامه و اقدام تازه ای از جانب حکومت بر علیه توده ها، می تواند نه تنها مقابله ای از جانب توده ها علیه آن را بر انگیزد، بلکه این مقابله به سرعت به خواست های اساسی تمامی توده های زحمتکش گره خورده و جای خود را به اعلام آن خواست ها بدهد.

مرگ بر اصل ولایت فقیه
 این است که مقابله بر علیه افزایش قیمت بنزین به مقابله علیه حکومت و خامنه ای تبدیل می شود و شعار خاص بنزین «گران تر شده، فقیر فقیرتر شده»علیه افزایش قیمت بنزین، به شعارهای عام «مرگ بر دیکتاتور»، «مرگ بر خامنه ای» و شعار بسیار کلیدی و اساسی که به تازگی در گردهمایی ها و راهپیمایی های توده ای شنیده شده، یعنی «مرگ بر اصل ولایت فقیه» بدهد.
 و این است که کارگران و زحمتکشان و تمامی طبقات مردمی ایران خواستار نابودی دیکتاتوری مشتی سرمایه دار وابسته و اختلاس گر دزد، سرنگونی خامنه ای و دم و دستگاهش و برچیدن بساط حکومت قرون وسطایی ولایت فقیهی هستند.    

طبقه کارگر و توده ها ، زنان و مردان از گلوله های پاسداران هراسی ندارند
 خامنه ای چیزی در چنته ندارد جز مشتی پاسدار و سلاح. او فکر می کند در صورتی که خشم مردم پس از چند روزی فرو ننشست، از این سلاح ها می تواند استفاده کند و کارگران و زحمتکشان را به گلوله های بیشتری بسته و قتل عام نماید. او سرنوشت شاه را به خاطر نمی آورد و نمی خواهد به خاطر بیاورد که 17  شهریور و قتل عام خونین میدان لاله تهران را به راه انداخت، و همان کشتار هم جنبش  و گردهمایی ها و راهپیمایی های خیابانی را میلیونی کرد و اعتصابات سراسری را شکل داد.

خامنه ای و سران پاسدارانش
ممکن است خامنه ای فکر کند که شاه به اندازه کافی خشن نبود و به اندازه کافی کشتار نکرد و وی می تواند با کشتار زیاد مسئله را حل کند. او نمی داند که در آن صورت توده های میلیونی به خیابانها آمده و طومار حکومت وی را سریعتر از شاه در هم خواهند پیچید. او نمی داند که هر کنشی، واکنشی به همراه دارد و هر چه این کنش گسترده تر و بدتر باشد، واکنش نسبت به آن نیز گسترده تر و بدتر خواهد بود.
خامنه به سران پاسدارش امید بسته است؛ جانیان و دزدانی در لباس آدمیزاد.
 آنها می گویند سران هر کشوری اگر می خواهند جنبش توده ای کشور خود را سرکوب کنند از ما و شیوه های ما یاد بگیرند!  آنها در عراق به سران مرتجع و وابسته به آمریکای این کشور توصیه می کنند که از شیوه های سرکوب آنها در ایران یاد بگیرند.
«مگر نمی بینید که توده ها در ایران ساکت و آرامند و حکومت ما ابدی شده است؟» این است آنچه آنها به سران کشورهای منطقه میگویند.  
 این سران پاسدار مشتی خونخوارند که به انواع سلاح ها مجهز شده اند. آنها گمان می کنند که همیشه می توانند با رعب و وحشت و کشتار توده ها، آنها را وادار به تمکین به  استثمار و ظلم و ستم کنند و همیشه هم بر جای مانند.

سران پاسدار از دیکتاتورهای آمریکای لاتین آموخته اند
به راستی آنها در چگونگی سرکوب چه چیزی بلدند که دیگر مرتجعین تاریخ بلد نبوده اند؟ آیا آنها جز آنچه دیکتاتور های نظامی در آمریکای لاتین انجام دادند، یعنی به گلوله بستن مردم در تظاهرات ها، سازمان دادن و به راه انداختن گروه های مسلح غیر نظامی از دزدان، چاقو کشان و سارقین و جانیان (مانند همین حزب اللهی ها)، ربودن و به قتل رساندن رهبران و پیشروان توده ها( مانند قتل های زنجیره ای) و چیزهایی از این گونه، بیشتر بوده است؟ شیوه هایی که به وسیله سازمان سیای آمریکا، اینتلیجنت سرویس انگلستان و موساد اسرائیل به این دیکتاتورها آموزش داده شده بود.
به راستی عاقبت این دیکتاتورهای نظامی چه شد؟ آیا آنها توانستند جنبش های توده ای کشورهای خود را خاموش و بقای خود را تامین کنند؟
 و مگر خامنه ای چهل است که چنین شیوه هایی را به کار نبرده است؟ چرا نتوانست جنبش توده ها را خاموش و آنها را مجبور به تمکین کند؟
 آنچه آنها نمی دانند این است که در مقابله با توده ها، عددی نیستند و به محض اینکه توده های میلیونی پا به میدان گذارند، نیروهای آنها به سرعت تجزیه می شوند و از هم می پاشند. آنها به وسیله توده های طبقه کارگر و زحمتکشان و طبقات مردمی ایران دود می شوند و به هوا می روند.
راه پیشرفت و تکامل جنبش توده ها پیوند گردهمایی ها و راهپیمایی های سراسری با اعتصابات سراسری است.
 این است آنچه توده ها برای پیشبرد مبارزه طبقاتی خویش و برچیدن بساط  ولایت فقیه به آن نیاز دارند.

پیش به سوی پیوند اعتراضات سراسری با اعتصابات سراسری

کارگران، کارمندان، دانشجویان، بازاریان!
 اعتصاب، اعتصاب

مرگ بر خامنه ای
سرنگون باد حکومت جمهوری اسلامی
 پردوام باد جنبش انقلابی توده ها
 گروه مائوئیستی راه سرخ
 27 آبان 98
  


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر