۱۳۹۸ آبان ۱۴, سه‌شنبه

«عمو سام! کام این پلیز»!؟(2)


«عمو سام! کام این پلیز»!؟(2)

 حکایت « موجودی که بزرگی آسمان را از ته چاه قضاوت می کند و می اندیشد که به اندازه گردی سر چاه است»!

بزرگ کردن جمهوری اسلامی و بی اهمیت کردن نقش امپریالیست ها
«امروز، جمهوری اسلامی ایران یک بازیگر موثر منطقه‌ای در حیطه‌های نظامی و امنیتی (نه اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی) است.» و
«تمرکز جمهوری اسلامی ایران بر مداخلات نظامی و«از آنِ خودسازی» نیروهای سیاسی در احزاب و دولت و مجلس بوده است ...» و
«جمهوری اسلامی ایران برای حمله به همپیمانان خود در بحرین و عربستان سعودی و یمن سروصدا راه می‌اندازد، اما صدها کشته در عراق و صدها هزار کشته در سوریه، از نظر مقامات نظام «خاموش کردن فتنه» است.»( «از «یانکی گو هوم» تا «ایران برو بیرون» مجید محمدی( 5 آبان 98، 27 اکتبر 2019) سایت ایندیپندنت فارسی)
 آیا این سخنان در مورد جمهوری اسلامی و باند خامنه ای و شرکا درست هستند؟ البته و تا حدود زیادی درست هستند.
اما چه چیز می تواند آنها را به تنهایی نادرست کند؟ همانا ندیدن و بی اهمیت کردن نقش امپریالیست ها که جمهوری اسلامی در مقابل آنها عددی به شمار نمی یاید.
 بندرت و به گونه استثنایی امکان داشته و دارد که جمهوری اسلامی و سپاه پاسدارانش به سرکوب خلق ها و مبارزات و انقلابات آنها پرداخته و بپردازند و در این راه پشتیبانی امپریالیست های غربی و شرقی را به همراه نداشته باشند.
 سرکوب انقلاب سوریه تنها به وسیله جمهوری اسلامی صورت نگرفت، بلکه امپریالیسم روس، امپریالیسم آمریکا و غرب نیز در آن نقش داشتند. نقش امپریالیسم روس در سرکوب انقلاب سوریه بسیار بیشتر از سپاه پاسداران بود. سپاه پاسداران تا حدودی نقش پیاده نظام امپریالیسم روس را بازی کرد. از سوی دیگر امپریالیسم آمریکا و غرب نیز در به شکست کشاندن انقلاب سوریه نقش بزرگی داشتند. نمی توان فکر کرد که بین آنها و امپریالیسم روس و نیز سپاه پاسداران سازش های معینی بر سر سرکوب انقلاب در سوریه صورت نگرفته باشد.
 تنها دیدن جمهوری اسلامی و سپاه قدس و ندیدن امپریالیسم روس و آمریکا، تحلیل درست و علمی نیست. این دیدن یک جهت و ندیدن جهت دیگر است. این برجسته کردن یک بخش و حذف بخش دیگر و اتفاقا مهم تر و اساسی تر قضیه است. حکومت اسلامی در سرکوب انقلابات منطقه، انگشت کوچک امپریالیست های غربی و شرقی نیز نمی شود
  سرآمد امپریالیسم پرستان
«مهم‌ترین پیامد گسترش‌طلبی و جاه‌طلبی‌های اسلامگرایان شیعه، نه فقط اتلاف منابع ایران در جنگ‌های بی‌حاصل، بلکه بی‌اعتبار شدن ایده‌های مرتبط با«حکومت عدل الهی» و ایده‌های تهیِ عدالت‌طلبانه و معنویت‌گسترانه آن است.»
 آیا این سخنان درست هستند؟ بدون تردید تا حدودی درست هستند. باری حکام جمهوری اسلامی هرگز در پی اندیشه های «عدالت طلبانه» و «معنویت گسترانه» نبوده اند، بلکه تنها تبلیغ و ترویج آن را برای فریب توده های ستمکش پیشه کرده بودند. اکنون حتی چنین تبلیغاتی  از جانب آنها نیز نیرو و بُرد خود را از دست داده است.
 اما « حکومت عدل الهی»: این نیز اندیشه ای اساسا غیر واقعی، ایده آلیستی و متافیزیکی بود و حکام جمهوری اسلامی به آن نیز اعتقادی نداشتند. حکام اصلی و تعیین کننده در جمهوری اسلامی از همان آغاز دست به ریاکاری، فریبکاری، مال اندوزی و جنایت زدند. به این ترتیب، می توان با این عبارات محمدی با جرح و تعدیل آنها و دقیق کردن آنها موافق بود.
 اما آنچه «دم خروس» را نشان می دهد عباراتی است که در پی این مباحث در مورد« عدالت» و «معنویت» و «حکومت عدل الهی » می آید:
«اکنون مردم عادی و بدون قدرت (شیعیان) که از توهم عدالت و معنویت اسلامگرایی بیدار شده‌اند، به جای حمله به سفارت آمریکا، به مقرهای حشد الشعبی (مزدوران سپاه قدس در عراق) و دفاتر حزب‌الله لبنان حمله می‌کنند.»
و اینجاست که جناب محمدی به آرایش امپریالیست ها و دفاع از آنها بر می خیزد!
 البته مردم عادی و بدون قدرت شیعیان به مقرهای حشدالشعبی و دفاتر حزب الله لبنان حمله می کنند، اما این به معنای آن نیست که دیگر در آینده نزدیک و یا دور به نیروهای آمریکا – و نه لزوما سفارت آمریکا- حمله نکنند. اگر در دوره کنونی، تضاد عمده در عراق به گونه ای است که نقش امپریالیسم آمریکا و غرب، که دولت عراق نه مستقل بلکه دست نشانده آنها و مدافع منافع  آنهاست، در درجه دوم اهمیت قرار گرفته است، این به این معنا نیست که دولت امپریالیستی آمریکا و متحدین آن، اولا مخالف سرکوب  جنبش و انقلاب در عراق و از جمله به وسیله حشدالشعبی یعنی مزدوران سپاه قدس در عراق باشند، و دوما خود در آینده نزدیک یا دور، دوباره مورد حمله  توده های زحمتکش خلق های عراق و یا لبنان قرار نگیرند.( اخباری مبنی بر به آتش کشیدن پرچم های آمریکا در عراق به وسیله مردم در دست است)
نکته مهم دیگر در این بخش این است که این عبارات در عدم حمله به سفارت آمریکا، درست پس از آن  اشارات به «عدالت طلبی» و« معنویت» و «حکومت عدل الهی» می آید چندان که این گمان پرورده می شود که نکند امپریالیسم آمریکا اینک نیرویی گشته که هوادار واقعی« عدالت طلبی»،«معنویت» و احتمالا« حکومت عدل الهی »( از نوع مسیحی آن) گشته است. عباراتی که پس از این می آید، راه را باز می کند تا این گمان تقویت  شود:     
«شعار «آمریکایی به خانه‌ات برگرد»، امروز در هیچ نقطه‌ای از خاورمیانه شنیده نمی‌شود؛» چه عالی! اگر اکنون و در برهه کنونی شعار «آمریکایی به خانه ات برگرد» در هیچ نقطه ای از خاورمیانه شنیده نمی شود، این نه به این دلیل است که آمریکا پس از گماردن دولت های دست نشانده در افغانستان و عراق، بساطش را کم و بیش جمع کرده و بنابراین تضاد عمده بیشتر خود حکومت های محلی و نیز نیروهایی که آشکارا از این حکومت های محلی آمریکایی دفاع می کنند، شده باشد، بلکه شاید به این دلیل باشد که توده های زحمتکش گمان کرده اند که حتی اگر زمانی گفته اند« آمریکایی به خانه ات برگرد» اشتباه کرده اند!
اینک محمدی به مرور به «شاه بیت» غزل خود در مدح امپریالیست ها می رسد:
« بلکه بسیاری خواهان تداوم حضور نیروهای آمریکایی در عراق و افغانستان برای مقابله با حملات طالبان و داعش و کمک به کُردها در برابر حملات اردوغان هستند.»
 چقدر عالی! این فوق العاده است! چشم تمام بدطینتان کور که نمی توانند ببینند یک مبلغ اندیشه های اصلاح طلبان در گذشته و یک استاد دانشگاههای غربی، و نون خود را در خدمت به امپریالیست ها بدست آوردن، چه  تحلیل های نغزی می کند!
خیر! توده های زحمتکش نه تنها به سفارت خانه های آمریکا حمله نمی کنند، نه تنها شعار «آمریکایی به خانه ات برگرد» را نمی دهند، بلکه مقدم امپریالیسم آمریکا را به کشورهای خویش  گرامی هم می دارند!و بجای آن می گویند یا باید بگویند: «کام این پلیز عمو جان»!
و چرا که نه!
آخر مگر نمی بینید که چگونه آمریکا از منافع خلق زحمتکش افغانستان و عراق دفاع کرده و می کند؟ آخر مگر متوجه نیستید که  توده افغانستان، عراق و سوریه ناتوان از مبارزه با طالبان و داعش بوده و هستند و برای همین از آمریکا، که خود در پرورده کردن این نیروها نقش داشته است و مدت ها هم است که در حال مذاکره یکی از این نیرو ها یعنی طالبان می باشد، خواهش می کنند که به خاطر توده های خلق افغانستان، با طالبان بجنگد؟ و یا به خاطر خلق های عراق و سوریه با داعش بجنگد؟
 مگر نمی بینید که آمریکا از منافع کردهای سوریه (و چرا سوریه و نه عراق هم، که آمریکا دست دولت عراق و حشدالشعبی را برای سرکوب بخشی از توده ها در کردستان عراق باز گذاشت) دفاع کرد و اکنون چون کار داشت و می خواست به کارهای دیگرش برسد!؟ مجبور شد منطقه را«با بغض و غم و اندوه و اشک ریزان» ترک کند، و توده های زحمتکش روژوا مصرانه از  وی خواهش می کردند- و چقدر بد برای یک خلق و نیروهای رهبری کننده آن که تکیه گاه اصلی شان یک امپریالیسم باشد- که بماند و آمریکای «دوست داشتنی و حافظ منافع خلق ها» نمی توانست بماند.
 باری اکنون خلق های افغانستان، عراق، سوریه، لبنان و تمامی خلق هایی که گمان می کردند «عدالت طلبی و معنویت و حکومت عدل الهی» به وسیله اسلامی ها تحقق می بابد، به اشتباه خود پی برده و متوجه شده اند که این امور به وسیله  دولت آمریکاست که تحقق خواهد یافت!؟
براستی که آیا از این لجن تر و کثیف تر می توان مبارزات و تمایلات انقلابی توده های زحمتکش را تحریف کرد؟ آیا از این مکارانه تر، ریاکارانه تر و فریبکارانه تر می توان از امپریالیست ها دفاع کرد؟ حقا که مجید محمدی، آخوندی که ریاکاری را در مکتب آخوندها و حوزه های فیضیه ای خوانده، اکنون آن را با درس هایی که در دانشگاههای غربی و در مکتب پروفسورهای دغل و ایدئولوگ امپریالیسم خوانده، تکمیل کرده است. نتیجه این « میکس یا درهم آمیزی» نمی تواند بدیع نباشد!  
دولت افغانستان وابسته به آمریکا و امپریالیست های غربی است
دولت عراق وابسته به امپریالیسم آمریکا و غرب است
 آمریکا در لبنان دهها سازش با حزب الله و جهاد اسلامی داشته و خواهد داشت
دولت لبنان وابسته به امپریالیسم آمریکا و غرب است
آمریکا به سرکوب انقلاب در مصر و لیبی دست زده،(1) در سرکوب انقلاب در سوریه نقش داشته، به جهت شدت مبارزات در عراق علیه اش و پس از اشغال عراق و با دادن کشته های زیاد مجبور به عقب نشینی و ترک این کشور شده، عملا و در سازش با جمهوری اسلامی، اجازه داده که سپاه قدس در این کشور نیروهای وابسته به خود را سازمان دهد و جنبش عراق را شقه شقه کند، در حمله به کردستان عراق به همین نیروهای حشدالشعبی و در سوریه به ترکیه که خود تسلیحش می کند برای حمله به کردستان سوریه چراغ سبز نشان داده و هزار و یک جنایت دیگر در منطقه انجام داده و می دهد و آنگاه یک استاد دانشگاه پر مدعا می آید و می نویسد که«بلکه بسیاری خواهان تداوم حضور نیروهای آمریکایی در عراق و افغانستان برای مقابله با حملات طالبان و داعش و کمک به کُردها در برابر حملات اردوغان هستند.»
و آن را به نیرویی خیرخواه تبدیل می کند.
باری این «میکس»، این «قاضی ته چاهی» یعنی محمدی به آرایشگری امپریالیست ها ادامه می دهد:
«جمهوری اسلامی ایران در دوران پس از حمله آمریکا به عراق، در بسط امپراطوری و استکبار شیعی موفق بوده است و مقامات سیاسی در بیروت، صنعا، بغداد و دمشق، از آنها حرف شنوی دارند، یا حداقل مستقیما در برابر آنها نمی‌ایستند، »
 شکی نیست که دارودسته خامنه ای در راس حکومت اسلامی آرزو و آمال زیادی برای گسترش نفوذ خود در منطقه دارند، اما اگر تحلیل گری گمان کند که آنها سودای برپایی یک «امپراطوری»(جدا که دست مریزاد!؟) مستقل را در سر می پرورانند، و تا کنون هم در« بسط» آن موفق بوده و دنبال گسترش بیشتر آن هستند، بدون تردید خطا کرده است.(2)
باند خامنه ای و پاسدارانش تنها خواهان آنند که به وسیله امپریالیست ها به رسمیت شناخته شوند. آنها پنهانی هزارو یک زدوبند اقتصادی، سیاسی و امنیتی با امپریالیست های آمریکایی و اروپایی داشته و دارند. امپریالیست در سرکوب خلق ایران هزار و یک نوع کمک به اینان کرده اند، بسیاری از نیروهای امنیتی و سیاسی آنها جاسوس این کشورها از آب درآمده اند، چندین بار جام زهر نوشیدند،آخرین بار آن در برجام، در و پیکر ایران را باز کرده و به تمامی امپریالیست های آمریکایی و اروپایی خوشامد گفتند، با امپریالیسم روس همکاری ها کرده، کفش هایش را لیسیده و بخش هایی از منافع خود در دریای خزر را به آنها بخشیدند، آنگاه آیا چنین نیرویی که در برابر امپریالیست ها«آب دماغش را هم نمی تواند جمع کند» می تواند در فکر«امپراطوری » باشد!
به تمسخر گرفتن شعارهای ضد امپریالیستی خلق ها
محمدی ادامه می دهد:
 «اما توده‌های مردم از فساد و ناکارآمدی و قساوت این مقامات «دست نشانده» و «عروسک گردانان» آنها (تعبیر همیشگی در شعارهای «ضد امپریالیستی» اسلامگرایان) به فغان آمده‌اند و به خیابان‌ها ریخته‌اند. مردمانی که یک روز پایگاه اجتماعی قدرت منطقه‌ای جمهوری اسلامی ایران به حساب می‌آمدند، متوجه شده‌اند که ایجاد و تقویت حزب‌الله و حشد الشعبی، برای آنها آب و نان نمی‌شود.»
آیا این تحلیل مضحک و مسخره نیست؟ آیا مقامات عراق و لبنان دست نشانده خامنه ای و سپاه هستند؟ آیا جمهوری اسلامی ایران «امپراطوری» است و این کشورها وابسته به ایران؟
براستی انسان مغز چه موجودی را باید بخورد تا مغزش بتواند این گونه تراوشات فکری داشته باشد؟!
 شکی نیست که خامنه ای و باندش در میان بخشی از مقامات حاکم بر عراق و لبنان نفوذ دارند، اما حکومت و طبقات حاکم این کشورها مطیع ایران نیستند، بلکه دست نشانده امپریالیست های آمریکایی و غربی هستند.
صد البته که توده های زحمتکش و خرده بورژوازی عراق و لبنان مخالف مقامات فاسد این کشورها هستند، صد البته که در کنار آن با جریان هایی در این کشورها که زیر نفوذ و یا وابسته و جیره خوار جمهوری اسلامی و باند خامنه ای و شرکاء هستند، به مبارزه برخاسته اند و از جمهوری اسلامی و باند خامنه ای و پاسدارانش می خواهند که بساطشان را جمع کنند و بیرون بروند، و به همراه آنها این نیز درست است که از درون نیز طبقه کارگر و زحمتکشان شهر و روستای ایران از خامنه ای و پاسدارانش خواستند که از این کشورها بیرون بیایند؛ این ها کاملا درست و بجاست.
اما چنانچه از این موارد، یعنی مخالفت و مبارزه مردم کشورهای عراق و لبنان با طبقات حاکم بر این کشورها و نیز با جریان های زیر نفوذ حکومت ایران در این کشورها نمدی دوخته شود، برای اینکه  آب پاکی بر سر امپریالیست های غربی و شرقی ریخته شود و چنان نمود شود که رابطه با این کشورها و خواست ماندن آنها و کمک به مردم این کشورها« آب و نان» می شود، جز نشان مزدوری برای امپریالیست ها، از چیز دیگری خبر نمی دهد.
 این مزدوری است که به بهانه دروغین بودن شعار مبارزه علیه امپریالیست ها به وسیله جریان ریاکار و فریبکار خامنه ای و پاسدارانش و کلا جمهوری اسلامی، به نفی این شعار که شعار به حق میلیون های توده ها زحمتکش در کشورهای مستعمره و نیمه مستعمره است، برخیزیم و آن را به تمسخر گیریم. این تنها نشان آنست که دادن مدارک دانشگاهی و شغل های نان آبدار کار خودش را کرده است و برای امپریالیست ها مزدور تربیت کرده است.
عامل بدبختی خلق های منطقه نه آمریکا و اسرائیل، بلکه جمهوری اسلامی است!
 درست برای همین است که محمدی چنین مزدور صفتانه سخن می گوید و آب پاکی به سر امپریالیسم آمریکا و اسرائیل در کنار آن می ریزد:
 «مردم کوچه و بازار، به تدریج متوجه شده‌اند که عامل بدبختی آنها نه آمریکا و اسرائیل، بلکه دولت‌های خود آن‌هاست که جمهوری اسلامی ایران به تدریج آن‌ها را وامدار خود ساخته و آنان نیز، به همان فساد و ناکارآمدی مقامات در «رژیم مادر» آلوده هستند.»
خیر! محمدی دست بردار نیست! او براستی که یک جیره خوار درجه یک امپریالیست ها شده است و تا مغز استخوان به  جرگه نوکران فکری آنها در آمده است!
 تردیدی نیست که یکی از عوامل بدبختی کشورهایی از منطقه که برخی از جریان های داخل آنها با حکومت اسلامی در پیوند هستند و یا زیر نفوذ آن قرار دارند یعنی عراق، لبنان، سوریه و یمن، خود دولت های دست نشانده این کشورها هستند، شکی نیست که خشم و نفرت توده های زحمتکش از حکومت اسلامی که به نوبه خود به تقویت جریان های زیر نفوذ یا وابسته به خود در این کشورها می پردازد و سر بزنگاه با در دست گرفتن برخی از بخش های سرکوب، به کشتار خونین خلق های این کشورها دست می زند، برحق است، و هر کس که این امر را منکر شود، بی تردید آب به آسیاب این طبقات فاسد و باندهای جنایتکار در جمهوری اسلامی خواهد ریخت.
 اما برجسته و مطلق کردن نقش کریه خامنه ای و پاسدارانش و کلا جمهوری اسلامی در این کشورها و تحت شعاع آن قرار دادن نقش بسیار کریه تر امپریالیسم آمریکا و مهمترین ژاندارمش در منطقه یعنی اسرائیل، که نقشی بس بزرگتر از جمهوری اسلامی و منافع اقتصادی و سیاسی بسیار گسترده تر از این کشور در منطقه دارند، جز چاپلوسی در نزد امپریالیست ها و اسرائیل معنای دیگری ندارد و هر کس که چنین کاری کند، جز ابلهی نادان و یا مزدوری زیرک چیز دیگری نخواهد بود.
باری از دیدگاه محمدی دشمن اصلی و مهم طبقه کارگر و توده های زحمتکش امپریالیسم جهانخوار آمریکا و در منطقه ژاندارمش یعنی حکومت صهیونیستی اسرائیل نیست:
«تبلیغات ضد آمریکایی و ضد اسرائیلی، به بوق‌های حکومت‌ها و گروه‌های فاسدی محدود شده است که از آن طریق، منابع عمومی را غارت می‌کنند.»
 البته تبلیغات ضد آمریکایی و ضد اسرائیلی جمهوری اسلامی به ویژه باند خامنه ای دروغین است. این تبلیغات برای پیش برد تضاد ارتجاعی آنها با آمریکا و کشورهای غربی و برای بقا است و به هیچوجه از موضع منافع طبقه کارگر و خلق زحمتکش ایران نیست.
 اما اینکه ما پشت دروغین بودن تبلیغات باند خامنه ای و شرکا علیه آمریکا و غربی ها پنهان شویم و نفس مبارزه با امپریالیسم غرب( و شرق نیز) را در منطقه( و براین سیاق در جهان) که تاریخی دراز دارد، منکر شویم، جز مزدوری برای این امپریالیست ها معنای دیگری ندارد.
باری، در چند کشور خاورمیانه، جریان هایی زیر نفوذ جمهوری اسلامی هستند و در همین کشورها نیز دولت ها یا دست نشانده و وابسته به امپریالیست های آمریکا و غربی و یا روسیه هستند. این را می پذیریم.
 اما می پرسیم که بقیه کشورهای خاورمیانه چطور؟ آیا در لیبی، مصر، اردن، عربستان سعودی  بحرین و... هم جریان های حاکم در این کشورها زیر نفوذ جمهوری اسلامی هستند؟ آیا دیگر کشورهای آسیا که دولت های اکثریت به اتفاق آنها دست نشانده و زیر نفوذ امپریالیست های آمریکایی و غربی هستند چطور؟ دولت های کشورهای آفریقایی چطور؟ و دولت های کشورهای آمریکای مرکزی و جنوبی یعنی حیاط خلوت آمریکا چطور؟ آیا در این کشورها هم تبلیغات ضد آمریکایی به «بوق حکومت ها و گروه ها فاسد» محدود است و یا طبقه کارگر و توده های زحمتکش این کشورها نظری دیگر دارند؟
آیا «مردم کوچه و بازار» آنها نیز« به تدریج متوجه شده‌اند که عامل بدبختی آنها نه آمریکا ...»بلکه تنها دولت‌های خود آن‌هاست که جمهوری اسلامی ایران به تدریج آن‌ها را وامدار خود ساخته و آنان نیز، به همان فساد و ناکارآمدی مقامات در «رژیم مادر» آلوده هستند؟
البته دولت های این کشورها فاسد و ناکارآمد هستند، اما نه به این دلیل که وابسته یا «وامدار»
جمهوری اسلامی هستند، بلکه به این دلیل که «وامدار»( و نه تنها وامدار بلکه از آن مهم تر «وام ده») امپریالیسم آمریکا و دیگر امپریالیست های غربی و ژاپن هستند؛ چرا که این امپریالیست ها به جای اینکه چون جمهوری اسلامی وام دهند، خرج کنند و پول بی زبان مردم زحمتکش و فلک زده این مرز و بوم را به زیر پای گروه هایی هم کیش و یا نزدیک به خود و برای گسترش نفوذ خود بریزند، برعکس می چاپند، غارت می کنند و می برند.
آیا زمانی که محمدی این عبارات را می نویسد، خودش را به «کوچه علی چپ» نمی زند که در مورد جنبش طبقه کارگر و توده های زحمتکش شیلی که میلیون ها از آنها به خیابان ها ریختند، دولت آمریکا به روسیه این اتهام را زده که موجب این جنبش ها گردیده است؟  قطعا آمریکا برای سرکوب جنبش و انقلاب در آمریکای لاتین همه کاری کرده و خواهد کرد. زمانی نیاز به پینوشه داشت و زمانی نیاز به احزاب سوسیال دموکرات شبه چپ. در صورتی که جنبش ها در کشورهای آمریکای لاتین گسترده تر شود، شاید به دنبال یک السیسی (و یا پینوشه اگر بتواند) بگردد و شاید هم اگر این جنبش را نتوان به چنان سبکی سرکوب کرد، دنبال احزاب شبه چپ دیگر.
  می بینیم که محمدی بزرگی آسمان از ته چاه قضاوت می کند. محمدی چشمان خود را بسته و  منطقه کوچکی از خاورمیانه را بهانه کرده تا نقش غارتگر امپریالیسم آمریکا و غرب و ژاپن را در سراسر دنیا انکار کند. وضع از دیدگاه محمدی چنین در می آید:
جمهوری اسلامی برود، خاورمیانه و دنیا  در دست امپریالیست ها غربی و اسرائیل بهشت می شود!؟
ادامه دارد.
 هرمز دامان
 نیمه نخست آبان 97
یادداشت ها
1-   ما به عربستان، اردن و بسیاری از کشورهایی که «بهار عربی» آنها را در بر گرفت، اما حکومت های وابسته به امپریالیسم آمریکا و غرب و به دستور مستقیم آنها، جنبش های «مردم کوچه و بازار» را به شدت سرکوب کردند، اشاره ای نکردیم.
2-   چنین رویاهایی اگر هم موجود باشد محدود به اقلیتی ناچیز است و قطعا غیر واقع بینانه بودن آن در عصر امپریالیسم و قدرت های برتر جهانی موجب گشته و می گردد که به هیچوجه از حد اقلیتی ناچیز فراتر نرود.  به راستی که اینهایی که مهر و عمامه و عباشان را امپریالیست ها برایشان می سازند، چه به امپراطوری!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر