۱۴۰۳ بهمن ۲۴, چهارشنبه

نقش کثیف خامنه ای در مخدوش کردن مبارزه ی ضد امپریالیستی

 
نقش کثیف خامنه ای و آخوندهای مرتجع در مخدوش کردن
مبارزه ی ضد امپریالیستی خلق ایران برای استقلال

 مبارزه ی دموکراتیک و مبارزه ی ضدامپریالیستی
تاریخ مبارزه برای آزادی و حکومت انقلابی- دموکراتیک در ایران در عین حال تاریخ مبارزه با استعمار و امپریالیسم برای استقلال اقتصادی و سیاسی- فرهنگی ایران بوده است. این دو از یکدیگر جدانشدنی و در هم پنهان و نافذ بوده اند، هر چند گاه این و گاه آن یک، عمده شده اند.
حکومت ولایت فقیه - کاریکاتور تهوع آور مبارزه ی ضدامپریالیستی و نوکری امپریالیسم در عمل
تاریخ چهل و اندی سال اخیر ایران تاریخ ضربه زدن سران جمهوری اسلامی به این مبارزات ضد استعماری و ضد امپریالیستی خلق ایران بوده است. مبارزاتی که از زمان مشروطیت و علیه دو امپریالیست وقت یعنی انگلستان و روسیه آغاز شده و تا انقلاب 57 با جهت گیری علیه امپریالیسم آمریکا که پس از کودتای مرداد32 امپریالیسم عمده در ایران گردید، ادامه یافته بود.
سلطنت طلبان - وطن فروشان و نوکران همیشه به خدمت امپریالیست ها
در عین حال از هنگام شکل گیری باندهای سرمایه داران سلطنت طلب در کشورهای امپریالیستی غربی و میدان دار شدن ایدئولوگ های مرتجع و کثیف آنها از زمان به راه افتادن تلویزیون های مبلغ شان و همچنین اینترنت و... این ها نیز با تبلیغات خود به نفع نظام سابق سلطنتی و امپریالیست های غربی به ویژه آمریکا به نوبه ی خود به این مبارزات ضربه زده اند.
در خدمت و رکاب اینان گروه های مرتجع ترتسکیست بوده اند؛ از دارودسته«کمونیسم کارگری» حکمت گرفته تا جریان های «حکمتیست» که یا مستقیما به نفع امپریالیسم و سرمایه داران کمپرادور تبلیغ کرده و موضع گرفته اند و یا با تبلیغ برای حذف«امپریالیسم» و «مبارزه ی ضد امپریالیستی» از دیدگاه چپ( و پنهان شدن دروغین پشت مبارزه ای صرفا کارگری) و موضع گرفتن مقابل اهداف ضد امپریالیستی انقلاب دموکراتیک ایران، بهترین خدمت را به امپریالیست ها و نوکران کمپرادور آنها کرده اند.
ایدئولوگ های سیاست مصلحت طلبی: سیاست «درهای باز» بهترین است!
جدا از این دو جریان اصلی که آب به آسیاب یکدیگر ریخته اند و یکی از موضعی ارتجاعی با امپریالیسم مخالفت و دیگری از موضعی ارتجاعی از آن دفاع کرده است، گروه هایی از ایدئولوگ های خرده بورژوازی مرفه و بورژوازی بوده اند که خود را«مترقی» دانسته اما دیدگاه «مصلحت طلبی» (پراگماتیستی)اتخاذ کرده اند.
آنها مستقل بودن در جهان امروز(جهان امپریالیستی) را بی معنا دانسته و راه ترقی و توسعه ی کشور را در گسترش روابط با کشورهای امپریالیست غربی به ویژه آمریکا یا به عبارت دقیق تر وابسته شدن و زیرسلطه ی امپریالیست قرار گرفتن می بینند. برای آنها ماهیت و چگونگی این روابط که باید روابط برابر و بر مبنای منافع متقابل ملی باشد اهمیت ندارد و حتی اگر کشوری در چنین روابطی منافع واقعی ملی اش زیرپا گذاشته و ثروت ملی اش به تاراج رود و طبقه ی کارگر و زحمتکشان اش استثمار شوند و زیر ستم ملی قرار گیرند اهمیتی ندارد.
یکی از مدل های آن ها کشور کره جنوبی است که در آن آمریکا ده ها پایگاه نظامی دارد و حکومت اش دست نشانده ی امپریالیست های غربی است و اگر تا حدودی به دلیل پمپاژ سرمایه خارجی به آن از نظر اقتصادی تقویت شده است اساسا به دلیل وجود کشور کره شمالی در همسایگی آن بوده است.
 یکی دیگر از مدل ها و الگوهای بیشتر این دارودسته ها، کشوری مانند چین سرمایه داری شده است که سرمایه های امپریالیستی غربی و ژاپن امپریالیست آن را شخم زده اند و رهبران حزب به اصطلاح کمونیست اش، سرمایه داران ثروت اندوز میلیارد و فاسد هستند.
این هاست آنچه این دارودسته های فاسد و سرمایه پرست می گویند:
«اگر می خواهید فقر را به تساوی تقسیم نکنید( یعنی هم سرمایه دار ثروتمند و هم کارگر فقیر و یا نیمه فقیر داشته باشید)، اگر می خواهید«فقر مطلق» را از بین ببرید(یعنی فقیر باشد اما از پس حداقل خوراک و پوشاک و مسکن اش برآید) از «الگوی چین» و «سیاست درهای باز»( سیاستی که تنگ سیائو پینگ رویزیونیست پس از کودتای بورژوایی وی در حزب کمونیست چین به عنوان سیاست اقتصادی چین در پیش گرفت) پیروی کنید!»
 در کنار برخی از ایدئولوگ های غرب زده ی بورژوا، دارودسته های«چپ نو» و «مارکسیسم غربی»... نیز کمابیش به این دسته ها تعلق داشته اند.
تحریف ریاکارانه و شیادانه مبارزه ی ضدامپریالیستی انقلابیون کمونیست 
برخی دیگر از این دارودسته ها همچون ریاکاران و شیادان سیاسی عمل کرده به تحریف مبارزه ی ضد امپریالیستی انقلابیون کمونیست ایران پرداخته و کمونیست های انقلابی را ضد دستاوردهای مترقی سیاسی و فرهنگی غرب در دوران مبارزه علیه استبداد دینی- کلیسایی و انکیزاسیون و آفرینش اندیشه های مدرن بورژوایی دانسته،«عقب مانده» توصیف کرده اند. اینان نیز به سهم خود نقش ویژه ای در بی اهمیت کردن و از دور بیرون راندن مبارزه ی ضد امپریالیستی داشته اند. برخی از چپ های سابق و سوسیال دموکرات های« شبه چپ» کنونی به این دارودسته تعلق دارند.
گروه دیگری که آنها را باید هوچی ترین و وراج ترین دارودسته های ضد لنینیست، ضد تئوری انقلابی و ضد حزبیت انقلابی و همچون دسته ای از حکمتیست های مورد اشاره در بالا، به اصطلاح «کارگری» نامید، در متن ها و سخنرانی های خود حتی به جای مفهوم«امپریالیسم» مفهوم «استعمار» را به کار می برند تا مبادا شبهه ای برای برحق بودن مبارزه ی ضدامپریالیستی پدید آورند!
توده ای- اکثریتی ها دوستداران امپریالیسم روسیه 
در کنار این طبقات و گروه ها، جریان هایی نیز بوده اند که به نفع بلوک امپریالیسم روسیه، دولت سرمایه داری چین و حکومت ولایت فقیه موضع گرفته با بلوک امپریالیست های غربی مخالفت کرده اند. این ها دارودسته های توده ای بوده اند. سهم اینان نیز در ضربه زدن به مبارزه ی ضد امپریالیستی پنهان نیست.
وظیفه ی ما مائوئیست ها و تمامی گروه های مارکسیست- لنینیست مبارزه با تمامی گروه های نامبرده و زنده نگه داشتن مبارزه ی طبقه ی کارگر با امپریالیسم و امپریالیست ها برای استقلال خلق ایران و ایستادن وی روی پا خود است.
دو مخالفت ارتجاعی و انقلابی با امپریالیسم
از زمان مشروطیت دو نوع مخالفت با امپریالیست های غربی و امپریالیست روسیه وجود داشته است. یکی مخالفت ارتجاعی و دیگری مخالفت مترقی و انقلابی.
مخالفت با امپریالیسم از موضع ارتجاعی
مخالفت ارتجاعی با امپریالیسم از جانب طبقات و لایه هایی صورت گرفته است که ریشه در اقتصاد و سیاست و فرهنگ دوران قرون وسطی و فئودالیسم داشته اند. آنها بازمانده گان طبقات و لایه های مرده و یا در حال مرگ بوده اند. امید آنها این بوده که اگر چه در اقتصاد نمی توانند و به نفع شان نیست و به دردشان هم نمی خورد که به گذشته باز گردند، اما می توانند بازمانده ی سیاسی و فرهنگی این مرده ها و دفن شده ها و یا مشرف به موت ها را حفظ و نگه داری کنند.(1)
مخالفت با امپریالیسم از موضع انقلابی و مترقی
مخالفت با امپریالیسم از موضع انقلابی و مترقی از جانب طبقه ی کارگر و لایه های انقلابی و مترقی خرده بورژوازی و بخش هایی از بورژوازی ملی صورت گرفته است. بنیان و اساس این مخالفت، خواست رفع وابستگی های اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و برپایی اقتصادی مستقل بر پایه منافع استراتژیک طبقه ی کارگر و توده های زحمتکش و ستمدیده و طبقات خلقی و ایجاد سیاست مستقل و انقلابی بر مبنای گسترش آزادی و دموکراسی انقلابی و توده ای برای پیشرفت و همچنین فرهنگی مستقل در جهت شکوفایی توان و استعدادهای فلسفی، علمی و هنری توده ها و کلا در جهت ارتقای زندگی مادی و معنوی خلق ایران بوده است.
علیه تحریف گران مبارزه ی ضدامپریالیستی
     برخلاف تصور فریبکاران و متقلبین و شیادهای سیاسی که مبارزه ی طبقه ی کارگر و دیگر طبقات خلقی و کمونیست ها و انقلابیون علیه امپریالیسم و برای استقلال اقتصادی و سیاسی- فرهنگی ایران را مخالفت با پیشرفت های اندیشه ای، فلسفی، سیاسی، جامعه شناختی، هنری و نیز اقتصاد مدرن جلوه می دهند، هیچ یک از طبقات انقلابی و مترقی و نماینده گان سیاسی شان در مخالفت با این گونه پیشرفت ها نبوده بلکه با تمامی وجود خواهان جذب نقادانه ی این پیشرفت ها و درونی کردن آنها در جامعه ی ایران بوده اند. کافی است تنها نگاهی به نوشته ها، تالیفات و ترجمه های 80 سال اخیر پیروان اندیشه های انقلابی - کمونیستی و نیروهای مترقی خرده بورژوایی و بورژوازی ملی بکنیم تا متوجه شویم که بخش مهمی از آنها، استفاده از و یا برگردان نوشته ها و تالیفات غربی در دوران پس از قرون وسطا و دوران سیاسی - فرهنگی مدرن غرب بوده است. جدا از این ها یک مارکسیست( لنینیست- مائوئیست) واقعی نمی تواند مخالف پیشرفت های سیاسی- فرهنگی ای( فلسفی، علمی، حقوقی، هنری و...) باشد که بورژوازی غرب در زمانی که انقلابی بود و علیه فئودالیسم  و قدرت کلیسا و تسلط مذهب بر ارکان اجتماعی مبارزه می کرد، محرک و رهبری کننده ی آنها بوده است.  
مساله ی خط درست در مبارزه ی انقلابی - دموکراتیک
شارلاتانیسم سیاسی و ریاکاری و شیادی حکام جمهوری اسلامی و های و هوی دروغین شان در مورد«مرگ بر آمریکا» و نیز لجن پراکنی های گروه های هوادار امپریالیست های غربی علیه مبارزه ی ضد امپریالیستی، چنان ضرباتی به این مبارزه زده است که قرار دادن چرخ های  انقلاب در مورد مساله ی مبارزه برای استقلال اقتصادی و سیاسی و فرهنگی روی ریل درست خواهان کار تبلیغی و ترویجی ادامه داری از جانب کمونیست ها و گروه های انقلابی ضد امپریالیست است. تنها با کار تبلیغی و ترویجی پرحوصله است که می توان وجوه ضدامپریالیستی انقلاب را در جایگاه خویش مستحکم کرد و مبارزه ی توده ها را با داشتن خط درست در دو مساله ی اساسی آزادی و استقلال و مبارزه ی دموکراتیک و مبارزه ی ضدامپریالیستی در انقلاب دموکراتیک پیش برد.
مبارزه ی ضدامپریالیستی اکنون عمده نیست اما نباید آن را از یاد برد!
تبلیغ و ترویج مزبور البته به این معنا  نیست که اکنون مبارزه ی ضد امپریالیستی عمده است.
خیر! مبارزه با حکومت ولایت فقیه و استبداد دینی و برای آزادی و دموکراسی یعنی مبارزه ی دموکراتیک کماکان عمده است و ما کمونیست ها باید آن را پی گیریم؛ اما تداوم روند مزبور در ایران و غیر عمده بودن مبارزه ی ضدامپریالیستی در شرایط کنونی، نباید مانع از این شود که ما در زمانی که نیاز است در مورد جنبه ی غیرعمده ی مبارزه به روشنگری بپردازیم، آن هم زمانی که مه غلیظی آن را در برگرفته است و تیره و تار کرده است، به روشنگری نپردازیم و تسلیم شرایط و دنباله روی از یک جانبه نگری های جاری در مبارزه شویم. می توان و باید در کنار مبارزه ی برای آزادی و دموکراسی و سرنگونی حکومت و برقراری یک جمهوری دموکراتیک خلق انقلابی به رهبری طبقه ی کارگر دیدگاه های توده های طبقه و زحمتکشان و تهیدستان را علیه امپریالیسم و برای استقلال به درستی تنظیم کرد، به پیش برد و ارتقاء بخشید.
 هرمز دامان
24 بهمن 1403
1-   به این هم اشاره کنیم که تا آنجا که صحبت بر سر جریان های مذهبی است تنها بخشی و نه همه ی جریان های مذهبی، از یک موضع ارتجاعی مخالف امپریالیسم غرب بوده اند. بخش هایی از این روحانیون نه از دیدگاه مذهبی قرون وسطایی بلکه از دیدگاه های روحانیون ایدئولوگ طبقه ی خرده بورژوازی و یا سرمایه داران ملی مخالف امپریالیسم بوده اند. افرادی همچون طالقانی به این زمره تعلق داشته اند. مدل غربی این ها بیشتر کشیش ها و مذهبیونی بوده اند که در قرون وسطا به مبارزه با حکومت کلیسا و انکیزاسیون پرداختند و از افکاری بورژوازی که در آن زمان مترقی بود دفاع کردند. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر