۱۴۰۳ بهمن ۲۲, دوشنبه

پزشکیان و پیام ترامپ


 
هوارهای توخالی پزشکیان
در باب مذاکره نکردن با ترامپ آنچه بیشتر توجه بر می انگیزد هوار کشیدن های پزشکیان و روان شدن وی( و در کنارش دیگر اصلاح طلبان حکومتی یا دورقاب چین های تازه) در پی خامنه ای است. پس از سخنرانی خامنه ای بخش هایی از کسانی که به پزشکیان رای داده بودند از وی خواستند که حال که نتوانسته و نمی تواند به وعده های خود عمل کند، استعفا دهد. اما وی نه تنها از استعفا خودداری کرده است بلکه بیش از پیش دنباله روی خامنه ای شده است. وی حتی در سخنرانی خود در 22 بهمن امسال خود از واژه هایی  در مذمت ترامپ استفاده کرد که خیلی فرقی با شعار «مرگ بر آمریکا»ی خامنه ای نداشت. از جمله« اگر به فکر مذاکره کردن بودید چرا این غلط ها را کردید».
اصولا در مورد استعفای روسای جمهور ناسازگار با باند خامنه ای عوامل گوناگونی در کارند که مانع استعفا می شوند. بخشی از این موانع مربوط می شوند به جناحی که توانسته ریاست جمهوری و دولت را از آن خود کند. برای نمونه خاتمی و یا روحانی و اینک پزشکیان از جناح های اصلاح طلب و اعتدالی و یا احمدی نژاد از جناح پایداری .
بخش هایی از جناح های مورد اشاره که بودن در قدرت را بهتر از نبودن می دانند بر مبنای شعار«کاچی بهتر از هیچی هست» تلاش می کنند از موقعیت به دست آمده تا می توانند استفاده کنند. آنها بر این اند که در دورانی که نماینده گان شان دولت را در دست دارند می توانند منافع جناح را بر آورده سازند. از این رو این بخش ها در شرایطی که نماینده شان زیر فشار قرار می گیرد از نماینده شان یعنی رئیس جمهور می خواهند که استعفا ندهد.
به احتمال خاتمی( که به هر حال تهاجمی به وزارت اطلاعات خامنه ای کرد) و روحانی( که به راحتی علیه نظرات خامنه ای صحبت می کرد و با وی در می افتاد) بیشتر به همین دلایل استعفا ندادند و اینک پزشکیان نیز( که همچون مرید خامنه ای حرف می زند و عمل می کند) کمابیش به همین دلایل استعفا نمی دهد. 
توجه کنیم که رئیس جمهوری که بنا به وعده هایش در دوران انتخابات رای آورده و برگزیده شده است موظف است که در زمانی که نمی گذارند به وعده هایی که وی به انتخاب کننده گان اش داده است عمل کند، استعفا دهد. اما در ایران لقمه ی دولت لقمه ی کوچکی نیست و هیچ کدام از باندها و جناح ها حاضر نیستند آن را مفت از دست بدهند.
جز این، دولت را در دست داشتن برای چهار سال و یا هشت سال می تواند موجب شود که آن جناح و باند میخ اش را درون قدرت بیش از پیش بکوبد و پس از پایان دوره از روابط و موقعیت به وجود آمده به شکل احسن استفاده کند. به اصطلاح او در دوران در دست داشتن دولت بارش را بسته است و حال که شاخک هایش را درون ارکان نظام دوانده است می تواند با زد و بندها و باند سازی ها از مزایای آن پس از دوران خدمت استفاده کند. به عبارت دیگر هر جناح و باندی که درون رفت دیگر نمی توان او را به ساده گی بیرون کرد.
اما از سوی دیگر استعفا در نظام ولایت فقیه آسان نیست. کافی است مثلا رئیس جمهوری که از جناح های اصول گرا نیست استعفا دهد تابه احتمال زیاد این وضع پدید آید که هزاران حکم علیه وی از جانب جناح های اصول گرا و باندهای مرید صادر شود. پیش پا افتاده ترین حکم ها «بازی در زمین دشمن کردن»، «ایجاد خلاء در نظام اسلامی برای سرنگونی حکومت»،«اقدام در جهت فروپاشی نظام» و «خدمت به دشمن» یعنی آمریکا است. چنین فردی باید خیلی خوش شانس باشد دادگاهی نشود و یا بلاهایی دیگر بر سرش نیاید.
 از این رو آنان که به پزشکیان رای دادند باید توجه کنند که انتخاب پزشکیان، به دلیل رای آنها نبود و نیز برای این رئیس جمهور نشد که به تحقق وعده هایی که به آنها داده بود عمل کند، بلکه انتخاب وی در چارچوب تاکتیک های تازه ی خامنه ای و سران سپاه علیه جنبش دموکراتیک توده ها( و خیزش «زن، زندگی، آزادی») و نیز تغییراتی در مناسبات با کشورهای امپریالیستی غربی به ویژه آمریکا صورت گرفت. در واقع حدس زده می شد که ترامپ بر سرکار بیاید و قرار شد که یکی از مجریان اصلی این تاکتیک ها پزشکیان و دولت اش باشد.
ترامپ در پیام اش چه خواسته است؟
در مورد مساله ی مذاکره  در مقاله ی ترامپ، مذاکره و خامنه ای به برخی از آنچه سران جمهوری اسلامی از جمله قالیباف در مورد پیام ترامپ و حسین صفدری معاون وزیر اطلاعات در مورد مسائل امنیتی« پشت پرده» گفتند اشاره کردیم. از آنچه گذشته بیشتر به نظر می رسد که هر چه هست در پیام ترامپ است تا دیگر موارد.
البته تا کنون هیچ یک از سران جمهوری اسلامی به جز قالیباف به متن پیام پنهانی ترامپ اشاره نکرده است اما از آنچه خامنه ای و سران پاسدار و قالیباف و نیز پزشکیان گفته اند می توان حدس زد که هر چه هست مساله بر سر خواست های ترامپ در همین آغاز مذاکره است. و گویا همین خواست های ترامپ است که چنین خامنه ای و سران جمهوری اسلامی را برآشفته کرده است.
در سرمقاله ی روزنامه ی جمهوری اسلامی( شنبه 20 بهمن 1403) با نام پشت پرده ی رویاهای ترامپ با اشاره به فرمان های ترامپ چنین آمده است:
« از بدیهی ترین نکات که هرگز قابل اغماض نیستند، یکی حق ایران برای داشتن موشک  و ابزارهای دفاعی مورد نیاز است و دیگری جایگاه سپاه پاسداران که بر خلاف ادعای ترامپ، یک نیروی ضد تروریسم است. این ها از جمله خط قرمز های ایران هستند و هر کشور و دولتی که طرف مذاکره با ایران باشد باید یپذیرد که این موارد به هیچوجه قابل چانه زدن نیستند کما اینکه باید بداند جمهوری اسلامی قدرت کافی برای مذاکره عزتمندانه با هر کشوری را دارد. اشتباه ترامپ این است که با زبان زور می خواهد مذاکره کند، زبانی که با ماهیت مذاکره در تضاد است. رئیس جمهور آمریکا اگر خواهان مذاکره واقعی است باید اولا زبان قلدری را کنار بگذارد و ثانیا تضمینی قابل اعتماد بدهد.»( تاکیدها از ماست)
 اشاره به مساله ی موشک و ابزارهای دفاعی در همان حرف های قالیباف هم آمده بود. نکاتی که در این سرمقاله مهم است اشاره به«جایگاه سپاه پاسداران» است.
ترامپ سپاه پاسداران را تروریست خوانده است. این البته تازه نیست و بین حرف و عمل هم فاصله زیاد است. ما دیدیم که در دوره ی خیزش ژینا، هیچ یک از امپریالیست های غربی حاضر نشد که سپاه پاسداران را در لیست تروریستی قرار دهد و این در حالی بود که پارلمان اروپا در آن زمان سپاه پاسداران را در لیست تروریست ها جای داده بود. پس صرف صحبت ترامپ در مورد تروریست بودن سپاه، دلیل محکمی برای رفتن پای دفاع از جایگاه سپاه پاسداران در مذاکره، به دست نمی دهد.
با این تفاصیل شاید بتوان این احتمال را داد که ترامپ در پیام اش به خامنه ای خواهان«انحلال سپاه پاسداران» و یکی شدن اش با ارتش شده باشد. و نیز ممکن است که این یکی از مسائلی باشد که موجب برآشفتن خامنه ای و سران حکومت شده باشد. نکته ی دیگر زبان «زور» و «قلدری» ترامپ است. به نظر می رسد که ترامپ در پیام یا پیام هایش این ها را پیش شرط مذاکرات قرار داده باشد و گفته باشد که« یا چنین می کنید و یا از مذاکره خبری نخواهد بود» و احتمالا حمله به تاسیسات اتمی روی میز قرار خواهد گرفت.
 با اینحال آنچه ترامپ می تواند بخواهد این ها نیست. ترامپ به نماینده گی از سوی طبقه ی سرمایه داران امپریالیست حاکم بر آمریکا می خواهد جمهوری اسلامی بی سروصدا و آرام و بدون چموش بازی و جفتک انداختن از نظر اقتصادی و سیاسی به بلوک امپریالیستی غرب بپیوندد و سران آن در زمره ی نوکران مطیع و حلقه به گوش بورژوازی آمریکا و اروپا در آیند و از سیاست های آنها تبعیت کنند.
اما سران جمهوری اسلامی عجالتا در سایه ی بلوک روسیه هستند و ترس زیادی دارند که اگر وابسته به بلوک غرب شوند حکومت شان دیری نپاید و سرمایه داران امپریالیست غرب آنها را با دیگر نوکران خود یعنی سلطنت طلبان جابجا کنند.
با این حال آنها خواه خامنه ای و خواه سران سپاه برای بقای خود در قدرت مجبورند راهی را که در آن پا گذاشته اند تا به پایان طی کنند. ارتجاع حاکم بر کشور زیرسلطه نمی تواند مستقل باقی بماند و هیچ چاره ای جز مزدور و نوکر امپریالیست ها شدن پیش پایش قرار ندارد.
 هرمز دامان
23 بهمن 1403

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر