۱۴۰۳ اسفند ۷, سه‌شنبه

گلرخ ایرایی - در ضرورت مبارزه مردم برای لغو اعدام

 


یک سال پیش پدر و مادر محمد قبادلو در نیمه‌شبی سرد پشت درهای بسته‌ی زندان قزل‌حصار، کمی آن‌سوتر از جایگاهِ اعدامِ فرزندشان، که تنها یک دیوار با آن‌ها فاصله داشت، طولانی‌ترین شبِ زندگی خود را به تنهایی سپری کردند. چند روز بعد چهار زندانی کورد را به همین شکل و در تلخیِ بی‌یاوریِ خانواده‌هاشان بر دار کردند. دریغ از حضوری حتی انگشت‌شمار در کنار خانواده‌ها که جز هم‌دردی، نشان از اعتراض به احکام مرگ و تلاش برای لغو مجازات اعدام داشته باشد.
سالانه صدها نفر با اتهامات مختلف سیاسی و غیرسیاسی به دار کشیده می‌شوند؛ اما نه‌تنها هنوز اعدام‌ها و افزایش آمار آن به دغدغه‌ی ما بدل نشد بلکه دستان خانواده‌های محکومان به مرگ که گاهی به‌سوی ما بلند شده نیز همواره در خلاء بی‌مهری و بی‌تفاوتی رها شده است. جمهوری اسلامی با استناد به فقه و روایات و احادیث از ابتدای قبضه‌ی قدرت تا کنون صدها هزار جان عزیز را گرفته است و تمایلی بر عقب نشستن از موضع خود بر سر مجازات اعدام نشان نمی‌دهد. بعضا مخالفت‌ها با مجازات اعدام را نادیده می‌گیرد و وانمود می‌کند صدای بلند اعتراض به قتل‌های حکومتی را نمی‌شنود. تجمعات خیابانی علیه اعدام را سرکوب می‌کند و در زندان‌ها نیز با معترضان به اعدام، برخوردی مجرمانه دارد. بازداشت گسترده‌ی مردم کردستان بعد از اعتصاب سراسری که در مخالفت با اعدام انجام شد و محکومیت و محرومیت زندانیانی که به اجرای حکم رضا رسائی در زندان اعتراض کرده بودند، نمونه‌هایی از برخورد قهرآمیز سیستم با مخالفان اعدام است.
همه‌ی این‌ها درحالی‌ست که طی یک‌سال اخیر جمهوری اسلامی رکورد خود در اعدام را شکسته و هر بار با ایجاد کج‌فهمی از مخالفت با اعدام، افکار عمومی را به سویی سوق می‌دهد که تاییدی بر صدور و اجرای احکام مرگ بگیرد. از عواطف و احساسات مردم در زمان وقوع حوادثی تلخ و رعب‌آور بهره می‌برد و هر بار با تلاش در سناریوسازی و تحریک افکار و عواطف عمومی لزومِ اجرای احکام مرگ را توجیه می‌کند.
حکومت همواره در تلاش است برای مشروعیت‌بخشی به مجازات اعدام. در پرونده‌هایی هم‌چون پرونده‌ی آرمان کودک-مجرمی که در آذر ۱۴۰۰ اعدام شد، با برگزاری شوی تلویزیونی در صددِ اقناع مردم برای مشروعیت‌بخشی به حکم اعدامی دیگر برآمد.
در خصوص حکم مجاهد کورکور در جریان قتل حکومتیِ کیان پیرفلک نیز قصد تحریک افکار و عواطف عمومی علیه محکوم به اعدام را داشت که با هوشمندی خانواده‌ی کیان مواجه شد.
در قتل دلخراش نیان کودکِ بوکانی و اخیرا قتل دردناک امیرمحمد خالقی، دانشجوی دانشگاه تهران پیش از پیگیریِ چراییِ وقوع فجایع، با تحریک افکار عمومی سعی در ادامه‌ی روند قتل‌های حکومتی و تهی نمودنِ بنیه‌ی مخالفانِ اعدام دارند.
برخلاف گذشته موفقیت رژیم در پیش‌بردنِ برخی سناریوها بدون همراهی افکار عمومی میسر نیست. پس با اجرای شوهای رسانه‌ای و تبلیغاتی در تلاش هستند تا پذیرشِ اعدام را برای اذهان عمومی توجیه‌پذیر یا عادی‌سازی کند. پس در تقابل با این هدفِ رژیم که گرفتن جان‌های عزیز را در پی دارد، باید افکار عمومی را متوجه هولناکیِ آن‌چه در حال وقوع است کنیم. ما مسیر زندان‌ها را می‌شناسیم. برای ملاقات عزیزان‌مان و گاهی استقبال از عزیزان آزاد شده در تجمعاتی که هزینه‌ای را بر ما تحمیل نمی‌کنند، حاضر می‌شویم؛ اما برای همراهی با خانواده‌های محکومان به مرگ و حتا در آخرین شب زندگی فرزندشان که خانواده‌های‌شان دست یاری‌مان را طلب می‌کنند، حاضر به همراهی با آنان نیستیم.
در خصوص حکم مجاهد کورکور در جریان قتل حکومتیِ کیان پیرفلک نیز قصد تحریک افکار و عواطف عمومی علیه محکوم به اعدام را داشت که با هوشمندی خانواده‌ی کیان مواجه شد.
در قتل دلخراش نیان کودکِ بوکانی و اخیرا قتل دردناک امیرمحمد خالقی، دانشجوی دانشگاه تهران پیش از پیگیریِ چراییِ وقوع فجایع، با تحریک افکار عمومی سعی در ادامه‌ی روند قتل‌های حکومتی و تهی نمودنِ بنیه‌ی مخالفانِ اعدام دارند.
برخلاف گذشته موفقیت رژیم در پیش‌بردنِ برخی سناریوها بدون همراهی افکار عمومی میسر نیست. پس با اجرای شوهای رسانه‌ای و تبلیغاتی در تلاش هستند تا پذیرشِ اعدام را برای اذهان عمومی توجیه‌پذیر یا عادی‌سازی کند. پس در تقابل با این هدفِ رژیم که گرفتن جان‌های عزیز را در پی دارد، باید افکار عمومی را متوجه هولناکیِ آن‌چه در حال وقوع است کنیم. ما مسیر زندان‌ها را می‌شناسیم. برای ملاقات عزیزان‌مان و گاهی استقبال از عزیزان آزاد شده در تجمعاتی که هزینه‌ای را بر ما تحمیل نمی‌کنند، حاضر می‌شویم؛ اما برای همراهی با خانواده‌های محکومان به مرگ و حتا در آخرین شب زندگی فرزندشان که خانواده‌های‌شان دست یاری‌مان را طلب می‌کنند، حاضر به همراهی با آنان نیستیم.
برای ایجاد تغییرات بنیادین و در هم شکستنِ قوانینی که نقطه‌ی اتکای سیستم برای سلطه، سرکوب و ارعاب است، باید قائل به پرداخت هزینه بود.
گلرخ ایرایی - اسفند ۱۴۰۳ - زندان اوین

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر