یک
توده
ها خواهان مذاکره با آمریکا، دست برداشتن حکام جمهوری اسلامی از اتمی شدن و یا حتی
تهدید کردن کشورهای دیگر در این خصوص و نیز برداشتن تحریم ها از جانب کشورهای
امپریالیستی غرب هستند.
دو
روشن
است که در شرایط ویژه ی کنونی خواهان مذاکره با آمریکا شدن برای رفع تحریم ها و
برقراری روابط عادی اقتصادی با امپریالیست های غربی از جانب اکثریت توده ها به
معنای فراموشی خواست استقلال کشور از جانب آنها نیست.
علت
این است که مساله ی استقلال مساله ای عینی است و ریشه در ساخت اقتصادی زیرسلطه ی
ایران دارد و خواست آن، گرچه به درجات و نسبت های گوناگون، اما از جانب تمامی
طبقات خلقی است. چنین ساختی بر تمامی این طبقات اثر گذاشته و منافع آنها را نه در
وابستگی به امپریالیست ها بلکه در استقلال کشور متجلی می سازد. نگاهی به حساسیت ها
و واکنش های خشم آگین توده ها در مقابل قراردادهای نکبت بار و اسارتبار خامنه ای و
سران پاسدار با دولت مهاجم و غارتگر چین، امپریالیسم روسیهو سهم ایران از دریای
مازندران که به تاراج رفته است و همچنین مالکیت سه جزیره تنب بزرگ و کوچک و
ابوموسی تا حدودی نشانگر استقلال طلبی ماهوی آنها است. گفتنی است که اگر چنین
قراردادهایی با امپریالیست های غربی نیز بسته می شد موجب واکنش توده ها می گردید.
سه
درست برای وجود استقلال طلبی نهادینه و وجود
احساسات ملی است که حکومت به اشاعه ی خبرهای به احتمال زیاد دروغی مانند این که
ترامپ خواهان انتقال سه جزیره ی مزبور به امارت شده پخش می کند تا از نظر خود مثلا
مذاکره نکردن با ترامپ را توجیه کرده و آّب سردی به روی خشم توده ها علیه خامنه ای
بپاشد و به جای آن خشم آنها را علیه ترامپ و آمریکا و به نفع سیاست خامنه ای در
مورد مذاکره نکردن، برانگیزد.
چهار
با
این همه شرایط کنونی مورد تحلیل همه جانبه قرار نگیرد و معنا و مضمون و حدود صدق
برخی شعارها مانند« دشمن ما همین جاست دروغ می گن آمریکاست» که بخش هایی از
کارگران و بازنشسته گان هم آن را در گردهمایی های خود طرح کرده اند مشخص و روشن
نشود همواره این امکان است که دچار اشتباه شده و از یک روی به روی دیگر درغلتیم.
پنج
تاکید
شعار« دشمن ما همین جاست دروغ می گن آمریکاست» به روی سیاست های بحران زا و برنامه
های فاجعه بار اقتصادی و زندگی برباد ده جمهوری اسلامی طی چهل سال اخیر و نقش
اساسی آن در به فلاکت نشاندن تمامی طبقات مردمی، سیاست جاه طلبانه خارجی اش به
ویژه در منطقه، سرکوب آزادی های اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و بی شمار جنایت های این
حکومت و نابودی محیط زیست می باشد و می خواهد آن را برجسته کند.
بنابراین
هدف اش ایستادن در مقابل تبلیغات حکومت است که می گوید مسبب اصلی وضعیت اقتصادی
فلاکت بار توده ها آمریکاست و نهایتا دشمن آمریکاست. هدف اساسی شعار مزبور در عین مقابله با این
تبلیغات حکومت که می خواهد با آن دهان مردم را ببندد، معرفی حکومت ولایت فقیه به
عنوان دشمن اصلی کنونی تمامی طبقات خلقی ایران به ویژه کارگران و زحمتکشان است.
اما
با چنین شعاری که با توجه به سطح کنونی آگاهی توده های کارگر و زحمتکش سر داده می
شود تنها می توان به طور تاکتیکی سازش کرد، در صورتی که معنای واقعی و مرزهای آن
مشخص و تشریح نشود، می تواند به مفهوم خارج کردن امپریالیسم آمریکا از زمره ی
دشمنان اصلی خلق ایران باشد.
به
عبارت دیگر اگر توجه به این نشود که نباید از چنین شعاری چنین معنایی برداشت شود
که امپریالیسم آمریکا دشمنی ای با طبقه ی کارگر و کشاورزان و دیگر طبقات زحمتکش
ایران ندارد و مثلا طرفدار آنها در مبارزه با حکومت ولایت فقیه و یا حتی بی تفاوت
نسبت به این مبارزه است، آنگاه این شعار
می تواند در خدمت تبلیغات دروغین سلطنت طلبان قرار گیرد و به امپریالیسم آمریکا و
دیگر امپریالیست های غربی یاری رساند. در مورد این شعار جداگانه صحبت می کنیم.
شش
در کنار این گونه تمایلات در میان توده های
زحمتکش، همچنین گرایش هایی به نفع حکومت استبداد سلطنتی و یا سلطنت طلبانه ای در
میان دسته هایی از طبقات میانی و مرفه موجود است، که به چنین شعارهایی می دمند و
هدف شان هم همان است که آمریکا اساسا دشمن خلق ما نیست، دوستدار طبقه ی کارگر و
دیگر طبقات زحمتکش است. هوادار مبارزات مردم با حکومت است و غیره.
این
گرایش ها از تبلیغات جریان سلطنت طلب مزدور تاثیر گرفته و در عین حال به تبلیغات
سوء این جریان های مزدور در خارج از کشور یاری می رساند و به نفع برگشت تاریخی به
عقب و برقراری دوباره حکومت استبداد سلطنتی است.
هفت
نتیجه ی این وضع می تواند این امکان را فراهم کند
که تا حدودی این بخش مهم از خواست های واقعی طبقات خلقی ایران و خصلت ضدامپریالیستی
انقلاب ایران یا تیره و تار شود و یا در سایه ی خصلت دموکراتیک آن و خواست آزادی
قرار گیرد. اما در چنین صورتی حتی خصلت دموکراتیک انقلاب هم تیره و تار شده و مردم
ناآگاهانه خواستار برقراری «استبداد شاهی» می شوند.
هشت
آنچه
ما خواهان آنیم پیکار عملی در جهت سرنگونی حکومت جمهوری اسلامی و سرنگون کردن آن و
برقراری یک حکومت انقلابی- دموکراتیک به رهبری طبقه ی کارگر است.
مطلقا
امکان ندارد که خواه در فرایند این سرنگونی و خواه پس از تصرف قدرت و برقراری یک
حکومت دموکراتیک و انقلابی، امپریالیست های غربی و شرقی علیه خلق ایران موضع
نگیرند و علیه انقلاب اش خرابکاری نکنند و تلاش نکنند که حکومتی را که خلق ایران
برقرار می کند سرنگون کنند.
این ها را تمامی تجارب تاریخی خواه در کشور ما و
خواه در کشورهای دیگر نشان داده است. در دشمنی استراتژیک امپریالیست های با جنبش
ها، خیزش ها و انقلابات توده ای به ویژه آنجا که رهبری آنها در دستان طبقه ی کارگر
باشد و در تمامی نقاط جهان تردیدی نیست. این یک حقیقت مطلق است.
نه
مساله
مذاکره تا آنجا که به مساله ی دنبال نکردن پروژه ی اتمی شدن از جانب جمهوری اسلامی
باشد، تا آنجا که قرار باشد به روابط عادی در حد و حدود رفع تحریم ها بینجامد با
توجه به مجموع شرایط کنونی طبعا به نفع توده هاست. شرایط کنونی از آستان تحمل توده
ها خارج شده و حلقه ی محاصره ی آنها علیه خامنه ای برای مذاکره، دست برداشتن از
طرح اتمی شدن و بنابراین رفع تحریم ها تنگ تر شده است.
ده
در شرایط کنونی تحریم ها علیه ملت ایران است تا
حکام جمهوری اسلامی. اما آنچه باید روشن کرد این است که رفع تحریم ها در حالی که تزریق
مسکنی به اقتصاد بحران زده ی ایران است و ممکن
است برای مدتی توده ها را از شرایط فلاکت بار کنونی خارج کند اما خامنه ای و حکومت
ولایت فقیه را نه تنها سرنگون نمی کند بلکه در صورت پذیرش خواست های ترامپ و برقراری رابطه با کشورهای امپریالیستی غرب می
تواند به وی کمک کند تا بیشتر سرپا بماند.
هرمز دامان
25 بهمن 1403