۱۴۰۲ اسفند ۱۷, پنجشنبه

هشت مارس روز خشم علیه ستم و اوج گیری فریاد زنان برای آزادی

 
 
هشت مارس 
روز خشم علیه ستم و اوج گیری فریاد زنان برای آزادی
 
8 مارس امسال (17 اسفند) در ایران مصادف است با حال و هوای پس از انتخابات مجلس شورا و خبرگان جمهوری اسلامی در 11 اسفند. انتخاباتی که توده ها با تحریم آن و یا دادن رای سفید، مبارزات انقلابی- دموکراتیک خود را گامی پیش بردند و بر شکاف بزرگ میان خود و حکومت و هر دم گسترده شدن آن مهری دیگر زدند.
در این تحریم همه جانبه دختران و زنان به ویژه مادران جانباخته گان مبارزات دو دهه ی اخیر که بار ستم و رنجی بزرگ را بر دوش دارند، دختران جوان شجاع و مبارزه جوی خیابان ها و زنان مبارز زندانی نقشی بزرگ داشتند.
جنبش زنان ایران اکنون وارد دوران تازه ای از بالنده گی خود شده است. خیزش بزرگ ژینا جهشی بزرگ در مبارزات دموکراتیک زنان بود و پس از آن این جهش در مسیرهای تازه ای تداوم یافت.
مهم ترین شکل مبارزه زنان پس از عقب نشینی نسبی خیزش از اشکال خیابانی و برخی دیگر از شکل های آن، تداوم مبارزه به شکل انفرادی و یا دسته ای و به ویژه برای آزادی حجاب بوده است. امری که موجب درگیری های فراوان میان دختران و زنانی که می خواستند و می خواهند مبارزات خویش را پیش ببرند و برخی از اهداف خیزش ژینا را عملا تحقق بخشند از یک سو و حکومت خامنه ای و دارودسته های اجیر کرده ی حجاب بان ها و بسیجی های او از سوی دیگر شده است.
در مسیر این مبارزه باز هم زنان و خلق ایران، جانباخته گانی داشته اند که یکی از آنها آرمیتا گراوند و دیگری وحیده ی محمدی فر بوده اند.
ضرباتی که خیزش ژینا به خامنه ای جنایتکار متحجر و دارودسته ی حاکم زد آنها را مجبور کرد که گرچه نه در حرف که همواره هارت و پورت فراوان داشته اند و دارند بلکه در عمل دست به عقب نشینی در مقابل دختران و زنان زنند. تحمیل این عقب نشینی اجباری محصول خیزش ژینا و تداوم مبارزات زنان پس از آن و تحکیم سنگرهای به دست آمده است. امری که بی تردید ادامه خواهد و در موج و موج های بعدی پیشروی نه تنها مستحکم خواهد شد بلکه فتح سنگرهای دیگری را نیز برای دختران و زنان ایران به ارمغان خواهد آورد.
تردیدی نیست که این مبارزات در روز 8 مارس امسال نیز تداوم خواهد یافت و دختران و زنان به همراهی  مردان این روز را به روز بزرگ خشم علیه ستم و فریاد برای آزادی و مبارزه علیه جمهوری متحجر اسلامی تبدیل خواهند کرد.
مشکل اساسی مبارزات زنان همچون مشکل کلی جنبش انقلابی- دموکراتیک ما نداشتن یک رهبری متمرکز بر مبنای اصل دموکراسی میان طبقات خلقی است. رهبری ای که بتواند مبارزات زنان را در جهت رسیدن به اهداف استراتژیک جنبش زنان سازمان دهد.
بخشی از این فقدان سازمان و رهبری متشکل انقلابی زنان به استبداد حاکم ولایت فقیه بر می گردد که تا توانسته و به مدد سازمان های اطلاعاتی اش و نیز به زندان انداختن زنان پیشرو، راه های تشکل و سازمان را مسدود کرده است؛ اما بخش دیگر آن به وضع کلی جنبش دموکراتیک خلق ایران بر می گردد. جنبشی که بدون رهبری طبقه ی کارگر، تنها طبقه ی تا به آخر انقلابی و رادیکال است و از فقدان آن به شدت رنج می برد.
جنبش زنان ایران بخش مهمی از جنبش انقلابی - دموکراتیک خلق را تشکیل می دهد و به دلیل موقعیت ویژه ی آن در شرایط جمهوری اسلامی که آن را یکی از مراکز ثقل بزرگ جنبش خلق می سازد سهم معینی در سمت و سو دادن جنبش دموکراتیک به سوی اتحاد لایه های اجتماعی و طبقات و تشکیل یک جبهه ی متحد خلق در میان زنان دارد.
 در دوره های اخیر زنان لایه های بالایی و میانی خرده بورژوازی که از نظر سواد و آگاهی بالاتر از طبقات زحمتکش هستند نقش مهمی در پیشبرد جنبش زنان خواه از نظر آگاه کردن آن و خواه از نظر مبارزات عملی داشته اند و نقش نمایندگان طبقه ی کارگر و نیز لایه های پایینی خرده بورژوازی و کشاورزان کمتر به چشم آمده است.
با این حال، جنبش زنان زیر رهبری این گونه لایه ها از دو سو نمی تواند این جنبش را به سرحد آمال و آرزوهای زنان و اهداف آن برساند: 
از یک سو نمی تواند اهداف عالی جنبش زنان را به درستی و در گسترده ترین ابعاد آن ترسیم کند، اهدافی که با برقراری نظام سوسیالیستی و کمونیستی گره خورده است، و از سوی دیگر نمی تواند به رادیکال ترین شکل ممکن و عملا آن را پیش برد و به ناچار درحد آرمان ها و اهداف بورژوا- دموکراتیک زنان متوقف خواهد ماند. 
 جنبش زنان همچون دیگر جنبش های دموکراتیک از جمله دانشجویی تنها زمانی می تواند به یک جنبش واقعا رادیکال و پیگیر در اهداف و مبارزات خود تا رسیدن به آزادی واقعی زنان تبدیل شود که مرکز ثقل اصلی آن زنان طبقه ی کارگر و کشاورز و دیگر طبقات زحمتکش باشد. زنانی که اکثریت زنان جامعه را تشکیل می دهند و هر گونه آزادی واقعی زنان باید در درجه ی نخست و بیش از همه آزادی آنها از ستم و استثمار پدرسالارانه و مرد سالارانه ی فئودالی و سرمایه داری بوروکراتیک حاکم باشد.
تنها رو آمدن زنان طبقه ی کارگر و کشاورز و نیز دیگر لایه های زحمتکش در جنبش زنان و به دست گرفتن رهبری آن به وسیله ی پیشروان انقلابی و کمونیست طبقه ی کارگر است که امکان پیوند درست و عمیق بین جنبش زنان و جنبش طبقه ی کارگر و جنبش دیگر طبقات زحمتکش را فراهم می کند و این جنبش را در مسیر سوسیالیسم و کمونیسم قرار می دهد.
درود بر مبارزات زنان ایران برای آزادی
مرگ بر جمهوری اسلامی
زنده باد انقلاب
 گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران
16 اسفند 1402
          

       

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر