۱۴۰۳ فروردین ۱۱, شنبه

درباره ی انفجار کروکوس مسکو، مساله ی داعش و امپریالیست ها

 
درباره ی انفجار کروکوس مسکو، مساله ی داعش و امپریالیست ها

حمله ی جنایتکارانه
در غروب روز جمعه سوم فروردین 1402(22 مارس 2024) چند فرد مسلح به تالار«کروکوس سیتی» که یک مرکز خرید و محل برگزاری کنسرت در نزدیکی مسکو است، حمله کردند. این حمله در حالی صورت گرفت که حدود شش هزار نفر در این محل حضور داشتند. مهاجمین در این حمله از سلاح و نارنجک و بمب آتش زا استفاده کرده و محل را به آتش کشیده و موجب آتش سوزی بزرگ و فروریختن سقف بر سر مردم شدند. بر طبق آخرین گزارش ها در نتیجه این حمله تعداد 143 نفر کشته و تعداد 200 نفر مجروح شدند که حال بسیاری از آن ها وخیم است.
مواضع پس از آن
ساعاتی چند پس از این اقدام جنایتکارانه، گروه داعش خراسان مسئولیت آن را به عهده گرفته و بدون بیان دلایلی که موجب چنین حمله ای شده است صرفا گفته است که به«محل تجمع مسیحیان» در مسکو حمله کرده است.
از سوی دیگر دولت پوتین در مورد این که این گروه مسئولیت آن را به عهده گرفته سکوت کرده و حمله ی خود را متوجه دولت اوکراین و سازمان های اطلاعاتی این کشور که پیش از این نیز حملاتی درون شهرهای روسیه و از جمله مسکو داشته اند و همچنین دولت های غربی کرده است. دولت پوتین اشاره کرده که افراد بازداشت شده قصد داشتند خود را به مرز اوکراین برسانند و این را یکی از دلایل برای دست داشتن اوکراین در این حمله جنایتکارانه دانسته است.
در کنار این خبر، دولت آمریکا نیز زمانی که هنوز نه به دار و نه به بار بوده به جای دولت اوکراین که پس از انفجار انگشت اتهام خود را به سوی خود مسکو و پوتین گرفته بود، سخن گفته و اظهار کرده که این حمله از سوی دولت اوکراین صورت نگرفته است.
 جدا از این ها می توان به این اشاره کرد که دولت آمریکا از مدتی پیش خبری مبنی بر این که قرار است حملاتی از سوی داعش به مکان هایی همچون فروشگاه های بزرگ و کنسرت ها صورت گیرد پخش کرده و به شهروندان خود در مسکو هشدار داده که در چنین مکان هایی حضور نیابند. همچنین هشدارهایی به دولت روسیه و پوتین داده است که ظاهر دولت روسیه آنها را ترفندهای تبلیغاتی غرب خوانده است. پس از دولت آمریکا، از جانب دولت انگلیس نیز هشداری به شهروندان این کشور در مسکو صورت گرفته است.
داعش خراسان
بر طبق شواهد عامل این اقدام داعش خراسان و انگشت اتهام متوجه این گروه است. اگر داعش را جریانی مستقل بدون هیچ گونه رابطه ای با امپریالیست ها و یا  دولت های ارتجاعی منطقه تصور کنیم آنگاه باید آن را عملی انتقام جویانه و در چارچوب تضادهای ارتجاعی این نیرو با دولت های غربی و روسیه به این دلیل که در سوریه به حکومت این گروه پایان دادند دانست. این آن تحلیلی است که در نگاه نخست غالب است. 
اما شک و شبهه ای که این میان پیش می آید این است که آیا این تشکیلات استقلال تام دارد و بر مبانی و پایه های فکری خود استوار بوده و در ادامه ی داعش پیشین قرار دارد؛ داعشی که بر مبنای گزارش های خود امپریالیست ها در درگیری های درازمدتی که پیش از این در سوریه و عراق جریان داشته ضربات سنگینی خورده و اکنون جز تتمه ای از آن باقی نمانده است؟ تتمه ای که از دید امپریالیست ها مشکل می توانست نای بلند شدن داشته باشد؟ آن هم در حد چنین اقدامی و آن هم علیه روسیه که شاید خیلی برای آن دارای انگیزه های قوی ای نبود؟
چنین شکی می تواند این نظر را تقویت کند که این گونه جریان ها و سازمان ها می توانند یا دست ساخته امپریالیست ها و قدرت های منطقه ای و یا حتی در صورت استقلال نسبی و رشد تضادهای شان با این کشورها محل نفوذ و در حکم ابزار آنها گردند و برای پیشبرد اهداف شان مورد بهره برداری قرار گیرند. این گونه جریان های می توانند اقداماتی را صورت دهند که خود این دولت ها یا نمی توانند آشکارا انجام دهند و یا به این دلیل که در صورت انجام، نتایج و عواقب پیش بینی نشده ای دارند بهتر می بینند که انجام ندهند.
 برای نمونه دولت ایران و سازمان روحانیت و سازمان های اطلاعاتی و نظامی اش علیرغم هارت و پورت جمهوری اسلامی و سپاه و علیرغم تضادهایش با دولت های غربی، محل نفوذ نیروهای کشورهای امپریالیستی غرب و شرق و نیز اسرائیل هستند و بسیاری از اعمال آنها بر مبنای سیاست ها و خواست های این کشورها برنامه ریزی می شود. این جاسوسانی که به گفته ی مقامات هر از چندگاهی دستگیر می شوند تنها نوک کوه یخ نفوذ امپریالیست و دولت های ارتجاعی منطقه در سازمان های اطلاعاتی و نظامی جمهوری اسلامی هستند. بسیاری باندهای اقتصادی و سیاسی درون جمهوری اساسا مزدوران و باندهای وابسته به امپریالیست های غربی هستند.
 نمونه ی دیگر دولت طالبان در افغانستان است که به هیچ عنوان یک دولت مستقل نیست بلکه زیر نفوذ دولت های امپریالیسم آمریکا و دیگر دولت های غربی و دولت امپریالیسم روسیه و نیز چین است.
همچنین است گروه های متعصب وهابی در عربستان و یا اخوان المسلمین در مصر. این که این سازمان ها و جریان ها خود را پیرو فرقه ای درون دین اسلام اعلام می کنند و برخی زمان ها اقداماتی از آن سر می زند که نشان استقلال آنها را دارد نمی تواند موجب گردد که این تشکل ها واقعا مستقل و تمامی اقدامات شان بر مبنای هویت دینی و مذهبی واستقلال شان باشد.
می توانیم به یک قیاس تاریخی دست زنیم و وضع آنها را با سازمان های چریکی چپ در دهه ی هفتاد مقایسه کنیم. ضرباتی که سازمان های اطلاعاتی امپریالیست های غربی به جریان های چریکی چپ در دهه ی هفتاد زدند( گروه بادرماینهوف آلمان، ارتش سرخ ژاپن، بریگاد سرخ ایتالیا) یعنی سازمان هایی که چنان پروژه های عملیاتی بزرگی را علیه دولت های امپریالیستی غرب، ایتالیا و اسرائیل عملی ساخته بودند که اقدامات امثال داعش در مقابل شان تقریبا هیچ بوده است(داعش و نیروهای نافذ در آن زورشان بیشتر به توده های بیگناه می رسد تا به دولت ها و عموما به این دولت ها ضربه ای وارد نمی کند) موجب شد که این جریان ها نتوانند دیگر بار برخیزند و به خود سازمان دهند و این جدا از علل درونی فروپاشی ایدئولوژیک این سازمان ها بوده است که بارها شدیدتر از آن می تواند برای امثال داعش و گروه های اسلامی به وجود آید. اما اکنون حدود 40 سال است که این گروه ها از ایران و افغانستان و عربستان و پاکستان و مصر و تاجیکستان و غیره بر می خیزند و سازمان ها ی امنیتی غرب نتوانسته اند( یا نخواسته اند!) آنها را تا مرز نابودی پیش ببرند. و تازه اکنون یک هزارم  ابزار های پیشرفته ی اطلاعاتی که دولت های غربی دارند در آن زمان نداشتند.
از این رو می توان بیشتر با این نظر همراهی کرد که نمی توان جریان هایی مانند داعش را مستقل( نه به معنای نداشتن هیچ گونه تضادی با امپریالیست ها) دانست و اعمال آنها را بر مبنای هویتی که خود برای خویش قائل اند تفسیر کرد.
مروری به وضعیت تضادها و جنگ بین دولت امپریالیستی روسیه و امپریالیست های غربی نشان می دهد که امپریالیست های غربی می توانستند منافعی در این اقدام داشته باشند.
دولت های امپریالیستی غرب
نگاهی به وضع دولت های امپریالیستی غربی نشاندهنده ی این است که گرداب جنگ های سه دهه ی اخیر رُس شان را کشیده و امان شان را بریده است و وادراشان کرده که بار سنگین فشاراین جنگ ها را به روی توده های کارگر و زحمتکش خویش بیندازند. این ها به مرور و با ادامه ی این جنگ ها وضع را برای خود خطرناک می بینند.
در این کشورها در پانزده سال و به ویژه پنج سال و دوسال اخیر بیشتر کالاهای اساسی بیش از صد درصد گران شده اند و در کنار آن در برخی از کشورهای امپریالیستی از خدمات رفاهی( به ویژه در حوزه ی سلامتی) به شدت کاسته شده است. بیکاری خواه آشکار و مطلق و خواه پنهان و نسبی(گسترش کار پاره وقت) بیداد می کند و توده های کارگر و زحمتکش زیر فشار طاقت فرسای معیشتی قرار دارند.
برخی عواملی که موجب شده است در بخشی از این کشورها خروش این طبقه بلند نشود یکی تبلیغات دولت امپریالیستی در عرصه ایدئولوژیک - فرهنگی است که بسیاری از انسان ها را چوخ بختیاری، از درون تهی، به شدت فردگرا و صرفا دنبال کننده ی منافع خویش و به ربات های آدم نما تبدیل می کند؛ و دوم نقش تشکل های صنفی همچون سندیکاها و اتحادیه هاهست که سران و رده ی بالای آن مرید دولت امپریالیستی خویش هستند و نه تابع منافع کارگران و زحمتکشان؛ سوم ایجاد نفرت بین نژادها و قومیت ها و مذاهب و به ویژه بین سفیدها و مهاجران؛ و چهارم نبود احزاب کمونیستی انقلابی واقعی و یا ضعیف بودن آنها است.              
با این همه وضع هر روز بدتر از پیش می شود و با توجه به اینکه توان و صبر و تحمل توده ها اندازه ای دارد، هر آن ممکن است که همچون فرانسه در یکی از این کشورها جنبشی شکل بگیرد.
به این علت و علل دیگری از جمله نسبت به وضعیت کنونی به وضعیت بدتر دچارشدن دولت اوکراین و دولت های غربی در جنگ در مقابل امپریالیسم روسیه، دولت های امپریالیستی می توانند خواهان آن باشند که جنگ اوکراین هر چه زودتر پایان یابد تا هم در شرایط بهتری برای دولت اوکراین و کشورهای غربی صلح صورت گیرد وهم  بحران داخلی این کشورها که با جنگ اسرائیل علیه خلق فلسطین نیز شدیدتر شده است پایان یابد و کار به جاهای باریک تر نکشد. 
در واقع امر دولت امپریالیستی امریکا و انگلیس و دیگر امپریالیست های اروپایی از هیچ اقدام جنایتکارانه ای فروگذار نیستند. می توان به یاد آورد که همین دولت آمریکا برای این که به جنگ عراق و ایران پایان دهد در 12 تیرماه 1367دو موشک به یک هواپیمای مسافربری ایران شلیک کرد و موجب سقوط و کشته شدن تمامی مسافران و خدمه(291نفر) شد. در اینجا دست زدن به چنین اعمالی، مستقیم یا غیرمستقیم و از طریق خودی و یا غیر و با ابزارها و اشکال متفاوت، مساله ای ثانوی است. چنین انفجارهایی در کشوری مانند روسیه آن هم در شرایطی که توده های روس از دولت پوتین دل خوشی ندارند( نگاه کنیم به قضیه ی ناوالنی رقیب پوتین و کشتن او به وسیله ی دولت وی و نظر افکار عمومی) و از سوی دیگر از جنگ کنونی با اوکراین جز قربانی دادن چیزی نصیب شان نمی شود می توانند از چنین انفجارهایی و یا تهدید به انفجارهای بعدی بیشتر برانگیخته شوند و بر علیه جنگ برخیزند.
به این ترتیب امپریالیست های غربی می توانند در پس پرده ی این گونه اقدامات داعش باشند و انگیزه ها و منافعی در چنین اقدامات جنایتکارانه ای داشته باشند، محرک آن باشند و یا چراغ سبزی نشان دهند و غیره...
دولت امپریالیستی روسیه«بهره بر»؟
نگاهی به نتایجی که این واقعه می تواند داشته باشد نشان می دهد که پوتین که در انتخاباتی بی داشتن رقیب توانست بازهم رئیس جمهوری روسیه شود (اگر پوتین این قدر مجبوب توده های روس بود چرا باید ناوالنی را بکشد؟) می تواند از این کار بهره ببرد و احساسات ملی گرایانه ی توده های روسیه را بیشتر علیه اوکراین برانگیزد و برای شدت بخشیدن به حملات به اوکراین مورد استفاده قرار داده و نیروهای بیشتری را همراه خویش سازد و در این بزنگاه که به نظر می رسد دولت مرتجع اوکراین و امپریالیست های غربی در شرایط بدی قرار گرفته اند ضربات بیشتر و کاراتری وارد کرده جنگ را هر چه سریع تر به نفع خویش به پایان رساند.
داعش
در چارچوب چنین شک هایی، برای داعش می ماند توجیه افراد خود. بیشتراین افراد ساده اند و گمان می کنند بر طبق جهان بینی و آرمان خود عمل می کنند اما مشکل که بین این افراد و رهبری این جریان ها که می توانند محل نفوذ امپریالیست ها و قدرت ها بین المللی و یا منطقه ای قرار گیرند تفاوتی نباشد. همچنان که در داخل ایران یکی از بالا و پایین زدن های حکومت کنونی وجود همین لایه هایی است که پشتیبان آن هستند و گمان می کنند برای خاطر خدا و پیامبران و امامان و دین و بهشت و غیره است که به جنگ علیه مردم برمی خیزند و دست به جنایت می زنند.

***
گروه مائوئیستی راه سرخ ضمن محکوم کردن هر گونه حمله ی جنایتکارانه به توده ها در هر جای دنیا، همدردی عمیق خود را با خانواده ها و بازمانده گان قربانیان این حمله و طبقه ی کارگر و خلق روسیه ابراز می دارد.
راه پایان دادن به این اقدامات جنایتکارانه پاک کردن جامعه ی بشری از لوث وجود امپریالیست های غربی و شرقی و دولت ها و نیروهای ارتجاعی و برقراری جامعه ی کمونیستی است. جامعه ای که در آن انسان نه دشمن انسان، بل یار انسان باشد.
گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران
27 مارس 1403

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر