۱۴۰۲ اسفند ۱۴, دوشنبه

برخی از بیانیه ها و مقالات منتشر شده در مورد روز جهانی زن و جنبش زنان(1)

 
به مناسبت 8 مارس روز جهانی زن

برخی از بیانیه ها و مقالات منتشر شده به وسیله ی گروه مائوئیستی راه سرخ ایران
در مورد روز جهانی زن و جنبش زنان(1)
 
جنبش زنان و مبارزه علیه حجاب اجباری( بهمن 96)

تاثیر جنبش دی ماه بر جنبش های دموکراتیک
جنبش انقلابی دی ماه 96، اگرچه در شکل عمومی خود دچار افتی نسبی شده است، اما تاثیرات خود را بر زمینه هایی که خود این جنبش اساسا بر بستر آنها استوار بوده، گذاشته و پس از این جنبش این زمینه ها را  جوش و خروشی بیشتر در بر گرفته است. مبارزات کارگران، بیکاران، مالباخته گان، بازنشسته ها، مبارزه برای آزادی مذهب ...از زمینه های مهم این جنبش است که در بیشتر نقاط کشور جریان یافته و می یابد. از جمله جنبش هایی که از مبارزات خیابانی دی ماه تاثیر گرفته، جنبش زنان است.
 زنان زیر ظلم و ستم حکام مستبد مذهبی
 طی چهل سال اخیر، بیشترین تعرض حکومت مذهبی استبدادی کنونی و قوانین حقوقی- شرعی آن علیه زنان و ستم بر آنها بوده و هست. هیچ گروه و دسته ای نیست که در این حکومت به اندازه زنان مورد ستم بوده، آسیب دیده و تحقیر شده باشد.
هرجا ستم باشد، مقاومت هم هست
هرجا ستم باشد، مقاومت نیز هست. مقاومت زنان در مقابل ستم استبدادی مذهبی و قوانین قرون وسطایی در عین حال مبارزه برای احراز حقوق خود است. مبارزه زنان برای رفع ستم بر زن و کسب آزادی برابری حقوقی با مردان، یکی از مهم ترین بخش های انقلاب دموکراتیک ایران بوده و هست. مبارزات گسترده  دی ماه به این جنبش نیرویی وارد کرد و این جنبش را به حرکات نوینی وادار نمود.
نقطه آغازحرکت نوین
نقطه آغاز این حرکت، دختری بنام ویدا موحد بود که با ایستادن در محلی در تهران، پرچمدار مبارزه علیه حجاب اجباری گشت. حرکت وی، آغازگر حرکاتی مشابه در جای جای ایران گشته و جنب و جوش نوینی را در میان زنان دامن زد. این احتمال که این حرکت از شکل فردی و به این شکل که دختران و زنان به گونه ای فردی دست به آن زنند، خارج شده و تبدیل به حرکت جمعی زنان گردد و به شکل اجتماعات و تظاهرات خیابانی در آید، امری دور از ذهن نیست و دیر یا زود تحقق خواهد یافت.
نفی حجاب اجباری یکی از خواست های جنبش زنان است
رد حجاب اجباری یکی از خواست های مهم  زنان ایران می باشد. این خواست اکنون محورحرکت زنان ایران شده ومی تواند زنان بسیاری را، خواه آنها که مخالف با حجاب اجباری هستند و خواه آنان که به واسطه ی باورهای مذهبی خود مخالف حجاب نیستند، اما با اجباری بودن آن مخالف اند، پیرامون خود گرد آورد و جنبش زنان را پیش برد.
خواست های جنبش زنان بسیار گسترده تر از نفی حجاب اجباری است
جنبش زنان خواست هایی بسیار دارد که در حال حاضر در مرکز آنها، نفی قوانین حقوقی - مذهبی حکومت استبداد مذهبی قرار گرفته که زن را به عنوان جنس فرودست در نظر گرفته و تحقیر می کند. مبارزه پیرامون داشتن چنین حقوقی(احکام حقوقی برای زنان برابر با مردان در زمینه هایی همچون شهادت در دادگاه، حق ارث، حق سرپرستی فرزند پس از جدایی و بسیاری قوانین عشیره ای، قبیله ای، عقب مانده و ارتجاعی دیگر) قطعا اکثریت بیشتری از زنان را نسبت به مبارزه برای رفع حجاب اجباری در بر خواهد گرفت و در آن خواه زنانی که رفع حجاب اجباری را یکی از مسائل خود می دانند و خواه زنانی که مسئله مرکزی شان حجاب اجباری نیست، شرکت خواهند کرد.
اما به این هیچ ایرادی وارد نیست که در حال حاضر حلقه مرکزی مبارزه، نفی حجاب اجباری شده است. پیشرفت در این مبارزه، موجب تحرک تمامی حلقه های دیگر خواست ها است. تکامل این جنبش، طرح خواست های دیگر را در پی دارد. باید جنبش زنان به این مبارزه توجه کند و تمامی تلاش خود را در راه گسترش و عمق بخشیدن به آن به کار گیرد.
جنبش زنان جزیی از جنبش دموکراتیک مردم ایران است
جنبش زنان جزیی بسیار مهم از جنبش دموکراتیک کنونی علیه حکومت استبداد مذهبی است که نظام اقتصادی بوروکرات - کمپرادوری وابسته به امپریالیسم را می گردانند. از این رو گرچه خواست های زنان در جنبش دموکراتیک و در مبارزه علیه قوانین مذهبی بسیار مهم است، اما صرفا در حد آنها نبوده و در عین حال متوجه آن برابری های حقوقی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی است که نظام بوروکرات – کمپرادور کنونی از آنها دریغ کرده است.
جنبش زنان نیاز به سازمان دموکرتیک زنان دارد
برای اینکه جنبش تداوم یابد، خواست های خود را درست و دقیق طرح کرده و مبارزات خود را به گونه ای با برنامه و منسجم پیش برد، جنبش زنان نیاز به سازمان های دموکراتیک دارد. این سازمان ها باید پیرامون خواستهای اساسی حقوق زنان و مبارزه در راه آنها متحد گردند.
جنبش زنان باید با جنبش طبقه کارگر پیوند یابد
انقلاب دموکراتیک کنونی بدون رهبری طبقه کارگر نمی تواند پیروز گردد. به همین دلیل جنبش دموکراتیک زنان برای احقاق حقوق خود باید با جنبش طبقه کارگر پپوند یابد و به همراه این طبقه برای برپایی یک جمهوری دموکراتیک مردمی تلاش کند.
جمعی از مائوئیست های ایران
دوازدهم بهمن ماه 96
به مناسبت هشت مارس روز جهانی زن( اسفند 96)

روز هشت مارس امسال در شرایطی برگزار می شود که  زنان در تمامی کشورهای جهان زیر انواع گوناگونی از استثمار سرمایه دارانه (و همچنین استثمار فئودالی در بسیاری از کشورها) و ستم جنسیتی، خواه به وسیله ی فرهنگ مرد سالارانه حاکم سرمایه دارانه و خواه انواع و اقسام فرهنگ های پدرسالارانه و مرد سالارانه فئودالی، سنتی، قبیله ای، عشیره ای، دینی، مذهبی و غیره قرار دارند. 
ستم بر زنان در کشورهای امپریالیستی
در کشورهای سرمایه داری پیشرفته غربی در نتیجه برخی از نیازهای رشد و تکامل سرمایه دارای و نیز به ویژه مبارزات زنان طی سال های دراز، شماری از حقوق زنان به دست آمده و به رسمیت شناخته شده و به وسیله ی برخی از قوانین پشتیبانی می شود. این قوانین به ویژه زنان را در مورد برخی از حقوق اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و همچنین برخی ستم های خانگی و محیطی از جانب مردان پشتیبانی کرده و می کند.
گفتنی است که در بسیاری از این کشورها که در ظاهر به«کشورهای زنان و بچه ها» معروف شده اند، تدوین برخی از این قوانین، در عین حال برای امن کردن و جذاب شدن کشور برای مهاجران زن صورت گرفته و اجرا می گردد. در واقع دلایل اساسی تدوین برخی از این قوانین این نیست که دولت های سرمایه داری برای حقوق زنان اهمیتی واقعی قائل هستند(گرچه در چارچوب های معینی و در نتیجه اجبارهای اقتصادی و اجتماعی و غیره به ناچار باید این اهمیت را قائل شوند) بلکه یکی از مهم ترین دلایل این امر این است که اهمیت دادن به زنان در قوانین این چنینی، وسیله ی مهمی برای جذب و ماندگار کردن خانواده های مهاجران در این کشورها در رقابت با دیگر کشورهای سرمایه داری می گردد و نیاز این کشورها به جمعیت  مورد نیاز و نیز جمعیت اضافی را که باید به وسیله ی ماندگار شدن زنان مهاجر در این کشورها صورت گیرد، برآورده می سازد. 
 با این همه و از بسیاری جنبه های دیگر، در این کشورهای «متمدن» بسیاری تضییقات حقوقی نسبت به زنان اعمال می شود. در این جوامع که ادعای برابری زنان با مردان در بوق و کرنا میشود، کماکان مردان در بیشترین زمینه های شغلی تولیدی، تجاری و خدماتی و همچنین سیاسی  نقش ارشد داشته و مردسالاری به روشنی مشاهده می شود و هنوز که هنوز است مزد مساوی برای کار مساوی برای زنان به رسمیت شناخته نشده است و در بیشتر زمینه ها، استثمار زنان شاغل بسی بیش از مردان و حقوق و مزایای آنها کمتر از مردان. 
یکی از بزرگترین ستم های سرمایه دارانه در این کشورها به زنان، دادن نقش کالایی به آنان در انواع  گوناگون تبلیغات کالاهای تولید شده به وسیله ی انحصارات سرمایه دارانه است. از روزنامه ها، مجلات، داستان ها و رمان ها، نقاشی، تلویزیون، تاتر، سینما و اینترنت گرفته تا تصاویر تبلیغاتی روی بدنه اتوبوس ها و یا حتی ماشین هایی که اساسا برای این کار ساخته شده اند و گرد شهر می چرخند و زنان را بر صفحات بزرگ ویدیویی بدنه ماشین در حال تبلیغ جنس های بورژواها نشان می دهند. در اینجا زنان با واسطه ی شکل و شمایل و جنسیت خویش همچون عروسک هایی نقش یک وسیله «جذاب، گیرا و سرگرم کننده» را برای تبلیغ انواع و اقسام کالاهای تولید شده، از وسایلی که مستقیما به آنها مرتبط است تا بی ارتباط ترین وسایل با آنها، بازی می کنند.
 همچنین، نظام سرمایه داری، زنان را خواه به دلیل فقر و نداری(بیشتر به وسیله ی جمعیت مهاجر کشورهای اروپای شرقی و کشورهای زیر سلطه وعقب مانده) و خواه به واسطه ی تمایل به داشتن وضع بهتر در رقابت با دیگران، به عرضه داشت تن به عنوان وسیله ای برای امرار معاش و بهتر کردن شرایط زندگی از جانب آنان می کشاند و تجارت با بدن زنان به عنوان یکی از وجوه اساسی اقتصاد این کشورها در می آید. در عین حال در این کشورها و نظام ها، تن فروشی جزیی از«دموکراسی» و «احترام» به میل و تمایل شخصی انسان ها برای انتخاب نوع «سبک زندگی» شمرده می شود(خرافات دموکراسی- یا شاید شستشوی مغزی- در این کشورها به گونه ای است که حتی از نظر افراد تحصیل کرده، فقیر، بی خانمان بودن، امرار معاش از طریق گدایی و خیابان خوابی، همچون انتخابی آگاهانه، نوعی سبک زندگی شمرده می شود و گویا دیگر افراد برای احترام به «دموکراسی» به ناچار باید به عقاید فقرا و بی خانمان ها از این رو که آنها دوست دارند که این گونه زندگی کنند، احترام گذارند!؟ و مانع سبک زندگی آنها نشوند!؟).
 بدین سان امری که جزیی از ساز و کار سرمایه دارانه بازار شده و به زنان تحمیل می گردد، به عنوان انتخاب آزادنه زنان و جزیی از ساز و کار دموکراسی اجتماعی و فرهنگی وانمود می گردد؛ و بدتر از آن، این رسوایی حقارت بار و کثافت سرمایه داری به وسیله ی برخی توجیهات نادرست تئوریک چون«مالک بدن خود هستم و هر کاری دلم خواست می توانم با آن انجام دهم» به وسیله ی برخی زنان«روشنفکر» و یا«هنرمند»(که زیر این عنوان، خود را برای بازی کردن در کریه ترین فیلم های پورنوی هالیوودی مجاز می دانند و یا تبرئه می کنند) به شکل برگردان شده (یا تعکیس شده) خود به تصور و اندیشه در آمده و عملا مورد پشتیبانی قرار می گیرد. داستان زندگی آیلین وورنوس زنی در ایالات متحده آمریکا که به دلیل به قتل رساندن هشت مرد متقاضی، که شماری از آنها متاهل نیز بوده اند، در سال 2002 اعدام شد و زندگی وی به وسیله ی کارگردان زنی به نام پتی جنکینسن به صورت فیلم هم در آمد(Monester - هیولا 2003) رسوا کننده این نوع توجیه ها، تجلی بارز مرد سالاری و انواع ستم و تحقیر خرد کننده ای است که در مواردی این چنین به زنان می رود.
افزون بر این، زنان نقش ویژه ای در بازارهای زیرزمینی(کافه ها، بارها، نایت کلاب ها ...) و غیره ایفا کرده و جزیی از ساز کار تجارت سرمایه دارانه و مافیایی زیرزمینی به شمار می آیند. قربانی شدن و یا خرد شدن بسیاری از این زنان در چنین راه و کارهایی برای درآمد، جزیی از صفحات حوادث روزنامه های خبری و یا داستان ها و فیلم هایی سینمایی است؛ و تازه آنچه آشکارا بیرون می زند، افزون بر بسیاری رفتارهای خشن و جنایاتی است که در این محیط و جوامع نسبت به زنان اعمال می شود اما به وسیله ی سیستم خبررسانی سانسور شده و اجازه پخش نمی یابد تا این کشورها خود را همچون کشورهای دارای بیشترین درجه امنیت و آسایش بنمایانند.
 به دلیل ستم های وارده و یا برخی دیگر از ناملایمات اجتماعی، زنان به اعتیاد، الکلیسم، دزدی و دیگر رفتارهای افراطی و نیز جرائم اجتماعی کشیده می شوند. رفتارهایی که هنگامی زنان به آنها آلوده می گردند، به دلیل زیر ستم بودن آنها، عموما آسیب هایی بارها بیشتر از مردانی که گرفتار این نوع رفتارها هستند، به روان و ذهن  آنها وارد می کند و انواع بیماری های عصبی را برای آنها  موجب می گردد. بیشترین مشتریان روانپزشکان و روانشناسان در این کشورها زنان و دختران جوان هستند.
  نهایتا در این کشورها در حالی که زنان از مزایای حقوقی بیشتری از کشورهای زیرسلطه برخوردارند، هنوز در بسیاری مسائل ریز و درشت زیر ستم و استثمار سرمایه دارانه و البته با ظواهری چشم نواز و دلفریب به سر می برند. استثمار و ستمی که تا جامعه سوسیالیستی برقرار نشود، گرچه ممکن است در نتیجه مبارزات زنان و پیگیری خواست های خود که خواه پنهان و زیر پوست جامعه و خواه آشکارا وجود دارد، برخی از حواشی آن بازهم به نفع زنان تغییر کند، اما اصل آن دست نخورده باقی خواهد ماند و بدتر نیز خواهد شد.
ستم بر زنان در کشورهای زیر سلطه ی آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین
باری، زمانی که در کشورهای پیشرفته غربی وضع این چنین است، آنگاه وضع در کشورهای زیر سلطه امپریالیسم که ساختارهای اقتصادی و سیاسی و فرهنگی عقب مانده دارند از چه قرار باید باشد!؟
در کشورهای زیر سلطه آسیا، افریقا و آمریکای لاتین وضع به مراتب دهشتناک تر است. در این کشورها شرایط کار برای زنان صدها بار غیر قابل تحمل تر و استثمار چندین برابر کارگران مرد است و انواع و اقسام پدرسالاری و مردسالاری و دیگر رسوم و آداب و سنن قبیله ای و عشیره ای و بر گرده ی زنان سنگینی می کند و اینها اضافه بر تمامی اشکال ستمی است که بر زنان در جوامع سرمایه داری پیشرفته غربی صورت می گیرد. کشورهای امپریالیسیتی غربی در حالی که اندک حقوقی برای زنان در کشورهای خود قائل اند، اما به خاطر منافع انحصارات و تراست ها و به کمک حکومت های دست نشانده و مزدور از هزار راه می کوشند تا در کشورهای زیر سلطه، زنان که بخش مهمی از نیروی کار را تشکیل می دهند از این حقوق بهره مند نشوند و در عقب ماندگی سیاسی و فرهنگی و تحقیرهای جنسیتی باقی بمانند.
ستم بر زنان در نظام ولایت فقیه
در جوامعی مانند ایران که حکومت استبداد دینی است، باز هم وضع از دیگر کشورهای زیر سلطه بدتر است. در این جا متحجرترین و عقب مانده ترین قوانین ضد زن که یا بر اساس قوانین دین و مذهب استوارند و یا به وسیله ی چنین دیدگاه هایی پشتیبانی می شوند، بر زنان اعمال می شود و زنان زیر فشار طاقت فرسای استثمار و ستم جنسیتی قرار دارند. در اینجا ما با سالوسانه ترین، پست ترین، رذیلانه ترین و تحقیر آمیزترین قوانین نابرابر حقوقی در مورد مالکیت، ازدواج، طلاق، ارث، گواهی، حق حضانت فرزندان، حق خروج از کشور، پوشش و غیره روبروییم. در تمامی اینها زنان همچون جنس زیر ستم، در فشار خرد کننده قوانین ضد زن قرار دارند.
 از نظر عملی وضع باز هم بدتر از وضعی است که در حقوق و قوانین آمده است. از محیط خانواده گرفته که دختران و زنان زیر ستم  پدر و برادر و همسر قرار داشته و انواع تعصبات نسبت به آنها اعمال می شود، تا جایی که ریختن خون یک دختر یا زن که پا را از چارچوب فرهنگ سنتی و مذهبی فراتر گذاشته هنوز و تا حدودی امری مجاز و عادی شمرده می شود، تا محیط اجتماع که نیروهای بسیجی و حزب اللهی و لباس شخصی به خود این اجازه را می دهند که آنها را به دلیل نوع پوشش و یا برخی رفتارها زیر شدیدترین انواع آزار و تحقیر اجتماعی قرار دهند، در خیابان کتک بزنند، بازداشت کنند، به زندان بیفکنند، شلاق بزنند و یا سنگسار کنند.
اینها ستم هایی است که در مورد زنان در محیط خانواده و اجتماع و از سوی نیروهایی که بر بالای سر آنها ایستاده اند، صورت می گیرد. قوانین اقتصادی، فقر و نداری، بی فرهنگی و یا سطح پایین فرهنگی نیز به سهم خود، زنان را همچون زنان در جوامع پیشرفته غربی به انواع و اقسام کارها مجبور و آنها را به محیط های منحط  و آسیب زننده و خرد کننده شخصیت و استعدادها و توانایی های آنان می کشاند، تا جایی که زنان در جامعه ما به صورت جنسی بدون هر گونه اعتماد به نفس و بالیدنی به خود، مسخ شده و درون تهی در آیند که برای خود هیچ ارزشی قائل نباشند و خود، خود را تحقیر کرده و مطیع و منقاد اراده نظام اقتصادی- اجتماعی و نیازها و هوس های مردانه گردند.
در واقع ایران در دوران کنونی اگر نگوییم عقب مانده ترین کشور در جهان، باید بگوییم که یکی از عقب مانده ترین کشورها در زمینه  حقوق زنان و رساندن آن به مرزهای حداقل و یکی از بدترین کشورها از نظر درجه استثمار و ستم  اقتصادی- اجتماعی و سیاسی - فرهنگی به شمار می یاید.
اما هر کجا که استثمار و ستم هست، مقاومت و مبارزه نیز هست، و همین امر میل  خروشان زنان ایران و به ویژه زنان طبقات پایین و متوسط  را برای مبارزه در راه به دست آوردن حقوق خود، همچون آتشی در زیر خاکستر دائما زنده نگاه داشته، تا زمانی که بتواند به طور نهایی بروز یابد و همچون صاعقه ای دامن این نظام کریه استبداد دینی و نیز تمامی آداب و سنن عقب مانده، منحط و زشت ضد زن را گرفته و به سهم خود و در کنار دیگر مبارزات صنفی و سیاسی در سرنگونی و نیست و نابود کردنشان نقش ایفا کند. این چنین حجمی از استثمار و ستم می تواند  مبارزه زنان را در ایران که در دوران کنونی جزیی از مبارزات دموکراتیک و آزادیخواهانه مردم ایران است، به خودی خود بسیار شدیدتر از مبارزه در دیگر کشورهای جهان ساخته و زنان ایران را به یکی از پیشروترین زنان جهان در زمینه مبارزه در راه حقوق خود تبدیل کند.
در چهل سال اخیر و به ویژه در دوره کنونی و علیرغم فشارهای همه جانبه حکومت، مبارزه ی
زنان ایران و مساله حجاب اجباری
زنان اشکال بی نهایت متنوعی، از اشکال پوشیده و جانبی تا اشکال آشکار داشته است و تمامی زمینه هایی را که  در آنها نظام کنونی به زنان ستم روا می دارد، در برگرفته است. یکی از آخرین اشکال این مبارزه، پدیده ی دختران و زنانی است که در منظر عموم به برداشتن حجاب خود اقدام می کنند.
این اقدام گرچه از نظر تعداد و گستره هنوز محدود بوده و به یک حرکت اجتماعی گروهی و همه جانبه تبدیل نشده است و نیز از نظر خواست صرفا به مسئله حجاب اجباری محدود گشته و تقاضاهای وسیع حقوقی و عملی زنان را مطرح نساخته، با این همه از نظر شکل یعنی بروز دادن یک خواسته اجتماعی به شکل عملی و در منظر عامه مردم، در نوع خود منحصر به فرد و نشان از ریختن ترس و واهمه دختران و زنان و میل آنان برای ابراز مخالفت آشکار بدون ترس از عواقب آن دارد.
البته برداشتن حجاب اجباری تنها یکی از خواست های زنان است و در حالی که باید از این حرکت پشتیبانی شود، اما نباید در اهمیت آن اغراق گردد. باید توجه داشت نه رفع مسئله حجاب اجباری می تواند به خودی خود تمامی تقاضاهای زنان را برای برابری با مردان بر آورده سازد و نه حکومت استبداد مذهبی کنونی به خودی خود با رفع این معضل فرو می پاشد، و نه حتی برآوردن این خواست، لزوما می تواند به جدایی دین از دولت بینجامد.
 باید توجه داشت که  ارزش این مبارزه در شرایط کنونی پیوندی است که بین این مبارزه - هر چند محدود- با مبارزات دی ماه 96 وجود دارد و درست از پی آن مبارزات و به عنوان یکی از نتایج و یا معلول های آن ظاهر می شود؛ نتیجه و معلولی که به نوبه خود می تواند بر زمینه یا علت خود اثر گذاشته و جایگاه شایسته ای در مبارزات بعدی بیابد؛ یعنی در مبارزاتی که در تکامل مبارزات دی ماه به وجود خواهد آمد؛ مبارزاتی که بی تردید جوشش های این چنینی که اکنون همچون غنچه هایی نارس و ناشکفته هستند، در آنها رسیده و شکوفا شده، هم گستره بیشتری از زنان را در برگیرد و هم موجب این گردد که خواست های آنها، وجوه و ابعاد واقعی خود را بیابد. 
پاینده باد مبارزات زنان در راه رفع استثمار و ستم جنسیتی
سرنگون باد حکومت استبداد مذهبی
برقرار باد جمهوری دموکراتیک مردمی
جمعی از مائوئیست های ایران
17 اسفند 96 - هشت مارس 2018 
 
روز جهانی زن به تمامی زنان فرخنده باد( اسفند 97)
40 سال اخیر، سال های ستم، سال های نابرابری های هولناک و فاجعه بار و سال هایی پر از درد و تلخی و رنج برای تمامی زنان تمامی طبقات خلقی ایران بوده است. از ستم ها و نابرابری های پدر سالارانه عشیره ای، فئودالی، دینی، مذهبی گرفته تا ستم های مرد سالارانه جامعه مدرن و تا استثمار چندگانه زنان کارگر و زحمتکش شهری و روستایی. در ایران، جز تمامی ستم هایی که به زنان در تمامی کشورهای پیشرفته امپریالیستی غربی و کشورهای عقب مانده و زیرسلطه می شود، ستم هایی می شود که در بسیاری از آن کشورها نایافتنی است.
 در کشور ما به دلیل وجود یک نظام سرمایه داری عقب مانده و زیرسلطه، برقراری خلافت کهنه پرستان، مستبدان و جانیان مال و قدرت پرست و تسلط  دین و مذهب بر فرهنگ کشور، ستم هایی بر زنان می شود که  نه یکی دو لایه بلکه چندین و چند لایه و هر کدام بدتر و حقارت بارتر از دیگری است. در اینجا زنان با تحقیرآمیز ترین نابرابری های اجتماعی و قوانین تبعیض آمیز حقوقی روبرویند. قوانین حقوقی در مورد مالکیت، ازدواج، طلاق، ارث، گواهی، حق حضانت فرزندان، حق خروج از کشور، پوشش و پویش های فرهنگی و ورزشی و غیره که یکی بدتر و کراهت بارتر از دیگری است . اینجا، در ایران بخشی از شنیع ترین و خشونت بارترین اشکال مجازات اسلامی شامل حال زنان می گردد.
 بی دلیل نیست که در ایران یکی از پرخروش ترین بخش های جامعه، زنان هستند. آنها همواره علیه تمامی این اشکال کهنه ستم و استثمار به ستیز و مبارزه برخاسته اند. این مبارزات پس از برقراری جمهوری نکبت و از همان نخستین  روز جهانی زن در 17اسفند 57 و با گردهمایی ها و راهپیمایی ها علیه حجاب اجباری خمینی و تمامی  کهنه پرستان و مومیایی ها آغاز شد و تا روسری برداشتن ها دختران و زنان در این یکسال اخیر در شهرها، و تلاش های زنان آگاه و مبارزی همچون سپیده قلیان برای برقراری اتحاد با جنبش کارگران و زحمتکشان ادامه یافت.
در این مدت 40  سال بسیارند زنان مبارز و فداکاری که جان باختند، به زندان های دراز مدت محکوم شدند، زیر شکنجه های حیوانی قرار گرفتند و محروم از حقوق اجتماعی شدند. هم اکنون که سالگرد روز جهانی زن است، صدها زن به دلیل مبارزات خود علیه همین قوانین ضد زن در زندان های حکومتگران متحجر و جانی هستند.
مبارزات انقلابی، جانفشانه و پیگیر زنان ایران علیه ستم و استثمار ایران شایسته افتخار و بالیدن است و آن را تا رسیدن زنان به خواست های خود و برقراری جهانی بدون تبعیض و نابرابری و کهنه پرستی، پایانی نیست. اینجا، در ایران  روز به روز بر کینه زنان نسبت به حکومت سرمایه داران متحجر و جانی و جلادان آنها بیشتر خواهد شد، و خشم آنها بیش از پیش فوران خواهد کرد و به سمت و سوی مبارزات شدیدتر، مقاوم تر، مهاجم تر و با اعتماد به نفس افزونتری پیش خواهد رفت. 
هر چه پیگیرتر و پایدارتر باد مبارزات زنان
پیش به سوی پیوند جنبش زنان با جنبش کارگری
سرنگون باد حکومت ستم و استثمار جمهوری اسلامی
برقرار باد جمهوری دموکراتیک خلق ایران
گروه مائوئیستی راه سرخ
16 اسفند 97
 
هشت مارس روز جهانی زن گرامی باد( اسفند 99)
سال گذشته همچون سال های پیش، سال مبارزه  بود و از جمله سال مبارزه زنان برای رهایی از قید و بندگی قوانین مرد سالار نظام حاکم و نیز تمامی قوانین عهد عتیقی و متحجری که مذهب و فرهنگ حاکم علیه زنان و هویت مستقل و آزادگی و بالندگی آنان اعمال می کند.
ستم بر زنان بدون استثناء در تمامی کشورهای جهان از مستعمره و نیمه مستعمره تا امپریالیستی وجود دارد. این ستم هم در اشکال کهنه ی خود جریان دارد و به ویژه در کشورهای زیرسلطه ی امپریالیسم یعنی کشورهای آسیا، افریقا و آمریکای مرکزی و جنوبی که هنوز ساخت های قبیله ای، عشیره ای، فئودالی، نیمه فئودالی در آنها وجود دارد، و هم در اشکال نو خود که نتیجه ی برقراری نظام سرمایه داری و امپریالیستی است.
به همین دلیل در تمامی کشورهای جهان و از جمله در کشورهای سرمایه داری امپریالیستی، به نسبت های گوناگون مبارزه ی زنان علیه ستم های پدرسالاری، مردسالاری، استثمار و ستم طبقاتی که به ویژه به زنان کارگر و زحمتکش وارد می شود و تمامی جنایات و تضییقات علیه زنان، جریان داشته و دارد و تا چنین نظام های گندیده و متعفنی وجود دارد، ادامه خواهد یافت.
کشور ما به سبب برقرار نظام مرتجع استبدادی دینی یکی از کشورهایی است که محل بروز و تجلی تقریبا تمامی ستم هایی است که به زنان به ویژه زنان طبقات زحمتکش، در طول تاریخ تا کنون اعمال شده و می شود.
 اینجا همه ی انواع استثمار و ستم و نابرابری به هم آمیخته است: بازمانده ی روابط ستمگرانه پدرسالاری قبیله ای و عشیره ای و نقشی که زنان در این گونه روابط به عنوان سایه ای ناچیز از مردان دارند، روابط نیمه فئودالی که خواه در تاروپود روابط اقتصادی سرمایه داری زیر سلطه در آمیخته و وجوه بسیار عقب مانده آن را سفت و سخت تر کرده اند و خواه در اشکال کهنه پرستانه فرهنگی و دینی و مذهبی همین روابط، بسی بیشتر از اشکال اقتصادی آن حضور دارند و به وسیله ی دین و مذهب نظام حاکم تا آنجا که امکان داشته تقویت شده اند. به همین روال تمامی آنچه که از نظام مردسالار سرمایه داری و تمامی نابرابری های جنسیتی اش برمی خیزد، در روابط سرمایه داری بوروکراتیک وابسته به امپریالیسم جامعه ما حضور دارد. اینجا یکی از منفی ترین نمونه های منفی است و استثمار مضاعف و ستم چندین و چند لایه بر زنان حضوری سهمگین دارد.
اینجا زنان با تحقیرآمیز ترین نابرابری های اجتماعی و قوانین تبعیض آمیز حقوقی روبرویند. قوانین حقوقی در مورد مالکیت، ازدواج، طلاق، ارث، گواهی حق حضانت فرزندان، حق خروج از کشور، پوشش و پویش های فرهنگی و ورزشی و غیره که یکی بدتر و کراهت بارتر از دیگری است . اینجا، در ایران بخشی از شنیع ترین و خشونت بارترین اشکال مجازات اسلامی همچون سنگسار کردن زنان و قطع عضو وجود دارد.
اما هر جا که ستم هست، مقاومت و مبارزه نیز هست. و هر جا که ستم در تمامی وجوه خود حضور داشته باشد و به اوج خود برسد مبارزه ای که برمی انگیزد را نیز همه جانبه خواهد کرد و به اوج خود خواهد رساند. برای همین است که در دوران چهل ساله اخیر مبارزه ی زنان ایران یکی از جاندارترین، سخت ترین، پیگیرترین و برجسته ترین مبارزات زنان در تاریخ و در سطح جهان شده است و راستی که از این نظر نمونه گشته است.
چهل سال ستم حکام مستبد و مرجع مذهبی و در تمامی اشکال آن و چهل سال مبارزه زنان علیه تمامی اشکال ستم.
 بازداشت، شکنجه، زندان های درازمدت و کشتار و اعدام به اشکال گوناگون اشکال اساسی تقابل حکومت متحجر با مبارزات زنان بوده است. و این همه نه تنها خللی در اراده بزرگ زنان آگاه برای احقاق حق خود و پایان دادن به این ستم ها و نابرابری ها به وجود نیاورده بلکه آنها را در چنین مبارزه ای چون صخره های سهمگین و کوه های استوار و پرشکوه در آورده است و بسی قهرمانان زن پرورده است.
آنچه که نیاز اساسی مبارزه زنان است این است که این مبارزه برنامه داشته باشد، تشکیلات پیدا کند و سمت و سو یابد. چنین برنامه و تشکیلات و مبارزه ای باید در خدمت برقراری آن چنان نظامی باشد که برقراری برابری همه جانبه زن و مرد را به رسمیت شناخته و در آن سو گام بردارد. چنین نظامی تنها می تواند سوسیالیسم و کمونیسم باشد.
 در نظام های سوسیالیستی که در پی جنگ جهانی اول و دوم و به همت و کوشش زنان و مردان کارگر و زحمتکش و احزاب کمونیست برقرار شد، به استثمار زنان و ستم های پدرسالارانه و مردسالارانه پایان داده شد و زنان وجوه اساسی حقوق برابر خود با مردان را به دست آوردند؛ شوروی لنین و استالین و نیز چین مائوئیستی از این نظر نمونه اند.
برعکس وضع و شرایط زنان در نظام های سرمایه داری امپریالیستی حتی در پیشرفته ترین آنها به هیچ وجه قابل مقایسه با نظام  سوسیالیستی نبوده و نیست. در این کشورها زنان گرچه از قیود فئودالی آزاداند، اما در چنبره ی قیود نظام های سرمایه داری، استثمار و ستم سرمایه دارانه، مرد سالارانه و نیز تمامی نابرابری های برخاسته از آن گرفتارند. در این کشورها نه تنها زنان حقوق برابر برای کار برابر با مردان ندارند بلکه در عرصه ی اقتصاد، سیاست و فرهنگ تبدیل به کالاهای نمایشی و جنسی می شوند و به موجودات قابل خرید و فروش تبدیل می گردند.  
برای همین مبارزه ی زنان ایران هرگز به سامان نخواهد رسید اگر در خدمت برقراری نظامی های وابسته به امپریالیستی همچون نظام سلطنتی سابق در آید که صد پله از خود نظام های امپریالیستی عقب مانده تر و بدترند. در نظام شاه سابق اساس استثمار و ستم بر زنان به همراه بسیاری ستم هایی که از مذهب و فرهنگ مسلط برمی خاست وجود داشت. این حکومت متحجر از دل همان نظام سلطنتی شاه بیرون آمد و بنابراین نشانگر بسیاری ستم هایی است که پنهان و آشکار در آن زمان وجود داشت و بر زنان اعمال می شد.      
طبقه کارگر ایران باید مبارزه زنان به ویژه مبارزه زنان کارگر و کشاورز، زنان طبقات زحمتکش  شهری و روستایی و نیز زنان لایه های گوناگون خرده بورژوازی را بخش مهمی از مبارزه برای جمهوری دموکراتیک خلق بداند و در آن مسیر جهت دهد و از سوی دیگر پیشروترین و مبارزترین زنان باید مبارزات خود را با برنامه برای جمهوری دموکراتیک خلق سامان دهند و پیش روند. تنها پیشگیری چنین راهی است که ایرانی سرخ با زنان و مردانی که خود را شایسته زندگی بهتر کرده اند، پا به وجود خواهد گذاشت.
هر چه پیگیرتر و پایدارتر باد مبارزات دلاوارانه زنان
پیش به سوی پیوند مبارزه و جنبش زنان با جنبش کارگری
سرنگون باد حکومت متحجر ستم و استثمار جمهوری اسلامی
برقرار باد جمهوری انقلابی دموکراتیک خلق ایران
گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران
15 اسفند99

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر