۱۴۰۱ اسفند ۱۷, چهارشنبه

حملات شیمیایی خامنه ای و سران پاسدارش به مدارس

 
 

حملات شیمیایی خامنه ای و سران پاسدارش به مدارس

با تجدید نظر در 18 اسفند1401
 
حملات وحشیانه با بمب های شیمیایی به مدارس دخترانه
طی چند ماه و به ویژه هفته های اخیر یک سلسله حملات دهشت آفرین شیمیایی به مدارس دخترانه در شهرها و استان های کشور صورت گرفته است که منجر به مسموم شدن بسیاری از دانش آموزان( آمار تا کنون900 نفر) ومرگ سه تن از آنها گردیده است. این حملات از اواخر آذرماه و در شهر قم آغاز شده و به شهرهای تهران بروجرد و اردبیل و کرمانشاه و اصفهان و... گسترش یافته و در عین حال به مدارس دخترانه محدود نمانده و به مدارس پسرانه و خوابگاه های دانشجویان دختر و اکنون به مترو و توده های مردم نیز کشیده شده است.
حملات مزبور در زمانی رخ می دهد که در کل شرایط خاصی در کشور وجود دارد. یعنی از یک سو در شرایط یک مبارزه ی انقلابی علیه خامنه ای و حکومت اش که مدت شش ماه است به شکل های گوناگون تداوم داشته است و از سوی دیگر در شرایطی که از خیزش خیابانی کاسته شده است و به تحرک جنبش های اقتصادی افزوده شده است. این جنبش اخیر در زمانی اوج می گیرد که دلارآمریکا نزدیک به 60 هزار تومان شده و ارزش ریال به پایین تر حد خود رسیده است و این وضع نفرت و خشم توده های مردم به ویژه کارگران و زحمتکشان حقوق بگیر و دیگر لایه های میانی را بر انگیخته است. این گونه سقوط سطح زندگی موجب شده که اعتصابات کارگری در مراکز صنعتی اصلی کشور روز به روز بیشتر شده و امکان تبدیل شدن به یک جنبش اعتصابی همگانی را از خود نشان دهد.
سلامی جنایتکار:«ما خطرناک ایم!»
هنوز زمان زیادی از هنگامی که سلامی گفت که«ما خطرناک ایم» و پشت آن پس از صرف غذای دانشگاه ها یک سلسله مسمومیت برای دانشجویان رخ داد نگذشته است که حملاتی پی درپی با بمب و نارنجک حاوی گازهای سمی، نه به یک یا دو مدرسه و نه در یک یا دو شهر بلکه در بسیاری مدارس و در بسیاری شهرها صورت می گیرد و این جانیان می گویند که هنوز نمی دانند«قضیه» از چه قرار است. شکی نیست که این حوادث با آن خط و نشان کشیدن ها و آن مسمومیت ها بی ارتباط نبوده و نیست. برنامه هایی بوده و اکنون در اشکال جدیدی و نسبت به گروه های دیگری از جامعه اجرایی شده و اکثر حکومتیان هم می دانند زیرا سر و دم بیشترشان به دفتر رهبری وصل است.
حفاظت اطلاعات سپاه و سازمان اطلاعات زیر نظر خامنه ای این حملات را سازمان می دهند!
این که تصور شود که این ها عده ای مذهبی افراطی هستند که می خواهند مثلا کاری کنند که والدین بیمناک از وضع فرزندان شان، اجازه ندهند که دختران مدرسه بروند، تصوری نادرست است. در این حکومت آنجا که پای این گونه به اصطلاح افراطی های مذهبی میان است مشکل که پای فرد یا جریانی افراط کار در میان باشد که بدون اطلاع شخص خامنه ای و دفترش و سران اطلاعات و حفاظت اطلاعات سپاه دست به کاری بزند. از سوی دیگر این نوع گازها در اختیار هر کسی نیست. این ها در اختیار نیروهای اطلاعاتی و نظامی و سپاه است و به ساده گی و در این ابعاد هیچ گروهی نمی تواند به آنها دسترسی داشته باشد.
از این رو به نظر ما همچون دیگر حوادث فرعی ای که دست ساز حکومت است این نیز دست ساز خود حکومت یعنی خامنه ای، دفترش و سران سپاه و در راس آنها سران اطلاعات و به ویژه حفاظت اطلاعات سپاه است. این افراد و سازمان هاهستند که این حملات را سازمان می دهند و شایعه پراکنی می کنند که گویا برخی جریان های افراطی وجود دارند که این حملات را با این ویژگی ها و به این گسترده گی و در زمانی واحد سازمان داده اند.
پروژه های بی پایان و هر روزه برای استمرار و بقا
 در آستین این هیولاهای لگد خورده از خلق پر از برنامه و نقشه های اصلی و فرعی بازدارنده گی و سرکوب است. چهل سال است در این خصوص کار می کنند و پروژه های فراوانی را در چهل سال اخیر پیاده کرده و این نیز یکی از آنهاست.
این برنامه ها و نقشه های پلید تا زمانی که خامنه ای جانی و حکومتگران اش سرنگون نشوند و سرشان همچون سر افعی با سنگی بزرگ کوبیده و له و لورده نشود، پایانی نخواهد داشت. آنها در ترس و وحشت از خیزش و انقلاب، رفتنی بودن را کاملا و تا اعماق وجودشان حس می کنند اما می خواهند تلاش کنند بمانند. این تلاش های افعی هیولایی است که سنگ های یکی پس از دیگری بر سرش فرود آمده و در حال جان دادن است اما تمامی نیروی خود را جمع می کند تا آخرین تلاش هایش را برای ماندن و بقا انجام دهد.  
انتقام از خیزش دختران
گفته می شود که این انتقام خامنه ای و سران پاسدارش است از انقلاب و همچنین دانش آموزان دختر. دخترانی که شجاعانه کلاس ها و مدارس را به کلاس و مدرسه ی نبرد و جنگ با تحجر و جنایت و فساد تبدیل کردند. دخترانی که عکس های خامنه ای جلاد و خمینی را پاره کردند و در زیر پاهای خود انداختند و لگدکوب کردند. دخترانی که شعارهای بی مثال علیه خامنه ای و پاسداران و بسیجی هایش سردادند. دختران نوجوانی که به خیابان ها آمدند و علیه حکومت شعار دادند و با مبارزات خود شوری بی مانند آفریدند و به سهم خود انقلاب را به پیش بردند. این حقیقت دارد. جلاد خودپرست بر نمی تابد این تهاجم شیر دختران را و اکنون می خواهد انتقام بگیرد، اما نه تنها از دختران بلکه از والدین آنها هم که چنین شیر دخترانی را تربیت کردند.
اما حملات کنونی اهداف چند جانبه ای را دنبال می کند که برخی به خود دانش آموزان و خانواده های آن ها یعنی به چارچوب خود موضوع مربوط است و برخی به موضوعات دیگری که در جامعه وجود دارد ربط دارد و در خدمت آنهاست. انتقام از شیردختران دانش آموز و خلق ایران یکی از انگیزه های این حملات جانیانه به دانش آموزان در چارچوب خود موضوع است.
راندن دختران به خانه ها
گفته می شود که خامنه ای و حکومت اش می خواهند خانواده های دختران از مدرسه رفتن دختران خود پیشگیری کنند و دختران مدرسه را ترک کنند و در خانه بنشینند تا هنگام ازدواج که خواست حکومت این است که زود صورت گیرد. یعنی زیر چهارده سال و این دختران تبدیل به برده ها و ربات های خانگی برای همسران شان و نهایتا ماشین های جوجه کشی شوند و برای خامنه ای و سران پاسدار و بسیجی اش حزب اللهی بزایند و حزب اللهی های شیعیان را زیاد کنند تا حضرات بتوانند بقای خود را تامین کنند و در مقابل سنی ها و دیگر مذاهب و ادیان منطقه مثلا قدرتی شوند.
این نیز انگیزه ای است اما به نظر ما نمی تواند تحقق یابد. به ویژه این که با مخالفت خود زنان و دختران اصول گرا روبرو خواهد شد. از سوی دیگر زنان نیروی کار بزرگی هستند و حکومت نه می خواهد( زیرا بسیاری کارها از نظر اینان تنها باید به وسیله ی زنان صورت گیرد) و نه می تواند نقش آنها را در تولید و خدمات حذف کند. نهایت این که شاید بخواهد از تعداد زنان شاغل بکاهد.
از سوی دیگر در این شکی نیست که این ها برنامه دارند که مدارس را مکتبخانه کنند و در کل، ایران را از نظر فرهنگی ایران به عصر حجر برگردانند و تبدیل به یک ماتمکده ی بزرگ کنند که در آن آخوندها با خیال راحت بتوانند تسلط خود را بر زنان و در کل بر جامعه ای عقب مانده و متحجر شده اعمال کنند. تا زمانی که جامعه چنین نشود اینان بیمناک از عاقبت خویش خواهند بود. بی شک خیزش و انقلاب کنونی در نقشه های اینان خلل وارد کرده و این ها اکنون و با افت برخی از شکل های مبارزه فرصت را غنیمت دانسته و به دنبال کردن نقشه های خویش پرداخته اند.    
«به مرگ می گیرند تا به تب رضا دهیم!»
در همین راستا، یکی از اهداف این حملات این است که وضعیتی بدتر از آنچه اکنون در مقابل دختران و زنان و خانواده ها در مورد مساله ی حجاب و ستم به زنان به وجود آمده است ترسیم کنند تا مردم به «تب رضایت دهند». به اصطلاح «طالبانی کردن اوضاع».
«ببینید طالبان چه به روزدختران و زنان آورده! اگر نمی خواهید وضع آن گونه شود حکومت ما را روی سرتان بگذارید و حلوا حلوا کنید و شکر خدا به جای آورید که طالبان روی سرتان آوار نشده است!»
انداختن انقلاب در بی راهه ها
انقلاب کنونی اهداف خود را مشخص کرده و روز به روز نیروهای خود را بیشتر علیه حکومت خامنه ای و سران پاسدارش متمرکز می کند. از سوی دیگر افت شکل های خیابانی مبارزه و رشد اعتراضات دیگر و به ویژه اعتصابات کارگری این چشم انداز را به وجود آورده است که  انقلاب دیر یا زود نیروهای خود را به یکدیگر گره خواهد زد و از گردباد به توفانی همه جانبه تبدیل خواهد شد. این خواب از چشم این بزدلان مالپرست و قدرت دوست ربوده است. این است که این ها تمامی نیروهای خود را بسیج کرده اند تا به هر شکل که بتوانند با ایجاد حوادث فرعی و سرگرم کردن مردم به این گونه حوادث و در عین حال ایجاد رعب و وحشت در میان مردم مانع از شکل گیری و پیشرفت این تمرکز در مبارزه شوند.
برانگختن لایه های متوسط علیه پیشرفت انقلاب
یکی دیگر از اهداف چندگانه خامنه ای و سران پاسدارش از این حملات ایجاد ترس در لایه های میانی جامعه است. تخریب ماشین های مردم و ساختمان ها و... در این چارچوب بود.
می توان تصور کرد که ممکن است این لایه ها به خود چنین بگویند :
«حال که انقلاب در میانه راه است این حکومت چنین می کنند اگر انقلاب پیش تر برود و سرنگونی در چشم انداز قرار گیرد، اینان به جای گازهای سمی، گازهای کشنده به کار می برند و دختران که سهل است بسیاری دیگر را نیز می کشند. پس  بهتر است با این ها کنار بیاییم و بگذاریم که این ثروت و قدرت را زهرمارشان کنند!»
به این ترتیب هدف این است که تخم انفعال را در میان این لایه ها و طبقات بیندازند.
گرانی سرسام آور دلار یکی از دلایل حمله به مدارس دخترانه
یکی از مهم ترین دلایل این حملات به مدارس را باید همین گران شدن هولناک دلار دانست.
این بی ارزش شدن ریال دلایل گوناگونی دارد که بیشترشان به این حکومت برمی گردد. خواه ضرباتی که به تولید زده است و آن را به رکود کشانده، خواه به دلیل سیاست های پولی و مالی و فسادهای بی پایان در این امور، خواه به سبب جاه طلبی ها و زیاده خواهی هایش در منطقه و همچنین در روابط با کشورهای خارجی و به ویژه امپریالیست های غربی. این کاهش ارزش ریال ضربات جبران ناپذیری به طبقه ی کارگر و توده های زحمتکش و طبقات میانی زده و می زند و پایانی نیز برای آن نمی توان تصور کرد.
در مورد کارگران کاهش ارزش ریال، نه تنها دستمزد کنونی کارگران برای تهیه وسائل معیشت را پایین می آید و فقرمطلق دامنه ی خود را در میان این طبقه بیشتر می گستراند بلکه کارگرانی که حقوق های گذشته ی خود را نگرفته اند اکنون مجبورند مزد کاری را که در گذشته انجام داده اند بسیار پایین تر از زمانی که آن را انجام داده اند دریافت کنند. به عبارت دیگر نه تنها ارزش نیروی کارشان اکنون بسیار کاهش می یابد بلکه ارزش نیروی کاری را که در گذشته و به قیمت آن زمان فروخته اند و بهایش را نگرفته اند اکنون باید کمتر از قیمت آن زمان دریافت کنند. از سوی دیگر این کاهش ارزش ریال، پس اندازهای ناچیز کارگران- اگر پس اندازی داشته باشند - (و دیگر لایه های و طبقات به ویژه لایه های میانی) را به شدت پایین می آورد. به این ترتیب از سه سو به دستمزدهای کارگران و لایه های به ویژه حقوق بگیر حمله می کند و آن را به شدت پایین می آورد.
و اما این ها منجر به این می شود که اعتراض ها و اعتصاب ها در میان کارگران و لایه های میانی بیشتر شود.
اکنون این گونه مبارزات و اعتصابات می توانند مرکز ثقل انقلاب شوند. امری که موجب وحشت رژیم شده است. این احتمال حتی از گزارش محرمانه ی اطلاعات سپاه پیداست که از امکان سرایت اعتصابات به کارخانه های ماشین سازی گفته بود. برای همین و برای این که از توجه مردم به این گونه حرکات انقلاب و عمق یافتن آن و بروز و سراسری شدن اعتصابات جلوگیری شود و برای این که دولت بی خاصیت رئیسی و در واقع دولت دست نشانده ی خامنه ای و در نتیجه خود خامنه ای در مرکز حملات بیشتری قرار نگیرند و در عین حال برنامه های کثیف خود را پیش برند، این گونه حملات پی در پی صورت گرفته و به شهرها و استان های گوناگون گسترش یافته تا مردم و خانواده ها و کلا توده های مردم مشغول این گونه رویداهای فرعی شوند و آن موج اعتراضات نسبت به بالا رفتن دلار و گند و کثافت به بار آوردن خامنه ای و دولت اش و احتمال اعتصاب در مراکز صنعتی  و ورود گسترده ی طبقه ی کارگر به انقلاب کاهش یافته و یا در حاشیه ی قرار بگیرند.
و بالاخره روشن است که این وضعیت کماکان ادامه خواهد یافت یعنی ارزش پول کشور هر روز بیش از روز پیش کاهش خواهد یافت و هیچ گونه وضع قطعی ای نمی توان برای وخامت اوضاع اقتصادی توده های مردم پیش بینی کرد. با توجه به این، نه تنها این گونه حوادث فرعی پایان نخواهد یافت بلکه به اجبار بیشتر و گسترده تر خواهد شد.     
کانون های مقاومت و مبارزه
راه ها برای خامنه ای و سران پاسدارش هر روز تنگ تر می شود. هر چه که آنها انجام داده اند به عکس خود تبدیل شده است. مردم در جابه جای ایران مبارزه و جنبش و خیزش داشتند، آنها فشار را روی زنان گذاشتند و مقاومت زنان منجر به خیزش و انقلاب جاری شد. اکنون و برای توقف و انحراف در این مبارزات اوج گیرنده و انقلاب، حمله ی خود را روی مدارس متمرکز کرده اند و اگر مبارزات علیه کاهش ارزش ریال و سقوط وحشتناک سطح زندگی توده ها بالا نگیرد، اما همین نقطه ها می توانند به کانون های تازه ای برای مبارزه شوند کما این که شده اند و چنانچه این حملات ادامه یابد، بیش از این خواهند شد.
وظیفه ی جنبش خلق این است که این مراکز و کانون های مقاومت را به درون مبارزات عمومی خویش کشاند و حملات خامنه ای و پاسداران اش برای دهشت آفرینی و پشیمان کردن مردم از انقلاب را به پیشبرد انقلاب تبدیل سازد.
گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران
11 اسفند 1401
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر