۱۴۰۲ فروردین ۲, چهارشنبه

سال انقلاب

 
 
سال انقلاب
 
دستور خامنه ای اجرا شد!
خامنه ای دستور داد که سازمان اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه دیگر به مدارس حمله ی شیمیایی نکنند و این دو دستگاه جنایتکار حملات کثیف خود را به مدارس و نوجوانان دختر متوقف کردند.
نقش مبارزات مردم و نقش تضادهای درونی
دو عامل در این دستور خامنه ای موثر بوده است:
یکی بی اثر بودن این حملات در روحیه ی ستیزه جویانه ی مردم و انتقال مرکز مبارزه ی جوانان و خانواده های دانش آموزان و فرهنگیان بر روی این مساله و در پی آن افشا کردن نقش کثیف وزارت اطلاعات کشور و اطلاعات سپاه و خود خامنه ای در این زمینه، و دیگری بر انگیخته شدن مخالفت ها در درون طبقات حاکم و تشدید تضادهای درون حکومت و نیروهای آن.  
باید توجه کرد که باند خامنه ای در جناح وی و جناح وی در میان جناح اصول گرایان در اقلیت است و روز به روز در محاصره ی بیشتر و انزوای بیشتری قرار می گیرد.
این ها اساسی ترین دلایلی است که خامنه ای را مجبور کرد که بیش از این پیش نرود و به همین درجه« تنبیه» جوانان دختر و پسر ما بسنده کند.
شکی نیست که دور بعدی مبارزات دانش آموزان توفانی تر خواهد بود و تمامی خشم و کینه ای که از این حملات شیمیایی در دل توده ها انباشت شده بروز خواهد کرد. خشم و کینه ای که خامنه ای جنایتکار نمی تواند از آن جان سالم بدر برد.
تداوم مبارزات سیاسی و اقتصادی
 دو نوع مبارزه ای که در حال حاضر عمده ترین شکل های مبارزه ی توده های استثمارشده و ستمدیده در ایران هستند کماکان شانه به شانه ی یکدیگر پیش می روند.
چنانکه می دانیم از این دو، یکی مبارزه سیاسی براندازانه است که با شعارهای ضد خامنه ای و سران سپاه و آخوندهای متحجر و مرتجع پیش می رود و با وجود افت نسبی با شیب نسبتا ملایمی تداوم داشته و هر از گاهی بسته به مناسبت های تاریخی و شرایط روز اوج گرفته و ضربات مهلکی به دستگاه ستم و جنایت وارد کرده و می کند. این اوج گیری ها به ویژه در کردستان و بلوچستان این گل های سرسبد مبارزات توده ها در ایران، بارزتر بوده است و این دو منطقه بیش از مناطق دیگر ناتوانی دم و دستگاه سرکوب میرغضب خامنه ای را در تداوم وضع فعلی نشان داده اند.
 و اما دیگری مبارزات اقتصادی است که عموما به وسیله ی کارگران و کارمندان و فرهنگیان و پرستاران و بازنشسته گان و دیگر طبقات و لایه های زیر استثمار و ستم مزد بگیر جامعه پیش می رود. شعارهای این مبارزه بیشتر علیه رئیسی و علیه روسای دستگاه های اجرایی است.
روندی که این مبارزات در حال طی کردن آن است، نشانگر شدت پیدا کردن لحن و تیزتر شدن هر چه بیشتر شعارها و نیز حال هجومی پیدا کردن آن است. شدت پیدا کردن لحن این مبارزات در اطلاعیه های سندیکاها و شوراهای کارگری و شوراهای فرهنگیان و تیز شدن نیز در شعارها وهنگام گرد همایی ها و راهپیمایی ها خود را بروز داده است. تازه ترین اشکال بروز خشم و کینه ی توده ها اقدامات نمادینی مانند گِل گرفتن درب اداراتی که دو روز مانده به سال نو هنوز حقوق کارکنان خود را نداده اند می باشد.
با توجه به کاهش روزانه ی ارزش ریال یعنی تحلیل رفتن توانایی خرید توده ها و نیز تعیین حداقل دستمزد 4 برابر زیر خط فقر( افزایش 27 درصدی حداقل مزد در مقابل افزایش بیش از 100 درصدی وسائل معیشت به ویژه خوراک و مسکن) و بنابراین فلاکت و فقری که روز به روز و هر چه بیشتر توده های زحمتکش را در خود فرو خواهد کشید، تکامل و شدت گرفتن این مبارزات در پیش رو خواهد بود. توده های کارگر و زحمتکش و حقوق بگیر بیشتری برخواهند خاست و برای خواست های اقتصادی خود مبارزه خواهند کرد و اگر چه مبارزات اقتصادی تا کنون بیشتر پیرامون عقب افتادن حقوق ها بوده است اما با توجه به کاهش قدرت خرید توده های کارگر و زحمتکش، این مبارزات به مرور و بعضا جهشی به گرد افزایش مزدها و حقوق ها سوق پیدا خواهد کرد.  
 این مبارزات چنان که اشاره کردیم عموما علیه دولت و دم و دستگاه های اداری است اما با توجه به وجود جنبش دموکراتیک سیاسی کنونی می توانند وضع خود را تغییر داده و تبدیل به مبارزه ی سیاسی شوند. امری که می تواند دو شکل مبارزات را در بستری واحد به یکدیگر پیوند دهد و از یک سو انقلاب دموکراتیک حال حاضر ایران را تکامل بخشد و پیش براند و از سوی دیگر طبقه ی کارگر را رو آورد و امکان به دست گرفتن رهبری انقلاب را به وسیله ی وی فراهم سازد.       
ور زدن های خامنه ای
اکنون دیگر ورزدن های خامنه ای پوچ تر ازهمیشه شده است. هیچ ندارد بگوید و آنجا هم که در مورد مبارزات مردم و مشروعیت و نیروی حکومت صحبت می کند شیادانه مشتی دروغ تحویل می دهد. مانند این دروغ شاخدار که در 22 بهمن سال گذشته مردم زیادی شرکت کردند! و لابد با خامنه ای هم بیعت کردند و گفتند که اهل کوفه نیستند که...! راستی که چنین دروغ هایی، گوبلز را نیز «روسفید» می کند.
کل سخنان خامنه ای دو نکته داشت. یکی این که سال کنونی را سال «مهار تورم و رشد تولید» خواند و گفت که«بخش های مهم اقتصاد باید دست مردم باشد». یعنی دست بخش خصوصی. و ظاهرا با این صحبت ها و وعده و وعیدها می خواست که از یک سو آرامش و امید به جامعه و نیروی کار تزریق کند و از سوی دیگر سرمایه گذاران بخش خصوصی را به پشتیبانی حکومت برانگیزد.
اما کیست که نداند نه این ها می توانند تولید (آن هم تولید غیر نفتی) را رشد دهند و تورم را مهار کنند( چهل سال تاریخ این حکومت نشانگر کاهش عمومی تولید به ویژه کاهش تولید غیرنفتی و صادارات غیرنفتی بوده است) و نه در جایی که سپاه پاسداران بی درو پیکر و این همه دهن های گل و گشاد و این همه بخور بخور در این حکومت و دم و دستگاه هایش هست می توان جایی برای بخش خصوصی پیدا کرد.    
نکته ی دیگر، چراغ سبز نشان دادن به روابط با غرب و در حال حاضر به ویژه به کشورهای اروپای غربی است. این چراغ سبز نشان دادن به کشورهای اروپای غربی آن هم بعد از این همه هارت و پورت امری است که در تداوم عقب نشینی های خامنه ای قرار دارد. عقب نشینی هایی که با تداوم وضع کنونی اقتصادی و سیاسی و رشد جنبش توده ها به اجبار بیشتر و بیشتر خواهد شد.  
 تضادهای درون حکومت و ریزش نیروها 
 اسناد تازه در صورتی که بپذیریم اساسا سندی وجود داشته و  نیزهمه ی آنچه که در آن آمده درست است و مثلا غلظت آن رابه انگیزه ها و دلایل گوناگون و به ویژه در مورد سپاهی که تا کنون ارگان اصلی سرکوب مبارزات توده ها بوده است زیاد نکرده اند- خواه آنان که بیرون اش داده اند و خواه آنها که انتشارش داده اند - نکته ی تازه ای در مورد اوضاع حکومتیان نمی گوید و تنها نشان می دهد که آن چه گفته شده درست بوده است. همه ی آنچه در این اسناد گفته شده با توجه به تضادهای درونی در میان نیروهای حکومت که پیش از این و همواره وجود داشته است و تاثیر یورش سنگین جنبش توده ها و تهاجم  تیز و بُرای انقلاب به روی دستگاه های حکومت و نیز انفراد باند و جناح خامنه ای در میان اصول گرایان، کمابیش قابل پیش بینی بوده و به آن - حتی به گونه ای از جانب تک و توکی سران سپاه - اشاره شده است.
تجزیه درونی مدرسین و طلاب حوزه های علمیه با توجه به بافت پرتضاد طبقاتی درون آن، تحرک پنهان و آشکار برخی سران مذهبی علیه خامنه ای و پسرش، تجزیه ی بسیج و سپاه به قطب های متضاد و ریزش مداوم نیروهای پایینی و میانی آنها، تجزیه سران مرتجع سپاه و باندهای موجود در آنها و دعواهای آنها با یکدیگر، گزینش های مجتبی خامنه ای و پدرش که همواره وجود داشته و می تواند به جنگ باندهای درون سپاه دامن بزند، سرپیچی برخی بسیجی ها و پاسداران ساده از دستورات، پیوستن زنان و فرزندان بخش هایی از نیروهای حکومتیان به مبارزات انقلابی جاری در خیابان ها و در کل ایجاد تردیدهای بیشتر در پایه های رو به کاهش حکومت و... همه و همه مورد اشاره نیروهای پیشرو قرار گرفته است و در بهترین حالت این اسناد تنها آنها را مستند کرده است.
چنان که انقلاب کنونی توده ای تر شود و نیز اوج ها و تهاجم های تند و تیز تازه ای به نیروهای حکومت به ویژه سپاه و بسیج این اصلی ترین و مهم تریم ارگان های سرکوب حال حاضر مبارزات توده ها را به خود ببیند، این انفکاک و تجزیه و ریزش در حکومتی که تا مغز استخوان پوسیده است شدت بسیار بیشتری به خود خواهد گرفت.
زنده باد انقلاب
پاینده باد مبارزات توده ها
سرنگون باد جمهوری اسلامی
برقرار باد جمهوری دموکراتیک خلق به رهبری طبقه ی کارگر
گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران
3فروردین 1402

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر