۱۴۰۱ اسفند ۱۴, یکشنبه

به مناسب روز جهانی زن

 
 
به مناسب روز جهانی زن
 
امسال  8 مارس( 17 اسفند) روز جهانی زن برای زنان ایران و برای تمامی طبقات مردمی خلق ایران حال و روز و رنگ و بوی دیگری دارد.
6 ماه از مبارزات و خیزشی که آغازگر آن زنان مبارز سقز بودند می گذرد و در این 6 ماه زنان نقشی بزرگ در جنبش و خیزشی با شعار«زن، زندگی، آزادی» داشتند که خواب از چشم دیوصفتان حاکم جمهوری اسلامی ربوده است.
دختران و زنان مبارز و جان فشان ما، پس از به قتل رساندن مهسا امینی دختر کرد به وسیله ی دارودسته های افسارگسیخته ی خامنه ای در شهریور 1401 آنچنان و گویی همچون رعد و برق بر سر این پلید سیرتان فرود آمدند که هرگز در مخیله شان نمی گنجید. 
این است که تا توانستند دختران و زنان را اسیر گرفتند، شکنجه کردند، کشتند و در گوشه و کنار انداختند و یا زندان های طولانی برایشان بریدند تا زنان را به سکوت و تمکین و برده گی کشانند. اما به راستی که مگر در خواب ببینند که قادرند این جنبش زنان را که جزء بزرگی از مبارز طبقات خلق ایران برای آزادی، دموکراسی، برابری و استقلال است، خاموش سازند. جنبش زنان ایران، جنبشی تاریخی و بزرگ است و این گونه که نشان می دهد تا رسیدن به خواست های خود فرو نخواهد نشست.
 این جنبش بزرگ که تا کنون به این سبک و سیاق و با این گستره و ژرفا در تاریخ کشور ما بی سابقه بوده است پس از برخاستن در ایران، توانست پشتیبانی زنان مبارز و جنبش زنان را در بسیاری از کشورهای جهان به خود جلب کند و با خود همراه سازد. اکنون بی تردید دختران و زنان ایران در پیشاپیش زنان زیرستم جهان علیه حکومت های ستمکار و قوانین اسارت بار مردسالارانه و برای حقوق زنان و برابری با مردان تلاش و مبارزه می کنند.
جنبش زنان ایران با وجود همه ی پیشگامی ها و مبارزات جانانه و قربانی دادن های فراوان، با وجود این که در چشم انداز آن روزهای بزرگ بسیاری آشکار است اما از دو کمبود اساسی رنج می برد.
یکی این است که این جنبش با وجود این که سازمان های کوچک و بزرگی در ایران دارد، اما یک تشکیلات محکم و متحد و سراسری ندارد. تشکیلاتی که بتواند خواست های زنان را برای رفع ستم های مردسالارانه و پدرسالارانه بر زنان و آزادی زنان از اسارت های فئودالی و قرون وسطایی و «مدرن» سرمایه داری، و برابری با مردان، به روشن ترین وجه خود تدوین کند و مبارزات زنان را(و مردان را نیز به پشتیبانی خود) پیرامون آنها سازمان دهد و در سراسر ایران به گونه ای واحد پیش برد. فقدان این امر تا حدود زیادی به وجود استبداد بر می گردد اما اگر نمی شود تشکیلات علنی سازمان داد می توان تلاش کرد همین سازمان های کوچک و بزرگ زنان را از طریق شبکه های مخفی به هم ربط داد و سازمان واحد دموکراتیک زنان ایران را تاسیس نمود.
کمبود دیگر نبود تشکیلات زنان کارگر در ایران است. در بیرون کشور سازمان های زنان کم نیستند و این سازمان ها اغلب داعیه ی چپ و طبقه ی کارگر را دارند. اما حقیقت این است که خواه بسیاری از سازمان های کوچک و بزرگ زنان در داخل و خواه این گونه سازمان های زنان در خارج از کشور بیشتر دارای گرایش های فمینیستی هستند. گرایش هایی که مانع از ترسیم درست صف خلق و ضد خلق از جانب آنها و صف بندی درست طبقاتی می شود.
بر این مبنا به نظر ما سازمان هایی که رهبری عمده و بدنه ی اصلی آن ها زنان کارگر( و همچنین کشاورز و یا دیگر زحمتکشان) باشند یکی از نیازهای اساسی جنبش زنان در ایران است. تنها سازمان هایی که زنان کارگر و زنان روشنفکر کمونیست رهبری اصلی و بدنه ی آن را داشته باشند می توانند بین خواست های دموکراتیک و سوسیالیستی زنان پل بزنند و جنبش زنان را در عین حفظ استقلال آن به بخشی مهم از کل جنبش دموکراتیک و سوسیالیستی طبقه ی کارگر و خلق ایران بدل سازند.
 گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران
14 اسفند 1401
      

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر