۱۴۰۰ مرداد ۲, شنبه

درود به پیوند توده های ستمدیده ی آذربایجان با خلق های عرب و بختیاری

 

درود به پیوند توده های ستمدیده ی آذربایجان با خلق های عرب و بختیاری

خلق متحد می شود
اینک نوبت توده های رنجدیده و زیر ستم آذربایجان است که با گردهمایی و راهپیمایی و شعار علیه حکومت دزد و جانی جمهوری اسلامی اتحاد خود را با خلق های عرب و بختیاری اعلام کنند.
مبارزه در تبریز آغاز گردیده است؛ شهر شور و شورش و قیام؛ شهری که قیام بزرگ رعدآسا و صاعقه وار در سال 56 نخستین رویداد بزرگ انقلاب 57 بود.
اینک در تبریز و در آذربایجان، نوادگان بابک سرخ درفش، این قهرمان بزرگ خلق آذربایجان و ایران، این دلاور سلاح برکف و جنگنده ی شجاع با ستم خلیفه المعتصم، با خلیفه ی زمان، خامنه ای دجال و ستمکاران و ویرانگران ایران درافتاده اند.
 آنان شعارهای «آذربایجان بیدار است پشتیبان خوزستان است» و ما «نه هوادار شاهیم و نه هوادار شیخ، طرفدارمردم ایم» و حکومتی از آن خودمان می خواهیم سر داده اند.
 در سقز، خلق کرد که به همراه خلق بلوچ بی صبرانه باید منتظر پیوستن توده های بزرگ شان به اتحاد خلق بود، دست به مبارزه زد و  نیز در شهرهایی از خراسان، توده ها به پشتیبانی از مبارزات در خوزستان و دیگر شهرها برخاسته اند.  
در تمامی این مناطق پاسداران دشمن مردم، جوانان را گروه گروه  بازداشت کرده اند و به سرکوب خونین توده ها دست زده اند. 
 طبقه ی کارگر، توده های زحمتکش روستایی و شهری، همه ی خلق های ایران، تمامی طبقات مردمی و همه ی آنهایی که از آنچه بر مردم ما و میهن ما رفته است در رنج و خشم اند و دل و جان شان برای آزادی و استقلال ایران و برقراری یک ایران دموکراتیک و مستقل می تپد ، رو به اتحادی بزرگ دارند. اتحادی با شکوه.
تجارب مبارزات پیشین و اتحاد کنونی
توده های مردم پیش از این چند بار رو به سوی چنین اتحادهایی داشته اند.
در سال 88 آنها به هم پیوستند و بر علیه دروغ و فریب و تزویر حکامی که سخن از«مسلمانی» و «حرف راست» می زدند اما جز نیرنگ به کار نبردند و جز دروغ چیزی به خلق نگفتند، به مبارزه و شورش برخاستند.
در دی ماه 96 و آبان 98 توده های استثمار شده و محروم کارگر و زحمتکش تلاش کردند، اتحاد دیگری را تجربه کنند و مبارزه ی نوینی را علیه حکومت دزد و غارتگر که جز فشار بر توده ها و راندن آنها به سوی فقر و مسکنت بیشتر راهی برای بقا و ماندن خود نمی شناسد، پیش برند. آنها به هم پیوستند و به شورش های پیشین شان ادامه دادند و ایران را با طوفان خود به لرزه در آوردند.
همه ی این مبارزات و این شورش ها خود به خودی بود و با سرکوب های خونین از جانب دزدان و آدمکشان پاسدار خامنه ای روبرو شد.
مشت سهمگین توده ها
توده های رنجدیده ایران، به خشم آمده از فقر و فلاکتی که این حکام حریص و خود پرست به آنها تحمیل کرده اند، از بی تدبیری و سودپرستی حکومت در کنترل کرونایی که روزانه توده های مردم و جوانان شان را در خود فرو کشیده و بلعیده است، از گرانی ای که جان شان را به لب آورده است، از دزدی ها و اختلاس ها که سنگینی بار آن بر گرده ی آنهاست و از این همه  فشار و ستم و تعفن و کثافت و جنایت، به خروش آمدند و در 28 خرداد همین سال اتحادی بزرگ را در تحریم انتخابات ریاست جمهوری تجربه کردند. آنان به هم پیوستند و با یکدیگر به این مضحکه ی حقیر و به حاکمی که توده های خلق را«رعیت» خود خواند، نه گفتند. این یک اتحاد آگاهانه و بزرگ بود و یکی از سهمگین ترین مشت هایی بود که خلق، روانه ی دهان باز و پرگوی این حقه بازان و شیادان سیاست باز کرد.
و اما آنان که روز را شب و شب را روز، دروغ را راست و راست را دروغ می خوانند از این ضربه ی پتک وار سرگیجه گرفتند و به هذیان گویی افتادند و از « حماسه ی 28 خرداد» یاد کردند. به به! چه«حماسه ی بزرگی»!
 دروغ را بنگرید که تا کنون چنین زشت و وقیح ظاهر نشده بود و اینک در کریه تری سیمای خویش آشکار می شود. دروغ خامنه ای و آخوندهایش را بنگرید که تمامی دروغ های فریبکارترین شیادان تاریخ، در پیش آن دچار شرم و خجلت می شوند و روی پنهان می کنند!
حماسه ی بزرگی بود اما حماسه ای در نفی حکومت شما ای پلید صفتان و منفوران!
علیرغم این ظاهرسازی ها و به روی خود نگرفتن ها، این مشت توده ها، حساب کار را کمی به دستان خامنه ای داد.
حکومتگران، علیرغم تلاش های مضحک  خامنه ای و پیش نمازهای جمعه و دیگر آخوندها و پاسداران اش که حنجره ی خود را پاره می کنند تا مردم را اقناع کنند به این که «رای را داده اند» و در خواب بوده و خود نفهمیده اند که رای داده اند! در اعماق جان شان ضربه ای سخت را حس کردند. آنها تا حدودی فهمیدند که این خواست سرنگونی این حکومت است که چنین در رای ندادن توده های مردم جلوه می کند. آنها پی بردند اتحاد بعدی دیگر صرفا در اتحاد همه ی ملت در رای ندادن نیست، بلکه اتحادی در عمل است که هدف خود را سرنگونی این متقلبان و جنایتکاران قرار می دهد.
و اکنون این یگانگی در رای ندادن، این اتحاد نظری می رود که به مرور به یک اتحاد عملی نوین تبدیل شود. این وحدت خلق است که آگاهانه تر و در عرصه ی عمل برقرار می گردد. عرصه ای که ایجاد اتحاد آگاهانه در آن و حفظ آن و نگه داری آن، گرانمایه ترین و در عین حال سخت ترین کارها است.
ترس و وحشت حکومت از مبارزات متحدانه ی توده ها
همین از این روی است که خامنه ای تلاش می کند این اتحاد برقرار نشود و مردم با خواست آگاهانه ی سرنگونی این حکومت به یکدیگر نپیوندند. این است که حرف می زند و از این که به سخن هایش عمل نشده است می نالد.
اما پرسش این است که چرا در جمع کردن این همه سلاح و ابزار و ادوات جنگی در دست سپاه به حرف اش عمل شد؟ چرا در برقراری این همه سازمان اطلاعاتی و حفاظت اطلاعات و ایجاد این همه گروه های چماق به دست لباس شخصی به حرف اش عمل شد؟ چرا آنجا که پای سرکوب توده ها در میان است و در مورد سرکوب توده های مردم در سال 88، 96 و 98 به حرف اش عمل شد؟ و چرا در همه ی اموری که بقای حکومت وی را تامین می کند دستگاه قضایی و مجلس وی به حرف اش عمل می کند و... اما به سخنان اش در مورد خوزستان عمل نمی شود؟
خامنه ای، سپاه پاسداران و سازمان های اطلاعاتی اش گرچه نه کامل اما تا حدودی متوجه شده اند که خانه بسیار ویران تر از آنی است که گمان می کرده اند، و هم از این رو تا کنون خامنه ای دستور سرکوبی به سبک سال های 88، دی96 و به ویژه آبان 98 را در دستور کار قرار نداده است.
خامنه ای خود می داند که بازداشت ها، زندانی ها، اعدام ها و همه ی انواع سرکوب اش جواب نداده اند و سرکوب بیشتر موجب برانگیختن بیشتر زنان و مردان تمامی طبقه کارگر و خلق و اتحاد سریع تر و بیشتر توده ها، کوبنده شدن مبارزات آنان و نزدیک شدن روز سرنگونی خواهد شد.
وحشت و ترس این حکومت پوشالی وی را در بر گرفته است.
 اتحاد روبه رشد طبقه ی کارگر و خلق و مبارزات و ضربات مداوم نه تنها این وحشت و ترس را بیشتر خواهد کرد، نه تنها به از هم پاشیدگی درونی آنها خواهد انجامید، بلکه به هدف بزرگ تمامی توده ها که سرنگونی این حکومت متحجر و خبیث است جامه عمل خواهد پوشاند. 
 
برقرار باد پیوند و اتحاد طبقه ی کارگر
مستحکم باد پیوند تمامی خلق ایران
مرگ بر جمهوری اسلامی
برقرار باد جمهوری دموکراتیک خلق ایران
 
گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران
4 مرداد 1400 

 

 

  

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر