۱۴۰۰ مرداد ۸, جمعه

توده های استثمار شده و ستمدیده ی افغانستان بازیچه ی نیروهای ارتجاعی داخلی و خارجی

 این مقاله به وسیله ی یکی از هواداران حزب کمونیست( مائوئیست) افغانستان نوشته شده است و دنباله ی مقاله ای است که پیش از این در وبلاگ گذاشته ایم

 

توده های استثمار شده و ستمدیده ی افغانستان بازیچه ی نیروهای ارتجاعی داخلی و خارجی

تاریخ افغانستان همچون تاریخ سایر جوامع طبقاتی، تاریخ مبارزه‌ میان طبقات ستمکش و ستمگر است. طبقه ستمگر به خاطر دوام سلطه‌ اش با زور و فشار، حیله و نیرنگ می‌خواهد سلطه‌ خود را بر طبقه‌ی زیرستم اعمال نماید و طبقه ی زیر‌ ستم نیز در مقابل می ایستد و به اشکال گوناگون دست به مقاومت می‌زند. گاهی این مبارزات به شکل مسالمت‌آمیز و گاهی هم به شکل قهر آمیز و مسلحانه تبارز می یابد.
 شاید عده‌ای سوال نمایند چه نوع ستمگری در افغانستان وجود دارد که باعث این همه جنگ و ویرانی شده است. پاسخ روشن است. افغانستان معجونی از ستمگری هاست:
 ستم امپریالیستی، ستم طبقاتی، ملی و ملیتی، ستم قومی،‌ ستم نژادی، ستم زبانی، ستم جنسی و جنسیتی، ستم دينی و مذهبی و غیره.

2
بيست سال نیروهای ارتش سوسیال امپریالیسم شوروی که زیر نام «کمک انترناسیونالیستی» به افغانستان تجاوز کرده بودند، نخبگان افغانستان را سر بریدند، خانه‌ ها و قریه ها را بمباران کردند، بچه ها، جوانان و پیران، زنان و مردان را کشتند، مزارع را به آتش کشیدند و ابتدايی ترین آزادی ها را از مردم گرفتند. در زمان تسلط این امپریالیسم بر خاک افغانستان، کسی حق نداشت حتی به رادیو های خارجی گوش دهد. قیود شبگردی در شهر ها نافذ بود و خواندن کتاب سیاسی مخالف عقايد شان جرم‌ بود. جوانان‌ بالا سن ۱۸ سال تحت پیگرد بودند تا به خدمت عسکری (سربازی) سوق داده شوند. زندان های مرکز و ولایات از زندانی پر شده بود.

3
هنوز خون مردم در کشتارگاهی که روس ها درست کرده بودند نخشکیده بود، هنوز شرنگ زنجیر زندانیان در گوش های مردم طنین‌انداز بود و هنوز مادران داغ دیده سیاه پوش بودند که این بار‌ نوکران و دست نشانده گان آمریکا و بازیگران مرتجع منطقه به قدرت رسيد. آنها هم تا توان داشتند دست به جنایت و آدم‌کشی زدند. تمام تأسیسات عام المنفعه را تاراج و به يغما برند. میلیون ها نفر آواره و مهاجر ‌ کشورهای مختلف جهان شدند. تعداد مهاجرین کشورهای همسایه دو چندان شد. تا این که گروه طالبان به وسیله ی پاکستان و همکاری گروه کماندوهای انگلیسی ايجاد شد. اکنون دور باید دور اینان می شد و شد.

4
طالبان، کابل و دیگر مناطق افغانستان را بدون کمترین مقاومت فتح کردند و حکومت خود را برقرار ساختند. اولین برخورد طالبان با زنان و مکتب ها بود. زنان خانه نشين و مکاتب بسته شد. ادارات مملکت برای مدتی از کار افتاد. هم و غم این  گروه فقط نماز خواندن و امر به معرف و نهی از منکر شده‌ بود. بناهای تاریخی را ویران کردند. هنر و موسیقی و... حرام شد. هندو باوران افغانستان را مجبور کردند که لباس نارنجی بر تن کنند. جهانیان نیز متاسفانه نسبت به ستمی که بر هندو باوران افغانستان در دور اول حکومت طالبان رفت، سکوت‌ کردند. افراد این گروه سنتی و متحجر و با مدرنیته مشکل داشت.  

5
هنوز طالبان به تمام افغانستان تسلط نیافته بود که‌ امپریالیسم آمریکا با تبانی با نیروهای سمت شمال یعنی همان جنگ سالاران جهادی دست به اشغال مستقیم افغانستان زدند و برای توجیه اشغال، کنفرانس بن را برپا کردند. اینها تعدادی از تکنوکرات های طرفداران شاه سابق، نمایندگان احزاب جهادی و تعدادی از تسلیم طلبان چپ را با پشتیبانی ناتو دور هم جمع کردند و حکومت دست نشانده ی خود را در افغانستان ايجاد کردند.
 در طول‌ بيست سال‌، امپریالیسم آمریکا و متحدانش، تنها با حیله، نیرنگ و دموکراسی بازی های دروغین بر گرده ی مردم سوار شدند. اینان در حيف و میل میلیاردها دلار جامعه ی‌ جهانی و در قاچاق مواد مخدر و حيف میل ثروت ملی و معادن دست داشتند.
در بيست سال‌ حکومت این کشور و ناتو بر افغانستان، نه تنها افراط گرایی اسلامی خاتمه نیافته، بلکه تقویت نیز شده است؛ ستم ملی نه تنها پایان داده نشده، بلکه به کمک همين نیروها تقویت هم شده است. ستم جنسی و جنسيتی نه تنها کاهش‌ نیافته  بلکه گسترش یافته و سازمان یافته تر نیز شده است. ستم دینی و مذهبی نه تنها خاتمه نیافته، بلکه رونق هم یافته است. و نیز می‌توانیم بگوییم که تعداد زیادی از هندوباوران که در افغانستان بودند، در دوران اشغال آمریکا و شرکت‌های هم دست اش همه متواری و فراری شدند. گر چه‌ تا اندازه ای پاکستان در این قضیه نقش داشته، اما این امریکا و ناتو بودند که عامل اصلی امتیاز دهی و امتیاز گیری در افغانستان بودند و اینها بودند که باید به محاکمه‌ کشانده می شدند.

6
اکنون فاصله طبقاتی تا حدی است که بسیاری از مردم هیچ غذایی در سفره ندارند و بچه هاشان از گرسنگی می میرند؛ و این در حالی است که ارگ ریاست‌جمهوری و نیروی اشغال گر، ۱۸ نوع گوشت در سفره غذایی شان موجود است.
 فقر بيداد می‌کند. خیابان ها پر از گدای مرد و زن است و هیچ نهاد ملی و بین‌المللی وجود ندارد که کوچک ترین توجهی به این امور‌ بکند . بیکاری و اعتیاد به مواد مخدر بيداد می‌کند. اشغال گران بيست سال‌ تمام شعار دروغین مبارزه‌ با مواد مخدر را دادند، اما کوچک ترین اقدامی علیه مواد مخدر انجام‌ ندادند. در حقیقت خود قوای اشغال گر زمینه ی گسترش مواد مخدر را در افغانستان فراهم کردند و تخم اصلاح شده تریاک، خشخاش و... را به وسیله ی کمپانی ها و باندهای مافیایی دولت دست نشانده، گسترش دادند. فقر و فلاکت هر روز جان صد ها انسان بیگناه را می گيرد. تعداد افرادی که از فقر جان می‌دهند، کمتر از آنانی نیست که  در جنگ نیابتی، جان شان را از دست داده و می دهند. اگر قرار شود که محاکمه ی عادلانه ای صورت گیرد، آن گاه روشن خواهد شد که دستان اشغال گران ناتو، نوکران منطقه ی او، دولت دست نشانده شان و حامیان این دولت همگی  آغشته به خون ملت افغانستان است. 

7
 ۴۰ سال جنگ نیابتی در افغانستان، به شکلی جنگ بورژوا - کمپرادورهای کشورهای رقيب در افغانستان نیز بوده است. بورژوا- کمپرادور های شوروی شکست خوردند. بورژوا- کمپرادور آمریکا، پاکستانی، ایرانی، هندی، ترکی و چینی نیز شکست خواهند خورد.
ممکن است بورژوا- کمپرادور نوین در تبانی با کشورهای منطقه و بورژوازی جهانی به خاطر غارت افغانستان در تلاش باشند تا یک حکومت مشترک از طالبان، جهادی ها، تکنوکرات ها و دیگر تسلیم شده گان بورژوازی به وجود آورند، ولی این قضیه مشکل افغانستان را حل نخواهد کرد. حل قضیه ی افغانستان در گرو حل ستم هایی است که در افغانستان وجود دارد؛ یعنی ستم طبقاتی، ستم ملی و ملیتی، ستم جنسی و جنسیتی و بالاخره ستم دينی و مذهبی. 
اشغال گران خواه از نوع شرقی و خواه از نوع غربی ادعای بهبود اوضاع اقتصادی داشتند، در حالی که روز به  روز فقر و فلاکت را در افغانستان بيشتر کردند.
 ادعای رفع ستم ملی و ملیتی  داشتند، در حالی که در روبروی چشمان جامعه‌ ی جهانی، بسیاری را به خاطر هزاره بودن سر بریدند، تظاهرات مسالمت‌آمیز مردم زیر ستم را با بمب گذاری به خاک و خون کشیدند و مکاتب، مدارس و شفاخانه ها شان را بمب گذاری انتحاری کردند.  این روندی است که هنوز ادامه دارد.
اینان ادعای آزادی زنان کردند ولی در روبروی چشمان همه، فرخنده را زنده‌ در آتش سوزاندند و در محیط مدرسه و کار نیز هر روزه زنان را مورد تجاوز جنسی قرار می دهند. سوء استفاده های جنسی از زنان خواه در خانه (امن) و محل کار و خواه در ارگ ریاست‌جمهوری صورت می گیرد. مقصر تمامی اين بدبختی ها قوايی اشغال گر و نوکران بومی ایشان است.  
در خصوص آزادی دينی و مذهبی نیز کمتر از دیگر عرصه ها جفا نکردند. هندوباوران افغانستان به خاطر آزار و اذیت دينی اینان، همه متواری و فراری شدند. هم اینان هرساله اهل تشیع افغانستان را در مراسم مذهبی شان به قتل‌ می‌رسانند.  ژنوسائید قومی‌ و مذهبی در طول‌ اشغال ابعاد گسترده تری را به خود گرفته است.
 کشورهای همسایه ی افغانستان با وجود مشکلات درونی خودشان، خواب و خیالپردازی های خودشان را برای افغانستان دارند.  
پاکستان در فکر زعامت جهانی اسلامی است و خواب نفت و گاز آسيای ميانه را می بیند. جمهوری اسلامی ایران ادعای رهبری جوامع اسلامی به خصوص شیعه گری اسلام را در سر دارد. ترکیه خواب و خیال هایی در باب برپایی امپراطوری عثمانی در سر می پروراند. هند چشم به نفت و گاز آسيای ميانه  دوخته است و چين به مواد خام و نیروی کار ارزان نظر دارد. روسیه هم هنوز خواب رسيدن به آب‌های گرم را از طريق فتح افغانستان و پاکستان می بیند. 

8
نقش نیروهای ملی و مترقی در افغانستان تشکیل و تنویر و ايجاد هسته های مسلح مقاومت ملی و انقلابی در کشور و گسترش هر چه بيشتر آن در بین توده‌ ها به خصوص در بین کارگران و دیگر زحمتکشان و دست زدن به یک جنگ خلق است. سازش و تبانی با اشغالگران و حامیان منطقه ای آنها چاره ی درد اساسی مردم افغانستان نیست. اگر چه این کار در شرايط موجود دشوار است، ولی بعید نیست. نیروهای ملي و مترقی ثابت ساخته اند که توانمندی آن را دارند که یک خط درست و اصولی جلو گذارند و مردم را پیرامون آن خط متحد  کنند.
16 ژولای 2021

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر