۱۴۰۰ تیر ۲۳, چهارشنبه

درباره برخی مسائل هنر(18)

 

درباره برخی مسائل هنر(18) 

بخش دوم

هنر و مخاطب

     انتخاب قهرمانان و شخصیت ها
در هر اثر هنری و ادبی، پیکرسازی، نقاشی، نمایش، سینما و شعر و داستان، قهرمان و  شخصیت ها و یا طبقه و مردمی که باید انتخاب و ارائه شوند و شرایط زندگی، موقعیت ها و مسائلی که با آن درگیرند و احساسات، اندیشه ها و مبارزات شان مورد کندوکاو قرار گیرد، دارای اهمیت بالایی است. در گذشته که هنر عموما در خدمت طبقات استثمارگر و ستمگر بود، انتخاب قهرمان و شخصیت و مردمی که موضوع اثر هنری می شدند از میان طبقات استثمار گر صورت می گرفت. در دوران پس از قرون وسطی و به ویژه از قرن نوزدهم به این سو وضع تا حدودی تغییر کرد.
توده های زحمتکش در آثار هنری
این تغییر اساسا در توجه به توده های زحمتکش و ترسیم شخصت، زندگی، مسائل و مبارزات آنها و به ویژه دهقانان و طبقه ی کارگر در آثار هنری و ادبی بود. این یکی از مهم ترین جهش های هنر از خواص به عوام و یا در دوره های بعدی از آنها که کار فکری می کنند( روشنفکران طبقات بالا و میانی) به  آنها که کار عملی می کنند یعنی توده های استثمار شده، بی چیز و زیرستم بود.
پیش از این که چنین جهشی صورت بگیرد، در آثار هنری دوران های گذشته گاه و بیگاه توده های زحمتکش وجود دارند، اما تمرکز اثر روی آنها نیست. اگر از آثاری بگذریم که در آنها مردم استثمار شده و ستمدیده یا نقش نداشتند و یا اگر بودند مورد تحقیر قرار می گرفتند، در آثار مترقی و پیشرو هنری و ادبی نیز توده ها عموما در حواشی قهرمانان اصلی اثر بودند و نقشی کمابیش حاشیه ای داشتند.
برای نمونه در آثار شکسپیر طبقات پایین و بی چیز و توده های زحمتکش تصویر می شوند اما نه به عنوان قهرمانان اثر بلکه در حاشیه و عموما به عنوان توده های تهیدست،  رانده شده از زمین های خود و محروم(شاه لیر)، شاغلین خرد(رویای یک نیمه شب تابستان)، خدمتکاران( در بیشتر آثار وی حضور دارند و برخی از آنها نیز دارای نقش مثبت هستند مانند تاجر ونیزی)، دلقک ها و غیره. شکسپیر در تقابل با ریا و نیرنگ و پستی و دنائت بخشی از طبقات بالا، عموما توده های کارکن و زیر ستم را زنده و بی آلایش تصویر می کند و در کنار بیان سادگی و صداقت آنها، گاه تصاویری از هوش و زیرکی آنها و نقش های مهم آنها در حرکت رویدادها می آفریند. برخی از این شخصیت ها عموما معکوس با وضع آنها در نمایش که به عنوان« ساده لوح ها» و یا آدم های« ُشوت» طرح می شوند، اشخاصی پاک و هوشیار دیده می شوند. برای نمونه در نمایشنامه هیاهوی بسیار برای هیچ اشخاص«ساده لوح» نقش اصلی را در رو کردن تزویر فرد نیرنگ باز و دسیسه چین(دون جان) دارند و نیز در رویای یک نیمه شب تابستان چهار فرد زحمتکش صنعتکار که هر یک در کاری واردند (درودگر، مبل ساز، بافنده و آهنگر) نقش مهمی در پیش برد رویدادهای نمایش دارند.(1)
همچنین افرادی در این آثار یافت می شوند که گرچه از طبقه ی حاکم اند اما عموما منش آنها از جنسی متضاد با خصال طبقه ی حاکم و عموما بر ضد آن راه و روش ها و روحیات و اخلاقی است که مسلط بر طبقات حاکم است. همچون تیمون در نمایشنامه ی تیمون آتنی که خصال استثنایی اش در طبقه ای که به آن تعلق دارد، به ویژه خصلت باز بودن روان و قلب اش به روی دوستان و همنشینان و منش بخشندگی اش، کاملا متضاد با تنگ نظری و خشک دستی و ریاکاری، دورویی و پستی و دنائت طبقات استثمارگر حاکم است و برای همین به سختی چوب می خورد و پریشان و افسرده و ضداجتماع به غاری پناه می برد و انزوا می گزیند.
در قرن نوزدهم و از زمانی که نظام سرمایه داری گسترش یافت و نقش توده های زحمتکش و به ویژه  توده های کارگر در تولید و حضور آنها در عرصه ی سیاسی و مبارزات آنها بارزتر شد به مرور توده های کارگر و زحمتکش به آثار هنری به ویژه ادبیات، هنر نمایش و نقاشی راه یافتند. این فرایند در عین حال با اساس قرار دادن عینیت در آثار هنری  و ادبی و سبک واقع گرایی( رئالیسم)همراه بود.  
دو گونه آثار هنری در شرح زندگی زحمتکشان
در پرداخت این طبقات همان گونه که در بخش های پیشین اشاره کردیم به طور کلی از همان آغاز دو گونه آثار ادبی به وجود آمد. گونه ای از آثار به توصیف کار سخت و زندگی پر از رنج و محنت آنها و چگونگی استثمار و ستم هایی که از جانب طبقات حاکم بر آنها می رفت می پرداختند. در کنار آن، آثار دیگری نیز به وجود آمدند که در تصویرپردازی زندگی طبقه کارگر، دهقانان و دیگر زحمتکشان کمابیش همانند آثار پیش گفته بوده اند اما به مبارزات سیاسی این طبقات به شکل مستقیم آن هم می پرداختند. این موجب پیوندی بین این دو وجه در آثار ادبی می شد و نشان می داد چرا شرایط کار و زندگی و استثمار و ستم، توده ها را وادار می کند که به مبارزه روی آورند. این آثار نشان می دادند که چگونه ضرورت مبارزه از درون شرایط زندگی محنت بار توده ها زاده می شد.
در آنچه که در پی خواهد آمد اشاره وار برخی از مهم ترین و مشهورترین  فرازهای این دگرگونی تاریخی در هنر و ادبیات جهان و ایران را مرور می کنیم . بیشتر توجه ما خواه در جهان و خواه در ایران در قرن بیستم معطوف به سینما خواهد بود که بیشترین هنرمندان در آن کار کردند و توده ای ترین هنرهاست و می تواند با میلیون ها میلیون انسان در رابطه قرار گیرد. ممکن است تنگسیر چوبک و یا شاه لیر شکسپیر را خیلی ها نخوانده باشند، اما بسیاری از مردم، فیلم های آنها را دیده اند.(2)
گفتنی است که اشارات ما به هنرمند و یا آثار هنری و ادبی معینی به معنا تایید مطلق آنها نیست و از نظر ما این گونه نیست که این هنرمندان و یا آثارهیچ گونه ایراد و یا نارسایی ای ایدئولوژیک و یا هنری و ادبی نداشته اند.
انگلستان
دیکنز یکی از بنیانگذاران سبک واقع گرایی در انگلستان و یکی از آغازکنندگان و تصویرگران این نقش در نیمه ی نخست قرن نوزدهم بود. زمینه ی اصلی داستان های وی را زندگی طبقات استثمار شده و زیرستم و از جمله کارگران و تهیدستان و رنج ها و آمال و آرزوهای آنها تشکیل می دهند. برخی از این داستان ها همچون داستان دو شهر(1859) نه تنها به شرح زندگی سراسر درد و رنج توده ها توجه می کند بلکه به شرکت توده های زحمتکش روستایی و شهری در انقلاب فرانسه نیز می پردازد. می دانیم که این اثر دیکنز جزو پر خواننده ترین آثار انگلیسی زبان تا کنون بوده است. دیکنز آثاری همچون  دوران سخت و خانه ی قانون زده نیز دارد که در آنها توجه عمده ی وی به دوران صنعتی و طبقه ی کارگر است.
 کمابیش در همین دوران در آمریکا نیز مارک تواین در آثار خود به شرح زندگی مردمان عادی و زحمتکش می پردازد. شکی نیست که نویسندگان بزرگی که در آمریکا در مورد شرایط و مبارزات طبقه کارگر نوشتند یعنی جک لندن، جان اشتاین بک و دیگران از وی متاثر بودند. همینگوی، کتاب مشهور مارک تواین به نام هاکلبری فین(1884) را پایه گذار ادبیات مدرن آمریکا می داند. شخصیت های اصلی این رمان یک نوجوان برخاسته از طبقات بی چیز و تهیدست و یک برده ی سیاه هستند که در سفری رودخانه ای، دور و دراز و پرماجرا رو به سوی آزادی دارند و برای رسیدن به آن تلاش می کنند. داستان دو وجه اساسی دارد: نخست ضد نژاد پرستی، برده داری است و دوم، افشا کننده ی طبقات استثمارگر اشراف از یک سو و سرمایه داری نوین خواه از جهت اقتصادی و خواه از جهت فرهنگی و به ویژه مذهبی از سوی دیگر.  
این را هم بیفزاییم که مارک تواین این رمان مدرن را عمدتا از نگاه یک نوجوان سیزده چهارده ساله و از دریچه ی دید «اول شخص»بیان می کند و نسبت به شکل های پیشین ادبی از اشکال نوینی بهره می برد. در عین حال این اثری است عینی گرا و رئالیستی. به این ترتیب رمانی که «پایه گذار ادبیات مدرن آمریکا» است، نه به ذهنیت گرایی فرو می غلتد و نه به اشکال منفی ی«جریان سیال ذهن». اشاره به این نکته از این نظر صورت می گیرد که عموما رمان «مدرن» یا به اشکال منفی «جریان سیال ذهن» یعنی غرق شدن در ذهنیت آن هم عموما فردی، اطلاق می شود، یا به آثاری که با تمرکز روی اشکالی از واقعیت و بزرگ کردن آنها، به نتایجی همچون «بی معنایی» و پوچ بودن زندگی می رسند و یا به داستان ها و رمان هایی که با اغراق در برخی از تمیهدات و شکل های ادبی عملا به آنها نقشی عمده در ذهنی کردن داستان داده و در نتیجه از واقعیت های اجتماعی- طبقاتی دور می افتند. 
فرانسه
در آثار بالزاک همچون آثار شکسپیر گاه و بیگاه با چهره هایی از طبقات زحمتکش شهری و روستایی روبروییم. چهره هایی که عموما دلسوزانه و خوب تصویر می شوند. بالزاک در کنار توجه اش به جریان ارتجاعی اشراف و جریان نوین بورژوازی، به تمامی طبقات اجتماعی موجود در جامعه می پردازد و در این میان گاه تصاویری از کارگران نیز در آثارش ارائه می دهد. مثلا در نخستین صفحات داستان فاچینوکانه، بالزاک از کارگران حرف می زند و با وجود کوتاه بودن، تصویری جاندار از زندگی سخت و رنجبار آنها ترسیم می کند. داستان دهقانان وی نیز توجه به زندگی روستایی و لایه های زحمتکش روستا است.(3)  این امری است که در مورد نویسندگان رئالیست فرانسه همچون استاندال(سرخ و سیاه) که در آن قهرمان رمان ژولین سورل از خانواده ی دهقانی خرده مالکان روستایی برمی خیزد و یا فلوبر(مادام بواری) که در بخش هایی از آن  وضع زحمتکشان در حاشیه ترسیم می شود، نیز صدق می کند. 
 در همین دوران است که نقاشان هنرمند نیز رو به سوی توده های زحمتکش می آورند و تصاویر آنها را در آثار هنری شان می آفرینند. یکی از مشهورترین آنها گوستاو کوربه (از رهبران کمون پاریس) است که خود بنیانگزار سبک واقع گرایی در نقاشی است و تابلوی سنگ شکنان وی یکی از مشهورترین آثار نقاشی است. برخی از نقاشان امپرسیونیست همچون ونسان ونگوگ که خود مدتی به عنوان کارگر معدن کار کرد نیز در همین راه گام هایی بر می دارند. همین ها بعدها سرمشق بسیاری از نقاشان طبقه کارگر در ترسیم توده ها و طبقه کارگر و مبارزات آنها می شوند.
 جهش بزرگ به سوی تصویر طبقه ی کارگر و توده های زحمتکش و مبارزات آنها با سرمایه داران در کشور فرانسه و با ژرمینال شاهکار امیل زولا آغاز می شود. این اثر از این زاویه ی معین یعنی طرح این محیط و زندگی و مبارزات کارگران نقش بسیار بزرگی بازی می کند. ژرمینال نه تنها وصف زندگی کارگران زن و مرد معدن بلکه در عین حال شرح مبارزات و اعتصاب بزرگ و طولانی آنهاست. در این کتاب دو طبقه ی کارگر و سرمایه دار و زنان و مردان شان به وجهی زنده رویاروی یکدیگر و در مبارزه ای بزرگ تصویر می شوند.
باید اشاره کرد که این مساله که زولا پیرو سبک ادبی طبیعت گرایی(ناتورالیسم) بود و این مکتب دیدگاه هایی را رواج می دهد که از نظر واقع گرایی(رئالیسم و از دیدگاه عام ترماتریالیسم دیالکتیکی) مورد نقد بوده است، و نیز این مقایسه که بالزاک بهتر است یا زولا و مقایسه میان این دو و سبک هایشان و... برای ما در مساله ی مورد بحث یعنی ورود طبقه کارگر و مبارزات وی به آثار هنری اهمیتی ثانوی دارد.(4)
روسیه
توجه به توده های زحمتکش در ادبیات روس از پوشکین و با کتاب دختر سروان که در آن به جنبش دهقانی بزرگ بوگاچف می پردازد آغاز می گردد و با نویسندگانی از زمره ی لرمانتوف و گوگول تداوم می یابد. در کتاب مشهور لرمانتوف قهرمان عصر ما ( به نام قهرمان دوران نیز به فارسی ترجمه شده است) که از نظر شکل داستان نیز مدرن است، در کنار شرح زندگی توده ها در داستان بلا، چهره ی زنده ی ماکسیم ماکسیمیچ، گروهبان ساده در مقابل پچورین شخصیت اصلی داستان که به زمره ی روشنفکران ناراضی طبقات میانی، سرخورده، مغموم و انزوا گزین تعلق دارد، پرداخته می شود. تقابل روحیات و عواطف دو فرد، یکی ماکسیم ماکسیمیچ عینی گرا، اجتماعی، خوش قلب، پرعاطفه و گرم خو و دیگری پچورین  درون گرا و فردگرا و سرد و غم زده و افسرده، یکی از رگه های مهم داستان را تشکیل می دهد. این رگه در کنار مایه ی دیگر داستان یعنی تقابل روانی - عملی پچورین با نمایندگان طبقه ی اشراف درونمایه های اساسی داستان را تشکیل می دهند.
رشد بعدی نقش توده ها در ادبیات روسیه، در نیمه ی دوم قرن نوزدهم و نیمه ی نخست قرن بیستم به اوج خود رسید و این ادبیات در تصویر کردن توده های زحمتکش با برخی از آثار گوگول، تورگنیف، تولستوی و چخوف پا به دوران جدیدی می گذارد. دورانی که شاخص ترین هنرمند آن در ادبیات گورکی است.
تصویر کردن طبقه ی کارگر و توده های زحمتکش در آثار هنری و ادبی در اواخر قرن نوزدهم پس از کمون پاریس، و در قرن بیستم پس از انقلاب روسیه در اکتبر 1917  و برقراری حکومت طبقه کارگر در این کشور و بروز یکی پس از دیگری انقلابات کارگری در اروپا به وجه گسترده ای از نظر کمی و کیفی دگرگون شد. در دهه های بیست و سی و سپس دوران جنگ جهانی دوم در شوروی سوسیالیستی آثار با ارزشی در عرصه ی فیلم سازی به وسیله ی ژیگا ورتف، پودفکین، آیزنشتاین و داوژنکو و ... و در عرصه ی ادبی نیز به وسیله ی فادایف و شولوخوف آفریده شد.
از این پس امر توجه به طبقه کارگر و دهقانان و زحمتکشان تقریبا در اغلب کشورهای جهان امری عمومی گردید و نویسندگان، نقاشان، نمایشگران، سینماگران بسیاری در کشورهای گوناگون تصویرگر طبقه کارگر و مبارزات آن گردیدند. رمان ها و داستان های بسیاری در این دوران نوشته شد که بیشتر خوانندگان آن را کارگران و زحمتکشان پیشرو و نیز روشنفکران مبارز در راه این طبقات تشکیل می دادند.
 رمان های خارجی مربوط به توده ی زحمتکش، طبقه کارگر و مبارزین انقلابی که در سال های پیش از انقلاب و دوره ی انقلاب( 60- 57) بیش از بقیه ی آثار ادبی مورد مطالعه ی کارگران و روشنفکران انقلابی در ایران قرار می گرفتند عبارت بودند از خرمگس( اتل لیلیان ویچ) که یکی از پر خواننده رمان ها بود، چه باید کرد(چرنیشفسکی)، پاشنه آهنین، جنگل، چگونه فولاد آبدیده شد، رمان ها و داستان های گورکی به خصوص مادر، بشردوستان ژنده پوش( رابرت ترسال)، رزفرانس، آنها که زنده اند( ژان لافیت)، بگذارسخن بگویم، مادر جونز، آشغالدونی( کارولینا ماریاد ژزوس، ترجمه ی کریم کشاورز)، نسل اژدها، شکست (فادایف)، پارتیزان های لوانت( خسئوس آیسکارای)، اسب کهر را بنگر(نوشته ی امریک پرس پرگر که با نام گروگان به فارسی ترجمه شده است)، نان و شراب و ...
نکته جالب توجه این بود که بیشتر این آثار در دوران استبداد سلطنتی ممنوع بودند، اما اکثر آثار برتولت برشت که انقلابی ترین هنرمندان در قرن بیستم بود، روی میز کتابفروشی ها بود و برخی از نمایشنامه هایش در سالن ها اجرا می شدند.
ادامه دارد.
م- دامون
نیمه دوم تیرماه 1400
یادداشت ها
1-     البته در کتاب دون کیشوت سروانتس در دیالکتیک دو شخصیت رمان یعنی دون کیشوت شوالیه ی خیال پرداز و ذهنی گرا از یک سو و سانچو پانزا، دهقان واقع بین که مهتر دون کیشوت شده است از سوی دیگر، سانچوپانزا جایگاه ویژه ای دارد. اماهمچنان که دون کیشوت ذهنی گرا کمبود دارد، سانچوپانزای واقع بین اما بی آرمان و چشم انداز و افق نیز ناقص است. روشن است که این اشاره به دو نگرش فلسفی ناقص، بخشی از درونمایه های این رمان است و خود می تواند جزیی از وجوه مکمل تحلیل اجتماعی، طبقاتی و تاریخی آن باشد. 
2-    نکته ی مزبور به این معنا نیست که هر اثرسینمایی که از روی اثری ادبی برداشت و ساخته شده است حق مطلب را ادا کرده و خوب است. در واقع اقتباس های سینمای خوب بسیار نادراند.
3-    «در داستان دهقانان، بالزاک سیر مبارزه طبقاتی را در فرانسه تصویر می کند: چگونه  ملاکان فئودال بر ضد رباخواران می جنگند، و چگونه دهقانان بر ضد هر دوی آنها تقلا می کنند،( هر چند که احتیاج مادی وادارشان می کند که تسلیم مطامع رباخوار گردند). وی نشان می دهد که رهایی خرده مالکان از بهره کشی ملاکان بزرگ به نحو تاثرانگیزی به نوعی دیگر از بهره کشی منجر شده است؛ بستگی و نیاز آنان به وام دهنده ی رباخوار. همان گونه که یکی از روستاییان می گوید:« پاهای ما را چه احتیاج بسته باشد چه ارباب، در هر حال محکوم هستیم که همه عمر روی زمین عرق بریزیم.» ...»( رئالیسم و ضد رئالیسم در ادبیات، سیروس پرهام، ص 63، همچنین نگاه کنید به پژوهشی در رئالیسم اروپایی، لوکاچ، مقاله ی نخست، دهقانان)
 با وجود اینکه بیش از 60 سال از نگارش کتاب رئالیسم و ضد رئالیسم در ادبیات می گذرد با این وجود هنوز یکی از بهترین کتاب ها در این زمینه است و ارزش خود را در میان آثاری که از دیدگاه مارکسیستی به رئالیسم و جریان های ضد آن می پردازند، حفظ کرده است. البته کتاب تا حدودی زیر تاثیر دیدگاه لوکاچ در مورد رئالیسم قرن نوزدهم اروپا نوشته شده است و به نظر می رسد که دو کتاب مهم لوکاچ پژوهشی در رئالیسم اروپایی( ترجمه ی اکبر افسری، 1373؛ برگردان دیگری از این کتاب به وسیله محمد جعفر پوینده با نام جامعه شناسی رمان، نشر ماهی 1392 صورت گرفته که  البته تمامی مقالات مندرج در برگردان افسری را ندارد) و نیز معنای رئالیسم معاصر(ترجمه فریبرز سعادت، انتشارات نیل، 1349) بیشترین تاثیر را بر نویسنده داشته اند. از دیدگاه ما که نظرات هنری برشت را بسیار همه جانبه تر، پیشرفته تر و انقلابی تر می دانیم، دیدگاه لوکاچ در مورد رئالیسم بی ایراد نیست و آن را به ویژه در قالب های معینی محدود و بسته می کند. مشاجره ی برشت با لوکاچ در مورد مساله ی رئالیسم بسیار با اهمیت است و ما تلاش می کنیم در بخش های آینده ی همین رشته مقالات به آن بپردازیم. 
4-    در مورد تفاوت های زولا با بالزاک و استاندال، نگاه کنید به لوکاچ، پژوهشی در رئالیسم اروپایی ترجمه افسری، فصل سوم، بالزاک و استاندال و فصل چهارم، صدمین سالگرد زولا.   

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر