۱۴۰۰ تیر ۳۰, چهارشنبه

درود به پیوند توده های ستمدیده ی عرب و بختیاری درود به پیوند تمامی خلق ایران - خلق متحد می شود

 

درود به پیوند توده های ستمدیده ی عرب و بختیاری

 درود به پیوند تمامی خلق ایران

خلق متحد می شود
اکنون نزدیک به یک هفته از آغاز شورش توده های ستمدیده ی عرب خوزستان علیه حکومت مال پرستان، دزدان و جانیان جمهوری اسلامی می گذرد. دامنه ی شورش گسترش یافته و تمامی مناطق عرب نشین و توده های زحمتکش کشاورز و دامدار عرب را در بر گرفته است. اینک مردم و جوانان عرب، این فرزندان حِته، مبارز و قهرمان توده های ستمدیده ی عرب هستند که در خیابان ها شهرهای کوچک و بزرگ شعار می دهند و نه تنها خواهان آب بلکه اساسا خواهان برچیدن بساط حکومت خامنه ای و پاسداران تفنگ به دست و جنایتکارش هستند.
 و به راستی که این شورشی صرفا برای آب نیست؛ نبود آب همچون جرقه ای بوده است به هیزم خشم توده ها؛ شورش توده ها به سبب نبود آب، آنچه را که نهفته تر است آشکار کرده است. این  خشم و نفرت و کینه ی عمیق مردمی رنجدیده از این نظام  اختاپوسی دزد و جانی است که بروز می کند. این شکستن بغض در گلو است که چنین جلوه می کند. بغضی که بر اثر چهل سال حکومت استثمار و ستم ملیتی و نژادی در لوای دین و مذهب به خلق عرب انباشته شده است.
 مردم خوزستان و به ویژه کشاورزان و دامداران به آب نیاز دارند، اما آنها می دانند که حل موقتی مشکل آب، مشکلات اساسی آنها را حل نخواهد کرد. مشکل اساسی آنها چهل سال حکومت ستمگرانه سرمایه داران فئودال مسلک دزد و مال پرست است؛ مشکل آنان ریاکاری و فریبکاری حکومتی است که خود را زیر مذهب پنهان کرده است. مشکل آنان حکومتی است که استثمارشان می کند و به توده های عرب ستم روا می دارد؛ حکومتی که تمامی حقوق خلق عرب را زیر پا گذاشته و جوانان روشنفکر عرب را به هر بهانه ای به جوخه های اعدام سپرده است. مشکل آنها ولایت فقیه خامنه ای و جمهوری اسلامی است که چنین به جان شان افتاده و شیره و رمق آنها را گرفته است.
این طوفانی است که بر بستر نارضایتی عمومی تمامی طبقه ی کارگر و کشاورز، تمامی طبقات مردمی و تمامی مردم میهن دوست و آزادیخواه ایران از این حکومت کثیف و کریه برخاسته است.
جنبش توده های عرب تنها نمانده است
 جنبش کنونی تنها به خلق عرب محدود نمانده است. توده های ستمدیده ی بختیاری و لر فرزندان دلاورانی همچون شیرعلی مردان نیز به این خیزش عمومی پیوسته و با گردهمایی و راهپیمایی و دادن شعار علیه حکومت آخوندها و پاسداران شان به یاری توده های محروم عرب برخاسته اند.
و چه با شکوه و ستایش انگیز است پیوندهای آگاهانه و صمیمانه ی خلق های ایران!
در ایذه که از مراکز مهم اقتصادی و فرهنگی توده های بختیاری است درگیری با نیروی انتظامی و پاسداران شدت بیشتری یافته و تا کنون چند تن از جوانان خلق بختیاری جان باخته اند.
در استان لرستان و در خرم آباد، خلق لر به یاری خوزستان برخاسته و جاده ها را بستند. در برخی مناطق شهر تهران، زنان و مردان شعار «مرگ بر جمهوری اسلامی» سر دادند و خامنه ای از ترس پیشاپیش پاسداران تفنگ به دست خود را به خیابان ها فرستاد. در مشهد و اصفهان و دیگر شهرها جوش و خروش هایی از جانب  توده های مردم صورت گرفته است.
 مبارزه هر آن رو به اشکال نوین تر و شدیدتری دارد و در این راه باید مراقب خود زنی های کثیف رژیم بود- و به افشای شان پرداخت - که ممکن است همچون پیش، نیروهای خود را با تک تیراندازان و یا به اشکال دیگر بزند و به گردن توده ها بیندازد بود تا بهانه ای برای سرکوب مسلحانه هر چه شدیدتر مبارزات توده ها فراهم کند.
همه ی طبقات مردمی، همه ی خلق های ایران
 این جنبش و شورش هنوز همگانی و متداوم نشده است. زمانی چنین شورش هایی همگانی خواهد شد که تمامی خلق ها در مبارزه عمومی باشند و آن را تناور گردانند. زمانی که تمامی طبقات مردمی از کارگران و کارمندان تا کسبه به این مبارزه بپیوندند. زمانی که زنان زیر ستم ایران هم به همراه دیگران و هم به طور مستقل پا به میدان گذارند و دانشجویان تلاش کنند تا این مبارزه را پیش برانند. زمانی که تمامی کارکنان مراکز آموزشی و بهداشتی، استادان، پزشکان و مهندس آزادیخواه و میهن دوست، هنرمندان و ورزشکاران آزاده و مردمی با مبارزه خود آن را بارور گردانند. زمانی که تمامی طبقات مردمی، تمامی خلق های زیر ستم ایران، زنان و دانشجویان و تمامی اقلیت های مذهبی با هم این مبارزه ی بزرگ را پیش ببرند.
حکومت خامنه ای و سران پاسدارش  را باید سرنگون ساخت
سرنگونی حکومت خامنه ای و سران پاسدارش وظیفه ای است به عهده ی همه ی توده های خلق ایران و به عهده ی همه ی آنها که آزادیخواه و میهن دوست هستند. سرنگونی آن وظیفه ی همه خلق است. پس همه باید با هم از هر جنبش مردمی پشتیبانی کنند، به آن بدمند و با شیوه های خاص مبارزه خویش به آن بپیوندد.  توده ها می دانند که درانجام این وظیفه باید که هر طبقه و هر دسته و گروه و هر خلقی سهم خود را ایفا کند. نمی توان زمانی که توده های زحمتکش از جان شان مایه می گذارند به فکر موقعیت و مال و منال و آسودگی زندگی خود بود. این مشکل همه ی طبقات مردمی و همه روشنفکران و آزادیخواهان و میهن دوستان ایران است و به راستی که نیاز آن است که همه پای به میدان گذارند. بدون این که تمامی توده ها و طبقات آماده باشند که به سهم خود در این سرنگونی نقش  داشته باشند این حکومت سرنگون نخواهد شد.
 باید که طبقه ی کارگر ایران رهبر خلق شود
 این مبارزه رهبری یک طبقه را می خواهد و طبقه ی کارگر ایران تنها طبقه ای است که می تواند رهبر واقعی توده های خلق ستمدیده باشد و آنها را در مرحله ی نخستین انقلاب که برقراری یک جمهوری دموکراتیک انقلابی و مردمی است راهبر شود و به پیروزی رساند.
طبقه کارگر باید که به این وظیفه سترگ خود آگاه شود. بدیهی است که بسیاری کارگران خوزستان، نیشکری ها، فولادی ها، نفتی ها و غیره در این مبارزه حضور داشته باشند. اما این نمی تواند کافی باشد. طبقه ی کارگر باید به عنوان یک طبقه در این مبارزه ی بزرگ حضور یابد. این طبقه باید تشکلات و سازمان های خود را بسازد. سندیکاهایی همچون سندیکای شرکت واحد و نیشکر هفت تپه و یا شورایی های مانند کارگران پیمانی نفت تشکیل دهد و اتحادیه های سراسری به راه اندازد. طبقه ی کارگر باید آگاهی، توان و نیروی خود را گسترش دهد و برای رویارویی مستقیم با این حکومت استثمارگر و دزد، اعتصابات کنونی خود را که عموما اقتصادی است به اعتصابات سیاسی آشکار تبدیل کند. طبقه ی کارگر خود را در این اعتصابات باز خواهد یافت و به عنوان طبقه ای متشکل و دارای نیرو طرح خواهد کرد.
همچنین طبقه ی کارگر باید  آگاهی، اعتماد به نفس، خودباوری و آرمان خواهی خود را ارتقاء دهد. این طبقه نیازمند حزب انقلابی خود است تا بتواند به عنوان یک طبقه ی واقعی و آگاه نقش و وظیفه ی خود را ایفا کند. یک حزب کمونیست انقلابی که آگاه ترین، پیشروترین ، مبارزترین و فداکارترین کارگران و روشنفکران این طبقه را در خود جای دهد. حزبی که مبارزات طبقه کارگر و کشاورزان و تمامی مردم ایران را رهبری کند. طبقه کارگر بر بستر آگاه شدن به وظیفه ی بزرگ خویش در بنا نهادن جامعه ی بی طبقه است که چنین حزبی را تشکیل خواهد داد. این طبقه بدون چنین حزبی هرگز قادر نخواهد بود، توده های ستمدیده ی کشاورز و دیگر طبقات را رهبری کند و استقلال و آزادی ایران را به کف آورد، و به سوی یک نظام انقلابی ضد استثمار و ستم حرکت کند. هر گونه حرکتی و هر گونه جنبشی بدون حزب انقلابی به شکست منجر خواهد شد. و از این گونه شکست ها در مبارزات طبقه کارگر حتی آنجا که قدرت سیاسی را با تشکل ها و سازمان های اتحادیه ای خود گرفته است، کم نبوده است.  
برپا کردن ایران سرخ از راهی طولانی و سخت خواهد گذشت
 نمی توان مبارزه را ساده گرفت. باید پذیرفت که راه آزادی و استقلال ایران آسان نیست و حکومت گران و مزدوران شان به ساده گی تسلیم نخواهند شد. آنها دستگاه سرکوب یعنی سپاه و نیروی انتظامی و ارتش ساخته و اسلحه ها را تلنبار کرده اند برای چنین روزهایی. و هم چنان که آنها را تا کنون برای سرکوب طبقه ی کارگر، کشاورزان، خلق های ستمدیده، زنان و جوانان به کار گرفته اند، باز و تا جایی که این نیروها، همراه با مبارزه از ببرون و وارد کردن ضربات سنگین به آن، از درون متلاشی نشده اند، آن را گسترده تر و خشن تر به کار خواهند گرفت و توده های بسیاری را قربانی خواهند کرد.
 طبقه ی کارگر ایران باید بر این امر آگاه باشد که این مبارزه ای بزرگ است و وی به همراه توده های کشاورز و طبقات میانی درگیر نبردی بزرگ، گسترده، سخت و طولانی خواهد شد. به دست آوردن آزادی و استقلال و برقراری جمهوری دموکراتیک تمامی طبقات مردمی ایران هرگز به ساده گی به دست نخواهد آمد.
 آنچه که در پیش روی است سترگ و پر پیچ و خم است! و طبقه ی کارگر باید برای آن آماده شود و توده های استثمار شده و ستمدیده ی کشاورز و تمامی طبقات مردمی را نیز آماده و برای برقراری ایران نو، ایران سرخ رهبری کند.
 
برقرار باد پیوند و یگانگی خلق های ایران
برقرار باد پیوند توده های استثمار شده و ستمدیده ایران
پیش به سوی تشکیل حزب طبقه کارگر
مرگ بر جمهوری اسلامی
برقرار باد جمهوری دموکراتیک خلق ایران
 گروه مائوئیستی راه سرخ
ایران
30 تیرماه 1400

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر